|

مواجهه زیست اجتماعی جهان مدرن با رسانه میانجیگر

گفتمان عقلایی رسانه

گفتمان به معنای بینشی است که از واژگان و مفاهیم نهادینه‌شده بهره می‌گیرد تا بر ذهنیت‌ها اثر بگذارد. در تعریفی دیگر، گفتمان به معنی پرداختن مفصل و جزءبه‌جزء یک موضوع، در قالب نوشتن یا گفتن است. در جوامع انسانی نه‌تنها برای یک زیست اجتماعی مطلوب و متعالی میان مردمان نیاز به گفت‌وگو و وجود فضای مناسب برای گفتمان است، بلکه برای برقراری رابطه خوب بین مردم و نظام‌های حاکمیتی نیز گفتمان و گفتمان‌سازی امری ضروری است، چراکه جامعه برای رشد و بالندگی نیازمند گفتمان‌سازی براساس مجموعه‌ای از اهداف متعالی است تا در این بستر مبانی تئوریک مورد نیاز خود را تقویت کند.

گفتمان عقلایی رسانه

گفتمان به معنای بینشی است که از واژگان و مفاهیم نهادینه‌شده بهره می‌گیرد تا بر ذهنیت‌ها اثر بگذارد. در تعریفی دیگر، گفتمان به معنی پرداختن مفصل و جزءبه‌جزء یک موضوع، در قالب نوشتن یا گفتن است. در جوامع انسانی نه‌تنها برای یک زیست اجتماعی مطلوب و متعالی میان مردمان نیاز به گفت‌وگو و وجود فضای مناسب برای گفتمان است، بلکه برای برقراری رابطه خوب بین مردم و نظام‌های حاکمیتی نیز گفتمان و گفتمان‌سازی امری ضروری است، چراکه جامعه برای رشد و بالندگی نیازمند گفتمان‌سازی براساس مجموعه‌ای از اهداف متعالی است تا در این بستر مبانی تئوریک مورد نیاز خود را تقویت کند. ازاین‌رو یکی از کارکردهای رسانه گفتمان‌سازی است که پیش‌تر توسط دنیس مک کوایل نظریه‌پرداز حوزه رسانه در کتاب «درآمدی بر نظریه‌های ارتباطات جمعی» به آن پرداخته شده است. رسانه با نقش میانجیگری خود دو وظیفه مهم درخصوص گفتمان‌سازی بر عهده دارد: اول کاشت بذر فکری و مباحثه‌ای موضوعات مورد نیاز جامعه و ایجاد نیاز در این زمینه و دوم فضاسازی مناسب جهت طرح دیدگاه‌ها و دعوت از اندیشمندان جامعه برای بحث و گفت‌وگو و تبادل نظر، تا از این میان بذر اندیشه در زمینی حاصلخیز رشد کند و جامعه از ثمره و میوه این درخت پرارزش بهره‌مند شود. این‌چنین نیز می‌توان گفت که گفتمان‌سازی رسانه با مقوله مهم تغییرات اجتماعی که همواره مفهومی گریزناپذیر در حیات بشر بوده است ارتباطی دوسویه دارد. هم می‌تواند و باید عامل این تغییرات باشد و هم می‌تواند و باید در ادامه تغییرات، بستر مناسبی برای روابط جدید و راهبری‌های مناسب به‌ویژه بین حاکمیت و مردم ایجاد کند. این‌گونه است که یک جامعه یا یک گروه اجتماعی به رشد و تعالی می‌رسند. گفتمان‌سازی، پدیده‌ای آنی و تک‌مرحلـه‌ای نیسـت، بلکـه فراینـدی اجتمـاعی، برگرفتـه از نقش و کارکرد تمامی نهادهایی است که در اجتماع حضـور دارنـد. گفتمان‌سازی، محصول کنشگری فعالانه محیط‌های علمی و آموزشی و پژوهشـی از جمله رسانه‌هاست. پروسه‌ای دائمی که خود نیازمند مراقبت و زایش مفاهیم از درون است تا به‌واسطه این ویژگی جامعه را از رخوت و یکدستی مذموم به فضای بانشاط و چندصدایی ممدوح برساند. در اهمیت گفتمان‌سازی این‌گونه نیز می‌توان گفت که امروزه فرهنگ‌سازی جهانی نیازمند گفتمان‌سازی‌های جدید است تا ذهنیت مردم را روشن کند. برای این نوع از فرهنگ‌سازی و گفتمان‌سازی، بدیهی است که باید برنامه‌ریزی کرد و فهم گفتمانی را بالا برد و شیوه‌های تحلیل و ساخت ذهنیت را یاد گرفت. مسئولیتی که بی‌شک بخش عمده آن بر دوش رسانه‌هاست تا به نقد منصفانه قدرت و حاکمیت از یک سو و طرح دیدگاه‌های مختلف علمی و تجربی از سوی دیگر جامعه را در مسیر صلاح رهنمون شود. بدیهی است که در یک نظام گفتمانی، فرهنگ‌سازی، تنها با تبلیغات به معنای پروپاگاندا شکل نمی‌گیرد. بلکه تولید گفتمان مناسب و قابل فهم به عنوان گام اول شناخته می‌شود. ادبیاتی که مورد فهم همگان از جمله گروه‌های مختلف اجتماع قرار گیرد. از سوی دیگر فهم گفتمان‌های حاکم مستلزم تشخیص، تفکیک، درک و تحلیل گفتمان‌هاست. امری که لااقل در گفتمان‌سازی با محوریت رسانه، نیازمند درک مفاهیم و توسعه سواد رسانه‌ای از یک سو و ایجاد امکان گفتمان‌سازی برای رسانه از سوی متولیان امر و ناظران بر رسانه‌هاست. بنابراین برای بازشناسی نسبت مسئولیت اجتماعی رسانه با این مقـولات و ایجاد بسترهای مناسب و مصونیت‌های لازم برای رسانه‌ها، یکی از گام‌های مهم تدوین الگوی گفتمان‌سازی با محوریت رسانه است. فراموش نباید کرد که حرکت جامعه انسانی ذیل تغییرات اجتماعی گریزناپذیر نیازمند اندیشه‌ و دانش لازم است که عمده آن در گفتمان‌سازی و مشارکت تئوریک اندیشمندان و عقلای جامعه تولید می‌شود و رسانه‌ها محلی مناسب برای طرح این موضوعات هستند.