هنر و وکالت؛ یادی از استاد پرویز بهرام
اگر شادروان پرویز بهرام امروز از نعمت حیات برخوردار بود (واژهای مناسبتر از از عبارت ناسپاسانه «در قید حیات» که اولین بار در بیان مترجم چیرهدست احمد آرام شنیدم) چهارم اَمرداد امسال 90ساله میشد. عموم مردم استاد بهرام را به عنوان دوبلور و با دوبله مستند ماندگار «جاده ابریشم» میشناسند؛
اگر شادروان پرویز بهرام امروز از نعمت حیات برخوردار بود (واژهای مناسبتر از از عبارت ناسپاسانه «در قید حیات» که اولین بار در بیان مترجم چیرهدست احمد آرام شنیدم) چهارم اَمرداد امسال 90ساله میشد. عموم مردم استاد بهرام را به عنوان دوبلور و با دوبله مستند ماندگار «جاده ابریشم» میشناسند؛ ایشان علاوه بر تسلط بر هنر دوبله، از قدیمیترین وکلای دادگستری بود که از حدود سال 1340 به مدت 45 سال به حرفه وکالت اشتغال داشت. سعادت داشتم دوبار ایشان را از نزدیک ببینم، یکی در جریان انتخابات هیئتمدیره کانون وکلای دادگستری مرکز که اسفندماه سال 1394 برگزار شد و دیگری در ایستگاه مترو میرداماد که اول صبح رهسپار محل کار بودند، صدافسوس هیچگاه با وی همکلام نشدم. آیا میتوان همزمان به هنر و وکالت اشتغال داشت؟ در رم باستان کار قضائی به «هنر دادگستری» مشهور بود، اما کمکم از جنبه هنری فاصله گرفت و با قوانین دستوپاگیر بعدی، حتی گاهی اشتغال همزمان به وکالت و بازیگری تخلف انتظامی شناخته میشود.
سالهای پیش استاد بهرام میهمان برنامه «دو قدم مانده به صبح» در شبکه چهار سیما بود، مجری برنامه (محمد صالحعلا) از زندگی ایشان و به شکل خاص حرفه وکالت پرسید و او پاسخ داد وکالت در رم باستان بخشی از «درام» محسوب میشد، ولی کمکم از حوزه هنر فاصله گرفت. و اینکه در دوران جوانی همزمان به بازیگری تئاتر و وکالت دادگستری اشتغال داشتهاند که با تذکر کانون وکلای دادگستری، دیگر بازیگری را کنار گذاشته و تنها به هنر دوبله پرداختند. چند جمله دیگر نیز از آن برنامه به یاد دارم که سعی میکنم بدون کم و کاست نقل کنم: «من همواره وکیل تهیدستان بودهام. معمولا صاحب حق ستم دیده است و ستمدیده پولی در بساط ندارد». «روزی قاضی بعد از محاکمه گفت که به خاطر صدای زیبایت به نفع شما رأی میدهم»؛ «قاتل و اساسا مجرم بیمار است و نباید مجازات شود». اشارهای به مکتب جرمشناسی تحققی. او در جای دیگری درباره انتخاب این شغل گفته: «وکالت را به دلیل هنر دراماتیکی که در نفس وکالت وجود داشت انتخاب کرده، زیرا که یک وکیل باید بیان خوبی داشته باشد. حرفه هنرپیشگی و بیان خوب بخشی از کار وکالت است». مشاهده میشود خلاف نگاه رایج میان بیشتر مردم، ممکن است وکیل دادگستری تنها به دلیل اعتقادات شخصی به این حرفه بپردازد و گرفتن حقالوکاله کمترین اهمیتی نداشته باشد. چیزی که در رسانهها و فیلم و سریالهای داخلی و خارجی، غیر از این نشان داده میشود.
البته خود وکلای دادگستری در ایجاد ذهنیت مادی به حرفه وکالت در نزد افکار عمومی بیتقصیر نیستند. فاصلهگرفتن از جامعه و برتر جلوهدادن رشته حقوق از سایر رشتهها (اینکه مهمترین رشته است و در اقصانقاط دنیا هر فردی بخواهد حقوق بخواند، باید یک لیسانس در دیگر رشتهها گرفته باشد! «والله اعلم») و افسانهپردازی درباره شغل وکالت، جامعه را حساس میکند و به واکنش وامیدارد. برای نمونه در ماده 22 آییننامه «لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری» (مصوب آذرماه 1334) - با بیان این نکته که در اعتبار یا نسخ آن بین جامعه حقوقی اختلاف وجود دارد- میخوانیم: «رئیس کانون وکلای مرکز از حیث شئون و تشریفات رسمی در ردیف دادستان کل کشور است و رؤسای سایر کانونها در ردیف دادستان استان هستند». پرسشی که به ذهن خطور میکند این است که اساسا مگر شأن انسانها با یکدیگر متفاوت است؟ بله، افراد مشاغل مختلف دارند که هرکدام در جای خود ارزشمند و کاربردی است؛ اما آیا شأن «انسانی» دبیر کل سازمان ملل و یک رفتگر ساده شهرداری با یکدیگر تفاوتی دارد؟ به گفته مهاتما گاندی پیشوای آزادیخواه هند -که از قضا حقوق خوانده و وکیل دادگستری بود- «همه انسانها برابرند».
حقوقخواندگان که دستی بر هنر دارند، کم نیستند؛ برای نمونه جناب رضا طوسی علاوه بر قضاوت دادگستری آن هم در پروندههای کیفری (و اکنون و پس از بازنشستگی در کسوت وکالت) به شکل جدی و حرفهای در رادیو و تلویزیون و نشریاتی مانند «فیلم» (در گذشته) و «فیلم امروز» به نقد فیلمهای سینمایی میپردازند که چند سالی است به همراه حقوقدان و وکیل خوشذوق دکتر وحید آگاه در مؤسسهای با نام «حقوق و هنر» به شکل تخصصی در زمینه نزدیکی این دو مقوله فعالیت دارند. ای کاش دم غنیمت شمره میشد و در تدوین کتابهای «تاریخ شفاهی وکالت در ایران» یا «شرح حق؛ تاریخ شفاهی حقوق ایران» با زندهیاد پرویز بهرام گفتوگو شده بود.