|

نگاهی به برخی روایت‌های اصولگرایانه برای راهبرد انتخاب فرد «اصلح»؛ آیا محصولی و جلیلی در انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند؟

«پایداری» با چراغ خاموش

ابتکار اصلاح‌طلبان همیشه اصولگرایان را به دنبال خود کشانده است. از دهه 60 و انتخابات مجلس سوم تا 70 که خط امام تشکیل شد و با روی‌کارآمدن سیدمحمد خاتمی و شگفتی مجلس ششم تا مدت‌ها جریان راست به محاق رفته بود.

«پایداری» با چراغ خاموش
داوود حشمتی روزنامه‌نگار

 ابتکار اصلاح‌طلبان همیشه اصولگرایان را به دنبال خود کشانده است. از دهه 60 و انتخابات مجلس سوم تا 70 که خط امام تشکیل شد و با روی‌کارآمدن سیدمحمد خاتمی و شگفتی مجلس ششم تا مدت‌ها جریان راست به محاق رفته بود. رد پای این ابتکارات را در انتخابات‌های سال 92 و لیست امید در انتخابات سال 94 می‌توان مشاهده کرد که اصولگرایان را غافلگیر کرد. ابتکاری که از میانه و درون مردم برخاست و با همراهی آنها بارقه‌هایی از «امید برای تغییر» را به تصویر کشید. حالا و در آستانه انتخابات مجلس جریان اصولگرا بار دیگر نگران روزهای آخر منتهی به انتخابات است. آنها به‌خوبی می‌دانند که جریان اصلاحات هم ابتکار و تجربه سال 94 را پیش‌رو دارند و هم تجربه انتخابات سال 98 و 1400 را. همین هم شرایط را برای تصمیم‌گیری آنها برای رسیدن به یک فهرست واحد پیچیده کرده است؛ چراکه اساسا منتظر هستند تا وضعیت در جبهه اصلاحات روشن شود. ‌با این حال یک نکته مهم در‌این‌میان وجود دارد. اینکه اصولگرایان برای حواس‌پرتی جامعه از فهرست نهایی خود، تمرکز زیادی را بر روی فهرست ثبت‌نام و پیش‌ثبت‌نام اصلاح‌طلبان قرار دادند تا کسی متوجه نشود، آیا «سرلیست اصلح جریان پایداری و شریان در انتخابات ثبت‌نام کرده یا نه؟». قرائنی وجود دارد که نشان می‌دهد جریان پایداری برای ایجاد یک اتحاد حول محور ابراهیم رئیسی، به سراغ فرد «اصلح» مدنظرخود رفته و او را برای ثبت‌نام در انتخابات مجاب کرده است. از‌جمله این قرائن می‌توان به اظهارات اخیر مرتضی آقاتهرانی اشاره کرد که گفته است: «در موضوع انتخابات مجلس، یکی از اقداماتی که جبهه پایداری انجام داده، دعوت از شخصیت‌ها، افراد کارآمد و نخبه جامعه برای ثبت‌نام به‌عنوان داوطلب نمایندگی مجلس است. بسیاری از این افراد به دلایلی حاضر به پیش‌‌ثبت‌نام یا ثبت‌نام نهایی در انتخابات مجلس نبودند؛ اما اعضای جبهه پایداری در نشست‌هایی تلاش کردند آنها را برای حضور در انتخابات قانع کنند». سؤال مشخص این است: آیا جلیلی همان فردی است که پایداری او را برای شرکت در انتخابات راضی کرده و قرار است سرلیست حامیان دولت در انتخابات باشد؟ چرا تاکنون جلیلی حضورش در انتخابات را تکذیب یا تأیید نکرده است؟

کلاه وحدت

هفته دوم اردیبهشت ماه 1400، کمتر از دو ماه مانده به انتخابت ریاست‌جمهوری سیزدهم، سایت رجانیور، خبر از انتشار مستندی داد با عنوان «کلاه وحدت»؛ مستندی که نقش اول آن کسی نبود جز سعید جلیلی. مستندی چند‌قسمتی که در آن به بررسی «وحدت در میان اصولگرایان» پرداخته شده و معتقد بود که این «وحدت» در واقع چیزی نیست جز اینکه «پدرخوانده‌های اصولگرایی بر سر دیگران کلاه بگذارند. کلاهی با نام «وحدت». از نگاه آنها منظور «پدرخوانده‌ها» از انجام وحدت، کلاه‌گذاشتن بر سر دیگر کاندیداهاست. مستند کلاه وحدت به بررسی وحدت در اصولگرایان در دو انتخابات سال 92 و 98 پرداخته بود. در هرکدام از این دو انتخابات دو استراتژی در میان اصولگرایان رقم خورد. در سال 92 وحدت میان کاندیداهای اصولگرا شکل نگرفت و هیچ‌کدام از کاندیداهای آنها حاضر به کناره‌گیری از انتخابات نشد. در نهایت حسن روحانی توانست با کسب بیش از 50 درصد آرا به ریاست‌جمهوری برسد. در آن انتخابات جریان اصولگرایی سعید جلیلی، محمدباقر قالیباف، علی‌اکبر ولایتی، محسن رضایی و غلامعلی حدادعادل را در رقابت‌ها به‌عنوان نامزد انتخاباتی در اختیار داشت. از زمستان سال 91 علی‌اکبر ولایتی، حدادعادل و قالیباف، ائتلاف مثلثی‌شکل را برای انتخابات تشکیل داده تا بتوانند راحت‌تر وارد انتخابات شوند؛ اما هر سه در انتخابات ثبت‌نام کردند، هر سه تأیید صلاحیت شدند و هر سه به رقابت با یکدیگر پرداختند. در نهایت هم وقتی در میانه مناظره‌ها ولایتی به قالیباف یورش برد و قالیباف و حدادعادل به ولایتی، محسن رضایی بود که به کنایه از آنها پرسید: «آقایان مگر با هم ائتلاف نکرده بودند؟». در روزهای آخر این تنها حدادعادل بود که از انتخابات کناره‌گیری کرد؛ اما نه به نفع یارانش در ائتلاف؛ بلکه به نفع سعید جلیلی. سرانجام محسن رضایی، قالیباف، جلیلی و ولایتی به رقابت در صندوق پرداختند و تحلیل‌های اصولگرایان از آن روز بر سر دلایل شکست‌شان و پیروزی حسن روحانی آغاز شد. جریان جلیلی و پایداری قالیباف و ولایتی را مقصر می‌دانستند که حاضر نشدند به نفع جلیلی کنار بروند. هم‌زمان قالیباف و اصولگرایان نیز جلیلی را که به صورت ناگهانی در انتخابات ثبت‌نام کرده و بازی آنها را بر هم زده بود، با عنوان «وحدت‌شکن» معرفی کردند. همین سابقه بود که در سال 96 قالیباف را وادار کرد به خاطر اینکه «عامل وحدت‌شکن» معرفی نشود، به نفع ابراهیم رئیسی کنار برود. مستند کلاه وحدت همچنین به بررسی روند وحدت در فهرست انتخاباتی سال 98 پرداخته که چگونه اصولگرایان با انتشار اخبار جعلی مبنی بر حضور یکپارچه و مخفیانه اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس یازدهم آنها را فریب دادند و وادار به ائتلاف کردند. گوینده و هدف آن مستند مشخص بود و راه خود را نیز طی کرد. آن مستند پیامی داشت به جریان اصولگرا که از وحدت خبری نیست. حالا نیز به نظر می‌رسد نگاه آنها به «وحدت»‌، تغییر نکرده است. همین مسئله هم موضوع رقابت درونی اصولگرایان را پراهمیت‌تر می‌کند.

کدام رئیس قوه یک‌دوره‌ای می‌شود؟

دو رئیس قوه هم‌تراز هم با سرنوشت یک‌دوره‌ای‌شدن در ریاست قوه روبه‌رو هستند. یک طرف محمدباقر قالیباف نشسته بر صندلی ریاست مجلس نگران تداوم حضورش در این قوه است. طرف دیگر ابراهیم رئیسی است که کمتر از دو سال به پایان ریاست‌جمهوری‌اش باقی مانده و عملا سال آینده سال آخر حضورش در قوه مجریه خواهد بود؛ مگر آنکه بتواند مجلس را از آن گفتمان خود کند. در میان هواداران محمدباقر قالیباف هستند کسانی که تهدید می‌کنند «حذف قالیباف از مجلس به نفع او خواهد بود؛ چرا‌که قالیباف می‌تواند به‌راحتی و بدون هماهنگی با ابراهیم رئیسی وارد رقابت‌های سال 1404 شود و با او به رقابت بپردازد»؛ اما این حرف بیش از آنکه واقعیت باشد، یک تهدید سیاسی است تا مبادا او را از ریاست قوه مقننه حذف کنند. آنها نگران تکرار بلایی هستند که احمدی‌نژاد بر سر حدادعادل در مجلس هشتم آورد. احمدی‌نژاد اگرچه بعدها خود با علی لاریجانی دچار تضاد و تخاصم شد؛ اما برای کنار‌زدن حدادعادل از ریاست مجلس و ریاست بر قوه مقننه، به سراغ لاریجانی رفت و با کمک او و «لیست خدمت» بود که توانست حدادعادل را از کرسی ریاست پارلمان حذف کند.

حالا همان سرنوشت در انتظار قالیباف است و او خود به‌خوبی این را می‌داند. آن طرف ابراهیم رئیسی نیز نگران است که با توجه به شرایط موجود و تحقق‌نیافتن وعده‌هایش به ریاست‌جمهوری چهاردهم نرسد. تیم دولت دریافته است که «گفتمان دولت باید مجلس را تسخیر کند»؛ در غیر‌این‌صورت احتمالا «ابراهیم رئیسی برای دور آینده ریاست‌جمهوری شانس و اقبال  کمی خواهد داشت».

متقاعدکردن اصلاح

از نظر پایداری داشتن «رأی بالا» ملاک و ارزش نیست. به این جمله دقت کنید: «راهبرد در یک کلمه انتخاب اصلح است، نه اینکه صرفا به‌ دنبال کسی برویم که رأی‌آوری بیشتری داشته باشد؛ اما نمره او پایین باشد»؛ این جملاتی است که صادق محصولی خردادماه امسال در نشستی در دانشگاه علامه طباطبایی بر زبان آورد. دبیرکل پایداری در صحبت‌های خود «مجددا تأکید» کرده که «آن کسی را که اصلح است، باید متقاعد کنیم تا به صحنه بیاید». ظاهرا مراحل راضی‌کردن «اصلح» برای حضور در انتخابات از همان زمان آغاز شده و آن‌طور که آقاتهرانی می‌گوید، فرد اصلح حاضر به حضور در انتخابات شده است. این فرد اصلح کیست؟ آیا غیر از سعید جلیلی می‌تواند باشد؟ جلیلی تنها بازمانده انتخابات ۱۴۰۰ است که به دولت وارد نشده است. او چشم‌انداز رقابت در انتخابات سال ۱۴۰۴ را هم پیش‌روی خود نمی‌بیند؛ چراکه احتمالا قصد ندارد با ابراهیم رئیسی که به نفع او در انتخابات کناره‌گیری کرد، وارد رقابت شود. پس می‌ماند راضی‌کردن او برای ورود به انتخابات مجلس و شکل‌دادن یک فهرست ذیل نام او.

نتیجه‌گرایی یا وظیفه‌گرایی؟

پایداری معتقد به «فایده‌گرایی» در سیاست‌ورزی نیست و این کار جریان شورای وحدت (شانا) به رهبری حدادعادل و قالیباف را سخت‌تر کرده است. آنها خود را «تکلیف‌گرا» یا به عبارت روشن‌تر در فلسفه سیاسی «وظیفه‌گرا» می‌دانند. آنها معتقدند به تکلیف و وظیفه خود باید عمل کنند و اهمیتی ندارد که نتیجه چه باشد. اگرچه تیم قالیباف آنها را متهم به «وحدت‌شکنی» می‌کند؛ اما آنها به این برچسب‌ها اهمیتی نمی‌دهند. اوایل امسال بود که روزنامه «صبح نو» نزدیک به قالیباف با تیتر «وحدت با وحدت‌شکنان» به استقبال تأسیس تشکل «شریان» رفت. تشکلی که بخشی از پایداری‌ها و نزدیکان دولت از‌جمله مهرداد بذرپاش و حمید رسایی در آن حضور دارند. این روزنامه در گزارش خود نوشته بود: «مسلم است تأسیس «شریان» را می‌توان حرکتی در جهت تضعیف شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی به‌عنوان نهاد ایجادکننده وحدت در سه انتخابات اخیر دانست. رویکردی که بر‌خلاف موضوعات مطرح‌شده در نشست ۱۱ اسفند نه‌تنها موجب تقویت جریان انقلاب در مقطع فعلی و فعالیت سیاسی سازنده در تقابل با تهدیدهای بیرونی نخواهد شد؛ بلکه در جهت وحدت‌شکنی و ظهور اختلافات و تشتت‌ آرا، بیش از هر چیز آینده فعالیت سیاسی شورای ائتلاف را زیر سؤال می‌برد. اینکه بذرپاش به‌عنوان فردی که در فرایند شورای ائتلاف سهیم بوده، اکنون با افرادی مانند رسایی که همواره مخالف این شورا بوده‌اند و فرایند وحدت را زیر سؤال برده‌اند، همنشین شده، باید ادامه دلخوری او از فهرست شورای شهر شورای ائتلاف دانست؟».

سرانجام اینکه: شورای ائتلاف اصولگرایان (شانا) نگاه‌شان به پایداری و شریان (حامیان نزدیک دولت) این است که آنها «وحدت‌شکن» هستند. نگاه پایداری نیز این است که شورای ائتلاف بار دیگر به دنبال گذاشتن «کلاه وحدت» بر سر آنهاست. در‌این‌میان «فرد اصلح» راضی شده است در انتخابات ثبت‌نام کند. کسی که قرار است رهبری جریان حامی دولت را در مجلس دوازدهم برعهده بگیرد. آیا این فرد سعید جلیلی است؟ آیا جلیلی در انتخابات ثبت‌نام کرده است؟ سکوت او در این زمینه نشانه چه چیز می‌تواند باشد؟