میگوی بومی میتواند ناجی دریاچه ارومیه شود؟
عضو هیئتعلمی دانشگاه ارومیه و رئیس انجمن آبزیپروری ایران، از دریاچه ارومیه و راهکارهای نجات آن میگوید
لمس بحرانهای زیستمحیطی مانند خشکسالی، وقوع سیل و توفانهای شن، اغلب ما را به سمت ارزشهای واقعی عملکرد تالابها سوق خواهد داد. این اتفاقی است که متأسفانه در کشور به واسطه تعداد زیاد تالابهایی که متحمل آسیبهای ناشی از آثار تجمعی خشکسالی و استفاده بیش از حد از منابع آبی شدهاند، رخ داده است. این بحرانها زنگهای خطر جدی بوده و یادآور ضرورت انجام اقدامات عاجل هستند
شرق: لمس بحرانهای زیستمحیطی مانند خشکسالی، وقوع سیل و توفانهای شن، اغلب ما را به سمت ارزشهای واقعی عملکرد تالابها سوق خواهد داد. این اتفاقی است که متأسفانه در کشور به واسطه تعداد زیاد تالابهایی که متحمل آسیبهای ناشی از آثار تجمعی خشکسالی و استفاده بیش از حد از منابع آبی شدهاند، رخ داده است. این بحرانها زنگهای خطر جدی بوده و یادآور ضرورت انجام اقدامات عاجل هستند. شاید وضعیت بحرانی امروز دریاچه ارومیه، آخرین فرصت برای افزایش آگاهی و سرآغاز انجام کارهایی متفاوت نظیر بهرهبرداری پایدار از منابع آبی یک حوضه آبخیز باشد. احیای اکوسیستمهای خرد بهعنوان ذخیرهگاههای تنوع زیستی، آن هم در زمانی که ارومیه در چنین وضعیتی قرار گرفته، میتواند نقش کوچک اما مؤثری داشته باشد؛ چراکه جوامع محلی اطراف دریاچه ارومیه و تالابهای اقماری آن، کماکان میتوانند بهترین حامیان طرح احیای این دریاچه باشند. طرحهایی مانند «پرداخت مابازای خدمات اکوسیستمی» در بسیاری کشورها در دست اجراست و بر این مبنا گاه حتی برخی صنایع مرتبط مانند کارخانههای تولید آبمعدنی که وابسته به ذخایر آبی سالم هستند، از این مکانیسم برای سوبسیدهکردن یا اعطای کمکهزینه به جوامع محلی استفاده میکنند و از این طریق زمین و منابع آبی هم به شکل پایدار مدیریت خواهند شد. این سیستم سرمایهگذاری مخصوصا در مناطق بالادست شهرهایی مناسب است که مجاور تالابها باشند. پروفسور ناصر آق، عضو هیئتعلمی دانشگاه ارومیه و بنیانگذار پژوهشکده آرتمیا و رئیس انجمن آبزیپروری ایران، یکی از معدود کارشناسانی است که معتقد است طرحهای احیای دریاچه ارومیه باید از مقیاس کلان به مقیاس خرد تقلیل داده شوند. آنچه در ادامه میخوانید، شرح کامل گفتوگو با ایشان درباره وضعیت کنونی دریاچه ارومیه و راهکارهای پیشنهادیشان برای احیای دریاچه ارومیه است.
آقای دکتر آق نظر شما درباره تیتر «دریاچه ارومیه خشک شد» چیست؟
دریاچه ارومیه هنوز کاملا خشک نشده است. تصاویر ماهوارهای و بازدیدهای میدانی نشان میدهد که هنوز در بخشهایی از دریاچه بالاخص در بخش شمالی آب هست، اما حجم آب باقیمانده و وسعت پیکره آبی باقیمانده زیاد نیست. به هر حال این بار زنگ خطر کاملا جدی است. اما اخبار منتشرشده با عنوان خشکی کامل دریاچه ارومیه کذب است.
از نظر بیولوژیکی چطور؟ آیا هنوز دریاچه حیات دارد؟
منظر بیولوژیکی دریاچه ارومیه یعنی آرتمیا، جلبکها، باکتریهای شورپسند، پرندگان بومی و مهاجری که به خاطر آرتمیا وارد دریاچه میشدند. متأسفانه با اشباعشدن آب دریاچه با نمک، این اکوسیستم تحت تأثیر قرار گرفت به طوری که جمعیت آرتمیا صدها برابر کمتر شده و تعداد پرندگان هم بهشدت کاهش یافته است. از 11 گونه جلبک هم شاید فقط یک گونه وجود دارد، ولی باکتریهای شورپسند کماکان حضور دارند.
اکوسیستم دریاچه هر زمان که شرایط کمی بهبود یابد، میتواند خود را احیا کند؛ بنابراین ضرورت دارد حداقل دریاچه ارومیه را در ابعادی کوچکتر احیا کرد. تجربیات تاریخی در مورد دریاچههایی که به دلیل کمبود منابع آبی خشک شدهاند، وجود دارد که نشان میدهد میتوان با وسعت کمتر و در ابعاد کوچکتر این نوع دریاچهها را حفظ کرد. از سال 1385 نظرم این بوده که تا زمان پابرجابودن بحران آب، میبایست وسعت دریاچه ارومیه را کوچکتر کرد تا زمانی که بحران آب تمام شود. ستاد احیا، این تفکرات را تا حدود زیادی پذیرفت و قرار بر این بود که حدود دوسوم دریاچه ارومیه احیا شود، ولی متأسفانه حقابه آنگونه که باید تأمین نشد و البته نقش تغییر اقلیم و کاهش بارندگی و مدیریت ضعیف منابع آب نیز بسیار تأثیرگذار بود. در نتیجه جریان آب از طرف رودخانهها خیلی کاهش پیدا کرد و کار امروز خیلی مشکلتر از قبل است.
با این وجود، شما احیای دریاچه ارومیه را هنوز ممکن میدانید؟
بله، کماکان معتقدم چون هنوز هم پتانسیل تولید آب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه به اندازه کافی وجود دارد، بتوان با مدیریت بهتر، بخشهایی از دریاچه را احیا کرد.
نظرتان در مورد برنامههای ستاد احیای دریاچه ارومیه چیست؟
ستاد احیای دریاچه ارومیه پروژههای زیادی را اجرا کرده که برخی از این پروژهها کاملا در راستای احیای دریاچه و برخی دیگر در راستای پیشگیری از تبعات خشکشدن بخشهایی از حاشیه دریاچه بوده است. تلاش شد تا از گردوغبارهای ناشی از خشکی دریاچه جلوگیری شود، ولی برخی از این طرحها به راستی جوابگو نبودند. چند طرح اساسی مانند لایروبی رودخانهها که به برقراری جریان آب به سمت دریاچه کمک میکند، رهاسازی آب از پشت سدها، احداث یک کانال و وصلکردن زرینهرود به سیمینهرود، طرح کانیسیب و طرح انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه جزء کارهای مثبت و بجایی بودند که در راستای احیای دریاچه انجام شدند؛ اما من از همان ابتدا باور داشتم که حتی اگر این طرحها به بهترین شکل هم اجرا شوند، باز جوابگوی احیای دریاچه نخواهند بود.
چرا چنین نظری داشتید؟
چون بستر دریاچه یا ژئومورفولوژی دریاچه کاملا تغییر کرده است. توپوگرافی بستر دریاچه دیگر مثل سابق نیست. در مناطق مختلف بستر دریاچه بین دو تا چهار متر توسط رسوبات نمک و خاک بالا آمده و کف عمده دریاچه عین کف دست صاف شده و آبهای ورودی را در سطح وسیع پخش کرده و آماده تبخیر میکند؛ بنابراین دریاچه ارومیه را در فاز اول احیا باید کوچکتر کرد تا جلوی کاهش تبخیر از سطح گرفته شود.
دریاچه ارومیه از قدیم یک دریاچه کمعمق بوده و عمق متوسط آن در بهترین حالت شش متر و حداکثر عمق آن
۱۴ متر بود. در نتیجه دریاچه ارومیه با دریاچههایی مانند وان (که حدود 160 کیلومتر با ما فاصله دارد)، خیلی فرق دارد؛ چراکه حداکثر عمق دریاچه وان بیش از ۴۰۰ متر و عمق متوسط آن ۱۷۰ متر است و بنابراین اگر حتی 10 متر هم از آن عمق آن کاسته شود، محسوس نخواهد بود. در نتیجه عجیب نیست که تغییر الگوی کشت، کاهش بارندگی، تغییر اقلیم، حفر دهها هزار حلقه چاه و مصرف بیرویه آب در بخش کشاورزی میتواند بهسرعت اثر خود را در دریاچه ارومیه برجا بگذارد. اینهمه در حالی است که مدیریت بهینه آب وجود ندارد و کشاورزی هم مجدد توسعه پیدا کرده است.
چرا تلاشهای ستاد احیا برای جلوگیری از توسعه مجدد کشاورزی جوابگو نبود؟
در ابتدا با طرح موسوم به «نکاشت» تلاش کردند جلوی مصرف بیرویه آب را بگیرند، اما متأسفانه موفق نبودند. این طرح را ما در کنفرانس بینالمللی نجات دریاچه ارومیه در سال 1392 جزء طرحهای بسیار ضروری و ضربتی برای احیای دریاچه ارومیه اعلام کرده بودیم و اگر این طرح اجرا میشد، میتوانست قدم خیلی مؤثری برای احیای دریاچه ارومیه باشد؛ متأسفانه به خاطر موانع زیادی که ایجاد شد، این پروژه را به طرح «بهکاشت» تغییر دادند تا بتوانند در مصرف آب کشاورزی صرفهجویی کنند که ممکن است در جاهایی مؤثر بوده باشد، ولی در جاهایی مجدد با توسعه کشاورزی مواجه هستیم که متأسفانه منابع طبیعی استان هم نتوانسته جلوی آنها را بگیرد.
در مجموع عملکرد ستاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
ستاد احیای دریاچه ارومیه در حد توان خود تلاشهای زیادی کرد، ولی انتقادهایی هم به ستاد وارد است؛ چون اغلب پروژهها بدون تحقیقات و بدون داشتن اطلاعات دقیق اجرائی شدند. برای احیای دریاچه ارومیه دستکم میبایست دو سال کار پژوهشی انجام میشد تا مشکلات دریاچه خیلی دقیقتر مشخص شود و پروژههای اجرائی بر اساس یافتههای نتایج تحقیقات انجام میشد. ستاد احیای دریاچه ارومیه به تغییرات زیادی که در بستر دریاچه ایجاد شده بود، توجه چندانی نکرد و همین امر باعث شد آبی که با این همه زحمت وارد دریاچه شد، در منطقه وسیعی با عمق کم، پخش و در نهایت تبخیر شود. در چنین شرایطی لازم بود که راهکارهایی سازگار با شرایط حاکم در پیش گرفته شود.
الان وضعیت دریاچه به همان وخیمی آغاز کار ستاد احیای دریاچه ارومیه است؟
بله، متأسفانه شرایط به همان اندازه وخیم است و ما به هشت سال پیش برگشتیم.
نظر شما درباره نقش بزرگراه شهید کلانتری و تأثیر آن بر خشکشدن دریاچه چیست؟
بزرگراه شهید کلانتری از نظر من هیچ تأثیر منفیای در خشکشدن دریاچه نداشته است. دریاچه با کمبود آب مواجه است و بزرگراه شهید کلانتری هیچوقت مانع ورود آب به دریاچه نبوده است.
اما آیا توازن بیولوژیکی دریاچه را این بزرگراه برهم نزده؟
بله بزرگراه تا حدودی جریان آب را بین دو طرف شمال و جنوب کاهش داد و مقداری هم (نه خیلی زیاد) باعث رسوبگذاری بیشتر در بخش جنوبی شد که البته طبیعی هم بود؛ چون بیش از 90 درصد رسوبات رودخانهای از جنوب دریاچه وارد میشدند. بهعلاوه با بررسیهای اخیر، به این جمعبندی رسیدهایم که رسوبگذاری نمک در بخش شمالی دریاچه خیلی بیشتر از بخش جنوبی دریاچه است.
یک تجربه تاریخی مشابه در همین ارتباط وجود دارد؛ حدود 60 سال پیش روی دریاچه بزرگ نمک آمریکا هم که بسیار مشابه دریاچه ارومیه است، جادهای احداث شد اما این جاده هدفمند ساخته شد. در مورد بزرگراه شهید کلانتری هم هدف بود، اما هدف عمده ما این بود که فاصله بین تبریز و ارومیه کاسته شود. البته این مسئله به جای خود مزایایی دارد؛ چراکه یک مسیر چهارساعته الان به دو ساعت کاهش یافته و بالطبع در مصرف بنزین، استهلاک ماشینها و صرفهجویی در وقت مؤثر است، اما هدف ما بهرهبرداری از دریاچه ارومیه نبود؛ درحالیکه ساخت جاده روی دریاچه بزرگ نمک آمریکا از ابتدا با هدف مدیریت بهتر و بهرهبرداری بیشتر از آن دریاچه بود. جادهای که 60 سال پیش احداث شد، آن دریاچه را به دو قسمت و سپس با جادههای بیشتر به چهار قسمت تقسیم کرد، ولی آن را خشک نکرد.
البته در حال حاضر دریاچه بزرگ نمک آمریکا نیز با بحران آب مواجه است و وسعت دریاچه نیز کمتر شده، ولی آنجا هم کاهش وسعت دریاچه به دلیل کاهش آب ورودی است نه به دلیل ساخت جاده. طول پل شهید کلانتری حدود 1.5 کیلومتر است و ارتباط خوبی بین طرف شمال و جنوب دریاچه ایجاد کرده؛ درحالیکه پل اتصالدهنده شمال و جنوب دریاچه بزرگ نمک آمریکا فقط 90 متر است. بنابراین ضمن اینکه ارتباط کمی بین طرف شمال و طرف جنوب هست، شوری دو طرف را هم در حد دلخواه حفظ میکنند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن از آن بهرهبرداری کنند.
آیا منظورتان بهرهبرداری از آرتمیا (یک نوع سختپوست یا همان میگوی آب شور) است؟
بخشی از آن مربوط به آرتمیاست. برداشت آرتمیا از دریاچه بزرگ نمک از سال 1955 با مقدار خیلی کم شروع شد و به تدریج افزایش یافت. در حال حاضر سالانه هزاران تن سیست و بیومس آرتمیا به ارزش حدود 20 میلیون دلار برداشت میشود.
شرایط دریاچه آرال چقدر با دریاچه ارومیه قابل قیاس است؟
وسعت دریاچه آرال 11 برابر دریاچه ارومیه بوده و حدود 70 متر هم عمق داشت اما به دلیل مدیریت بسیار بد، مصرف بیرویه آب و توسعه بیرویه کشاورزی در ازبکستان و ایجاد کانالهای بسیار وسیع انتقال آب به طرف ترکمنستان، میزان آب ورودی به دریای آرال بهشدت کم شد. مجموع این عوامل سبب شد که دریاچه آرال سال به سال کوچکتر شود؛ بعد از اینکه دریاچه وارد وضعیت بحرانی شد به ناچار قسمتی را با دیواره بتونی چندین کیلومتری بستند تا جلوی ورود آب به قسمت بزرگتر دریاچه گرفته شود. در حال حاضر قسمت کوچکتری که معادل دریاچه ارومیه است، احیا شده و از آن ماهی صید میکنند و سرریز فاز اول باعث حفظ ناحیه دوم دریای آرال شده است که از این قسمت در حال حاضر برداشت آرتمیا صورت میگیرد و سالانه حدود سه هزار تن آرتمیا صید میشود و چندین هزار نفر در دو دریاچه کوچکتر شکلگرفته، مشغول به کار شدهاند. بنابراین ما نیز تا زمانی که بر اساس موجودی آب برنامهریزی اصولی نکنیم، نمیتوانیم دریاچه ارومیه را احیا کنیم.
به نظر شما چه قسمتی از دریاچه ارومیه باید سریعتر احیا شود؟
از سال 1385 این پیشنهاد را مطرح کردیم که در وهله اول بخش جنوبی دریاچه را احیا کنیم و آب مازاد را به بخش شمالی سرریز کنیم. الان هم چارهای جز این کار نیست چون تقریبا تمامی رودخانههای اصلی از جنوب دریاچه وارد میشوند. البته نیاز است این طرح با مشارکت چند تیم از متخصصان داخلی و خارجی به دقت بررسی شود و در صورت توافق ابتدا نیمی از جنوب دریاچه ارومیه به وسعت حدود هزارو 300 کیلومتر مربع احیا شود و در مرحله دوم به همان وسعت از بخش شمالی دریاچه احیا شود. در شرایط کنونی جاده شهید کلانتری میتواند کمک کند که دریاچه را به صورت فازبندی احیا کنیم.
هماکنون چقدر آب در دریاچه ارومیه وجود دارد؟
طبق آمارهای رسمی حدود یک میلیارد مترمکعب در دریاچه باقی مانده اما به نظر میرسد در نتیجه تبخیر سریع میزان آب موجود از این هم کمتر باشد.
به نظرتان مهمترین عامل وضعیت کنونی دریاچه چیست؟
به نظر من تغییر اقلیم و عدم مدیریت بهینه آب در کل منطقه و مصرف بیش از حد آب در بخش کشاورزی نقش عمدهای داشته است؛ چراکه در این منطقه میانگین میزان بارندگی در زمان پرآبی 360 میلیمتر بوده و الان به 280 میلیمتر رسیده و کشاورزی با سیستم آبیاری سنتی بیش از 90 درصد منابع آب را مصرف میکند. ولی اگر این 280 میلیمتر بارندگی به نحو درست مدیریت شود که بتوانند آب را به نحوی به طرف آبخوانها (منابع آبی زیرزمینی) و رودخانهها منتقل کنند، میتواند مؤثر باشد؛ البته باید توجه داشت که الگوی بارش هم در منطقه تغییر کرده و ما کمتر شاهد بارشهای سیلابی هستیم.
نظرتان در مورد سدهایی که بر روی رودخانهها زده شده، چیست؟
ساخت سدها همه جا وجود دارد، استان آذربایجان غربی هم دومین استان پرآب کشور بوده است. این در حالی است که سالانه به طور متوسط در حدود پنج میلیارد مترمکعب آب از طریق رودخانهها وارد دریاچه ارومیه میشد. سدها با اهداف مختلف ازجمله نگهداشت حجم قابل ملاحظه آب شیرین، مدیریت آب و سیلاب و تأمین نیازهای کشاورزی احداث شدند. البته احداث سدها در زمان پرآبی بوده و حجم مخازن پشت سدها در این منطقه به طور کلی خیلی زیاد نیست و بر اساس آمارهای سازمان آب حدود دو میلیارد مترمکعب است. بنابراین در شرایط کنونی حتی اگر همه آبهای پشت سدها هم رهاسازی شود، نمیتواند کمکی به احیای دریاچه کند؛ چون وسعت دریاچه حدود پنج هزار کیلومتر مربع است و آب به راحتی تبخیر میشود. شکی نیست که سدسازی بیرویه خطرناک است؛ چراکه جریان طبیعی رودخانههای دائمی میبایست همواره حفظ شود.
در گذشته 12 رودخانه دائمی وجود داشت که آب آنها به دریاچه ارومیه وارد میشد. از این 12 رودخانه 10 رودخانه حائز اهمیت بسیار زیاد بودند. در کنفرانس نجات دریاچه ارومیه سال 92 عنوان شد که باید جریان زیستمحیطی این 10 رودخانه حفظ شود تا اکوسیستم رودخانه و دریاچه حفظ شود که متأسفانه این اتفاق نیفتاد و سدها هم یکی از عواملی بودند که در این مسئله نقش داشتند. اما اگر سدها هم نبودند این امکان بود که باز هم این اتفاق در زمانی دیرتر رخ دهد چون الگوی بارشها نیز تغییر کرده است. اما چون تخصص بنده سد نیست و هیدرولوژیست هم نیستم، ترجیح میدهم در این زمینه بیشتر صحبت نکنم.
اولویتهای احیا به نظرتان در این برهه چیست؟
مدیریت بهینه آب همیشه ضرورت اول است. رهاسازی حقابه دریاچه ارومیه از مخازن پشت سدها در زمستان باید انجام شود؛ چراکه در زمانی که مصرف توسط بخش کشاورزی وجود ندارد، امید است وزارت نیرو در این ارتباط به نیاز آبی دریاچه ارومیه توجه بیشتری کند. اجرای طرحهای ضربتی مصوب در کنفرانس بینالمللی نجات دریاچه ارومیه در سال 1392 شامل خرید آب از کشاورزان (زمینهای زراعی با بازدهی پایین)، مکانیزهکردن سیستم آبیاری باغات یا حفظ آنها در حد زندهمانی، اتمام سریع پروژه انتقال آب از رود زاب و شروع فاز مطالعاتی طرح احیای فازبندیشده دریاچه ارومیه از اولویت برخوردارند.
در بخش کشاورزی چه فعالیتهایی باید مدنظر باشد؟
مشکل اصلی در بخش کشاورزی است؛ چراکه بخش اعظم آب حوضه آبخیز، مصرف کشاورزی دارد. ستاد احیای دریاچه ارومیه هم تلاش کرد تا بر اساس طرح کاهش 40درصدی مصرف آب کشاورزی که تحقیقات آن توسط دانشگاهیان انجام شده، میزان برداشت آب را کم کند، اما اجرائیشدن نتایج این طرحها مهم است.
الان در وهله نخست جهاد کشاورزی باید جلوی توسعه کشاورزی را بگیرد؛ بههیچوجه نباید اجازه توسعه کشاورزی در این حوضه آبخیز را بدهند و توسعه کشاورزی در این منطقه میبایست محدود شود. آبیاری در بخش کشاورزی منطقه اکثرا مکانیزه نیست و همچنان سنتی است؛ در نتیجه با اتلاف و هدررفت بالای آب در بخش کشاورزی مواجه هستیم. الگوی کشت هم باید با توجه به اقلیم منطقه اصلاح شود.
بنابراین همچنان تأکید دارید که طرح نکاشت باید اجرائی شود؟
بله در زمینهای کشاورزی کمبازده میبایست کشاورزان را با معیشت جایگزین حداقل به مدت سه سال تأمین کرد.دولت در حال هزینهکرد برای دریاچه ارومیه است و چه بهتر که بخشی از این هزینهها صرف خرید آب از کشاورزانی شود که تولید پایین و مصرف بالای آب دارند.
البته جدای از زمینهای کشاورزی مشکل باغها هم هستند؟
بله درست است؛ در باغات هم میبایست طرح آبیاری مکانیزه اجرائی شود چون مصرف در باغات بسیار زیاد است. این منطقه با حدود 90 هزار هکتار باغات سیب، بزرگترین منطقه تولید سیب به شمار میرود که مستلزم مصرف مقدار زیادی آب است؛ این مصرف بالای آب باید کنترل شود. مردم منطقه دریاچه ارومیه را دوست دارند و مطمئن هستم که برای نجات دریاچه حاضر به همکاری خواهند شد تا در صورت نیاز به مدت دو سال از باغشان بهرهبرداری نکنند و باغات خود را در حد زندهمانی حفظ کنند تا وضعیت دریاچه تا حدودی تثبیت شود.
در مجموع با کاهش مصرف آب در باغات و طرح نکاشت در زمینهایی با بازدهی کم میتوان سالانه دو تا سه میلیارد مترمکعب آب به دریاچه رساند و در زمان کوتاه دریاچه را از این وضعیت بهشدت بحرانی خارج کرد.
آرتمیای (میگوی بومی آب شور) دریاچه ارومیه الان در چه وضعیتی است؟
آرتمیا یک ثروت و بخش مهمی از اکوسیستم دریاچه ارومیه است؛ به همین دلیل ستاد احیای دریاچه ارومیه هم طرح «احیای اکولوژیک دریاچه ارومیه» را مطرح کرد. طرح احیای اکولوژیک دریاچه ارومیه بر اساس تحمل آرتمیا به شوری تنظیم شد. حد تحمل شوری آرتمیا در دریاچه ارومیه حدود ۲5۰ گرم بر لیتر بود و بر این اساس اگر حجم مناسبی آب در دریاچه باشد، میتوان اکوسیستم مناسب برای آرتمیا، باکتریهای شورپسند، جلبکهای تکسلولی و پرندگان را مهیا کرد. ولی متأسفانه این شرایط محقق نشد و طرح احیای اکولوژیک به سرانجام خوبی نرسید.
سالهای 97 و 98 بارندگیها به میزان قابل توجهی بود و در بررسیای که نیمه دوم سال 99 انجام شد، حضور آرتمیا به میزان کافی تأیید شد، اما از اوایل سال 1400 که آب کمتر و شوری آب بیشتر شد، جمعیت آرتمیا هم بهشدت کاهش یافت و بهسرعت از بین رفت؛ چراکه شوری آب به حد فوق اشباع رسیده بود. بااینحال، تخم آرتمیا همواره در کف دریاچه در لابهلای نمکها باقی میماند و هر زمان که آب وارد دریاچه شود، میتواند جمعیت شکوفایی را ایجاد کند.
طرح پیشنهادی فعلی شما چیست؟
طرح پیشنهادی ما بر مبنای کاهش سطح تبخیر دریاچه ارومیه طراحی شده و بر اساس آن احیای نیمی از وسعت دریاچه ارومیه میتواند محقق شود. در این طرح، دریاچه ارومیه در دو فاز، نیمی از بخش جنوبی و نیمی از بخش شمالی احیا میشود. با اجرای این طرح نیمه جنوبی از نظر شوری شرایط لازم برای احیای اکوسیستم طبیعی آن شامل آرتمیا، جلبکهای تکسلولی و پرندگان را خواهد داشت و پیشبینی میکنم که در بخش جنوبی سالانه حدود دو هزار تن سیست آرتمیا تولید شود که با برداشت نیمی از آن به ارزش بیش از 30 میلیون دلار معیشت جایگزین برای تعداد زیادی از کشاورزان و فارغالتحصیلان دانشگاهی ایجاد خواهد شد. از بخش شمالی نیز که حاوی میلیارد تن نمک هست میتوان املاح باارزش تولید کرد. در واقع طرح پیشنهادی بنده دارای کارکردهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی است.
این طرح در چه ابعادی میتواند ایجاد اشتغال کند؟
اگر انجام شود، شرایط اشتغال دستکم هزار نفر مهیا خواهد شد و از این هزار تن تولید آرتمیا هم نهتنها نیاز کشور تأمین خواهد شد، بلکه بخش بزرگی از آن را میتوان صادر کرد. در حال حاضر برای تأمین نیاز مراکز تکثیر میگو، ماهیان دریایی و ماهیان خاویاری حدود 40 تن سیست آرتمیا به ارزش حدود چهار میلیون دلار وارد کشور میشود، اما به شرط محققشدن این طرح، تولید آرتمیای داخل کشور ما را در این بخش به خودکفایی خواهد رساند، ضمن اینکه جزء کشورهای صادرکننده هم خواهیم بود.
تأکید کنم که بهرهبرداری تنها زمانی اتفاق خواهد افتاد که شوری دریاچه ارومیه در حد بهینه حفظ شود. کاری که در دریاچه بزرگ نمک آمریکا هماکنون انجام میدهند این است که شوری بخش جنوبی را در حدود 100 گرم در لیتر حفظ میکنند که بهترین شوری برای تولید آرتمیاست و در مقابل شوری بخش شمالی را بین 280 تا 300 گرم بر لیتر تثبیت میکنند تا بهرهبرداری از نمک به سهولت انجام شود. از دریاچه بزرگ نمک آمریکا در حال حاضر سالانه حدود 200 میلیون دلار از آرتمیا، 200 میلیون دلار از گردشگری و شکار و یک میلیارد و صد میلیون دلار از نمکهای باارزش آن (جمعا معادل 45 هزار میلیارد تومان) بهرهبرداری میشود و حدود 10 هزار نفر هم در صنایع فوقالذکر مشغول به کار هستند.
بنابراین در صورت مهیاشدن شرایط، آرتمیا میتواند به عنوان معیشت جایگزین مردم محلی استفاده شود؟
بله در حال حاضر هم در قسمتهایی خارج از دریاچه ارومیه (استخرها) برنامههایی برای پرورش آرتمیا هست اما امکان آن همه جا نیست. پرورش آرتمیای مصنوعی کاری نیست که بتواند جایگزین کشاورزی شود، اما با احیای دریاچه و تولید آرتمیا در درون خود دریاچه ارومیه میتوان به معیشت جایگزین مردم محلی رسید.
معیشت جایگزین میبایست مبتنی بر دریاچه ارومیه باشد که مردم احساس کنند، رزق و روزی آنها از دریاچه تأمین میشود و این اهمیت دریاچه را در نزد مردم دوچندان خواهد کرد. این کار نشدنی نیست اما نیازمند برنامهریزی دقیق است.