هویت ملی و نسلکشی
هویت ملی و نژادپرستی در دو سوی یک قطب متضاد قرار دارند. در اینکه نژادپرستی یک پدیده ناپسند و نژادها نتیجه شرایط جغرافیایی است، هیچ تردیدی وجود ندارد. اما هویت ملی واقعیتی غیرقابل انکار است. در بحث هویت ما با دو گونه هویت باستانی و هویت تاریخی روبهرو هستیم.
هویت ملی و نژادپرستی در دو سوی یک قطب متضاد قرار دارند. در اینکه نژادپرستی یک پدیده ناپسند و نژادها نتیجه شرایط جغرافیایی است، هیچ تردیدی وجود ندارد. اما هویت ملی واقعیتی غیرقابل انکار است. در بحث هویت ما با دو گونه هویت باستانی و هویت تاریخی روبهرو هستیم. سرزمین ایران دارای هویتی باستانی است. فلاتی دوستداشتنی در میانه دو دریای فارس و کاسپین که تاریخ و سرنوشتی مشترک را برای شهروندانش رقم زده است. هویت باستانی ایران در پاسداری از مرزهای آن پدیدار میشود. بخشهایی از این سرزمین در اثر نیرنگهای روسی و انگلیسی جدا شده است. اما شهروندان نجیب و سرافراز ایران به خاطر حفظ صلح بینالمللی از ادعای ارضی بحق خود، چشمپوشی میکنند. اما چنین رویدادهای شومی دیگر قابل تحمل نخواهد بود. مساعی سیاسی دولتهای ترکیه و جمهوری آذربایجان برای تصرف بخش پایینی ارمنستان و از بین بردن مرز بین ایران و ارمنستان در این مجموعه جا میگیرد. بیرونراندن ارمنیهای قرهباغ، انگاره تلخ نسلکشی دولت عثمانی در سال 1915 را به ذهن میآورد. رؤیای استراتژیک جمهوری آذربایجان تصرف کریدور زنگهزور و اتصال ارضی این کشور با نخجوان است. کشورهای جمهوری آذربایجان و ترکیه دارای هویت ملی تاریخیاند. کشور نخست حاصل فروپاشی اتحاد شوروی و ترکیه پیامد مهاجرتی در قرن یازدهم میلادی از ماوراءالنهر و سرزمینهای پیرامونی است. ترتیبات سیاسی-نظامی برای برهمزدن مرزهای بینالمللی و ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی ژرف پاییندست قفقاز و بالادست ایران هیچگاه به سرانجامی نخواهد رسید. گامبرداشتن در چنین مسیر خطرناکی صلح منطقه را به خطر میاندازد. شرایطی که با اوضاع شکننده جمهوری آذربایجان و ترکیه با انبوهی از مشکلات اقتصادی و قومیتی اصلا سازگار نیست. مردمان ایرانزمین در حافظه تاریخ خوش میدرخشند. مردم ایرانزمین هممیهنهای ارمنی خود را دوست دارند. چه آنهایی که رفتهاند و کسانی که در کنارمان ماندهاند. در هویت ملی باستانی ایرانیان نسلکشی نیست. کشورهای پیرامونی با هویت ملی تاریخی این اصالتها را باید از ما بیاموزند.