کاوه مدنی در گفتوگو با «شبکه شرق» بررسی کرد:
مواجهه با معضل گردوغبار در سازمان ملل یتیم است و متولی خاصی ندارد
راهکارهایی که ایران میتواند از قِبل آنها اختلاف آبی با همسایگان را حل کند
سوژه مصاحبه ما معتقد است که «موضوع آب یک موضوع بهشدت سیاسی است و به لحاظ فیزیکی نیز با محدودیتهایی همراه است؛ به این صورت که شما نمیتوانید یک کشور بالادستی را در رابطه با موضوع آب به راحتی بر سر میز مذاکره با یک کشور پاییندستی بنشانید».
سیده آمنه موسوی: سوژه مصاحبه ما معتقد است که «موضوع آب یک موضوع بهشدت سیاسی است و به لحاظ فیزیکی نیز با محدودیتهایی همراه است؛ به این صورت که شما نمیتوانید یک کشور بالادستی را در رابطه با موضوع آب به راحتی بر سر میز مذاکره با یک کشور پاییندستی بنشانید». او بهترین راهحل برای حل اختلافات آبی کشورها را «تشکیل کارگروهها و کمیسیونهای مشترک در رابطه با موضوعات سیاسی، اقتصادی و... میداند که در خلال آنها بتوان به موضوع آب نیز پرداخت». کاوه مدنی، رئیس مؤسسه آب، محیط زیست و بهداشت دانشگاه سازمان ملل، در خلال گفتوگو با «شبکه شرق» به ناچیزبودن توجه کشورهای منطقه خاورمیانه به موضوع گردوغبار هم اشاره میکند و میگوید: «البته بیتوجهی به مقوله گردوغبار تنها محدود به کشورهای این منطقه نمیشود و به صورت کلی سیاسیون جهان علاقه چندانی به مقوله محیط زیست ندارند؛ چراکه برای نتیجهگیری از سرمایهگذاریهای هنگفت حوزه محیط زیست شاید شما مجبور باشید سالها صبر پیشه کنید و با تورم فزاینده کنار بیایید که بسیاری از مردم و سیاستمداران حاضر نیستند این کار را انجام دهند و برای آیندگان سرمایهگذاری کنند».
ما در بیشتر روزهای سال بهویژه در فصول سرد سال که بحث وارونگی هوا وجود دارد، با مشکل ریزگردها مواجه هستیم. گفته میشود بخشی از آن به دلیل کانونهای تولید گردوغباری است که در منطقه ما و از کشورهای عراق، عربستان و سوریه به سمت ایران میآیند و بخش دیگر این مشکل به موضوعاتی بازمیگردد که در داخل کشور با آنها مواجه هستیم. سؤال نخست من در رابطه با کانونهای خارجی تولید گردوغبار است و اینکه آیا میتوان مشکلات ناشی از این موضوع را در همکاری با کشورهای همسایه کاهش داد یا به صفر رساند؟
گردوغبار به صورت کلی یکی از مهمترین معضلات قرن بیستویکم در حوزه محیط زیست است که جهان برای حلوفصل آن آمادگی ندارد. بخشی از مشکل یادشده به این موضوع بازمیگردد که معضل گردوغبار در راستای دغدغه کشورهایی که به لحاظ دیپلماتیک در جایگاه قابل قبولی قرار دارند، نیست و از لحاظ اولویت نیز در مجموعه سازمان ملل هیچگاه به آن توجهی نشده است؛ یعنی اقتصادهای قوی جهان این معضل را به رسمیت نمیشناسند و برای رفع آن دغدغهای ندارند. البته قسمتی از این موضوع نیز به جهت آگاهینداشتن از مشکلاتی است که به واسطه وجود گردوغبار در منطقه و جهان ایجاد میشود. گردوغبار میتواند مسافت زیادی را طی کند و در نقاط دیگر جهان نیز مشکلآفرین باشد؛ یعنی مشکلاتی که در شمال آفریقا به واسطه وجود گردوغبار پیش میآید، میتواند فرد را در آمریکا در شرایط بغرنجی قرار دهد. در واقع کمربند گردوغباری که ما با آن مواجه هستیم، در سطح جهان گسترده است و مقدار معتنابهی گردوغبار در شرق جهان میتواند در غرب نیز نتایج خسارتباری را به دنبال داشته باشد. البته موضوع گردوغبار برای کشور ما جدید نیست؛ در جنوب شرق ایران و در استان سیستانوبلوچستان، مردم سالهاست که با معضل گردوغبار درگیر هستند. در مناطق کویری نیز این مشکل وجود داشته است. اما آنچه الان نگرانکننده است، گردوغبار طبیعی نیست. در حال حاضر گردوغبار انسانساخت است که نگرانکننده است؛ یعنی فعالیتهای انسانی که به کاهش آب، کاهش رطوبت خاک، از بین رفتن تالابها، از بین رفتن جنگلها و بیابانزایی منجر شده است و میتواند عامل ایجاد کانونهای گردوغبار و معضلات جدید انسانساز باشد. چرا نگرانکننده است؟ به این دلیل که وقتی مشکلی اینچنین ایجاد میشود، انسان یا باید با آن تطابق پیدا کند یا آن را حلوفصل کند. تطابقپذیری که ممکن نیست، پس باید برای حلوفصل آن کاری انجام داد. در سالهای اخیر مردم ساکن در نقاط غربی ایران که در گذشته و به صورت تاریخی با معضل گردوغبار مواجههای نداشتهاند، باید با آن رودررو شوند؛ این در حالی است که برنامهای برای مواجهه با این معضل نیز وجود ندارد. در این شرایط، کانونهای تولید گردوغبار در غرب و جنوب غربی ایران بسیار مشکلساز میشوند. مقتضی است بدانید بخشی از گردوغبار فعلی از شمال آفریقا به سمت ایران میآید. در شرق کشور نیز روند وقایعی که در حوزه هیرمند به وقوع میپیوندد، به ایجاد گردوغبار منجر میشود؛ در آن منطقه گردوغبار از کشورهای دیگر نیز میآید. اگر به وقایع ماههای اخیر نگاه کنیم، متوجه میشویم که ایران حتی از ناحیه ترکمنستان نیز با مشکلاتی مواجه بوده است، ترکمنستان اخیرا یکی از کشورهای درگیر با موضوع گردوغبار بوده است. این مواردی است که ما برای آنها آمادگی نداشتهایم. اما برای بهبود اوضاع باید همه کشورها، چه در حوزه بالادست کشورمان یعنی کشورهای تولیدکننده گردوغبار و چه پاییندست وارد عمل شویم. البته نهتنها دولتها، بلکه مردم نیز باید در این زمینه وارد عمل شوند. به هر حال صنعت ساختمانسازی یعنی راهاندازی سیستمهای گرمایش و سرمایش، درها و پنجرهها همه به شکلی طراحی شدهاند که برای رویارویی با مشکل گردوغبار آماده نباشند؛ طراحی سیستمهای ساختمانسازی برای شرایط معمول است و نه شرایطی که در زمان بروز گردوغبار در برابر آن قرار داریم. حتی گردوغبار ممکن است در پروسه انتقال برق نیز خلل ایجاد کند. با گردوغبار تنفس دچار مشکل شده و در عملکرد ریه خلل ایجاد میشود. در ادامه این روند ممکن است به جهت مشکلاتی که در زمان اوجگیری آلودگی هوا با آنها مواجه میشویم، مدارس و ادارات تعطیل شوند که خود موجب ضررهای هنگفت اقتصادی خواهد بود. علاوه بر این، هوانوردی هم از معضل آلودگی هوا بسیار آسیبپذیر است. جنس مشکلات ایجادشده از حیث آلودگی هوا با مشکلات دیگر نیز متفاوت است. برای مثال در مقایسه با سیل، سیل یک بار میآید و میرود و یک بار خسارت ایجاد میکند؛ اما در رابطه با گردوغبار و آلودگی هوا ما در طول یک سال بارها با این معضل مواجه میشویم. این در حالی است که برای موضوع گردوغبار در سطح بینالمللی متولی خاصی وجود ندارد و به صورت کلی روند مواجهه با این معضل با چالشهایی همراه بوده و به صورت کلی حوزه گردوغبار در سازمانهای بینالمللی یتیم است و هیچ نهادی متولی آن نیست؛ یعنی حتی اتحادیهای که در میان برخی از نهادهای سازمان ملل شکل گرفته است تا در این رابطه کاری انجام دهند نیز تنها در حد یک کارگروه است و عملکردشان پیشرفت شایان توجهی نداشته است. البته تهران تلاش کرده است تا در این حوزه کارهایی را انجام دهد. طرح انجام بیشتر برنامههای این حوزه در دولت نخست آقای روحانی مطرح بود. یکسری موفقیتهایی نیز وجود داشت. در بازهای از زمان دولت دوم آقای روحانی نیز رایزنیهایی صورت گرفت و بعضی از نهادهای بینالمللی به این موضوع توجه کردند و حمایتهایی نیز انجام شد و حتی به میزانی با ایران همکاری کردند که یک مرکز منطقهای در ایران تأسیس شد که یکی از مسئولیتهایش موضوع گردوغبار است. تا جایی که اطلاع دارم در دولت فعلی نیز موضوع گردوغبار مجددا پیگیری شده و روزی هم به نام «گردوغبار» نامگذاری شده است. به صورت کلی موفقیتهایی حاصل شده است، اما این موفقیتها، موفقیتهای کوچکی هستند و هنوز این موضوع بهعنوان یک معضل در سطح بینالمللی شناخته نمیشود. متأسفانه ایران نیز قدرت و توان دیپلماتیک لازم برای رایزنی و مذاکرات بینالمللی را نداشته و آدمهایی که در این موضوع کار کردهاند نیز انگیزه و تجربیات لازم را نداشتهاند. البته نهتنها ایران، بلکه این معضل در سطح جهان به همین شکل است. برای مثال قرار است در سال جاری اجلاسی در امارات در رابطه با معضلات گرمایش زمین برگزار شود، اما نه در این اجلاس و نه در اجلاس بعدی که قرار است در نایروبی برگزار شود، دستور کاری در رابطه با موضوع گردوغبار وجود ندارد و به آن توجهی نشده است. یعنی در اجلاسهایی که فرصتی برای طرح موضوع گردوغبار است نیز به آن توجه نمیشود. البته شاید با بهبود روابط ایران و عربستان گشایش و فرصتی برای پیگیری این موضوع فراهم شود که اگر امروز ایران ظرفیت دیپلماتیک لازم را ندارد از ظرفیت دیپلماتیک عربستان بهعنوان یکی از کشورهای درگیر با این موضوع استفاده کند؛ اینکه بتواند اتحاد منطقهای را شکل دهد و اهداف خود را به پیش هدایت کند. همانطور که اشاره کردم، کنفرانس تهران از موفقیتهایی در حجم کوچک برخوردار بوده است؛ هرچند با توجه به سرمایهگذاریهای صورتگرفته، میتوانست بهتر باشد. البته کشورهای دیگر نیز میدانند که موضوع گردوغبار چه به لحاظ امنیتی و چه در حوزه سلامت و محیط زیست، امر مهمی برای ایران تلقی میشود و جای کار فراوانی دارد، اما در عین حال هم راهحلی فوری برای برونرفت از آن متصور نیست.
بسیاری از کشورها نمیدانند با این موضوع چه برخوردی داشته باشند؛ مثلا بحث کمربند سبزی که در منطقه مطرح است و به صورت کلی برنامههای بلندپروازانهای است، نمیتواند همه مشکلات ناشی از وجود گردوغبار را حلوفصل کند. عربستان سعودی نیز طرحهایی را برای مواجهه با این معضل در دستور کار دارد؛ اما شرایط برای پرداختن به همه امور دشوار است؛ بهویژه اینکه درحالحاضر ما در منطقه، در شرایط جنگی قرار داریم و جلب همکاری برای این موضوع بسیار دشوار است؛ هرچند که به صورت خاص دیپلماسی گردوغبار میتواند بسیار موفقتر از دیپلماسی آب در منطقه عمل کند. بسیاری از کشورهای این منطقه که میخواهند فعالیتی در زمینه همکاری مشترک داشته باشند، از موضوع آب استفاده میکنند؛ اما موضوع آب یک موضوع بهشدت سیاسی است و به لحاظ فیزیکی نیز با محدودیتهایی همراه است. شما نمیتوانید یک کشور بالادستی را درباره موضوع آب بهراحتی بر سر میز مذاکره با یک کشور پاییندستی بنشانید. ایران حاضر نیست در برخی از بحثها کمکی برای حل مسائل داشته باشد، به خاطر آنکه کشور بالادستی در غرب محسوب میشود؛ اما در شرق تمایل دارد با افغانستان مذاکره کند که در این وضعیت شاید افغانستان تمایلی برای انجام این کار نداشته باشد یا حتی ترکیه در حوزه دجله و فرات نیز این علاقهمندی را ندارد.
بانک جهانی در سال 2020 مطالعهای را انجام داده و براساسآن آورده بود که توفانهای گردوغبار سالانه بالغ بر 150 میلیار دلار برای منطقه ما خسارت به بار آوردهاند. شما به بحث سدسازی بر روی رودهای دجله و فرات در ترکیه و عراق اشاره کردید- سدسازی خود یکی از موضوعاتی است که در موضوع گردوغبار به آن توجه میشود- به بحث مشکلات زیستمحیطی که با آنها مواجه هستیم، نیز اشاره کردید؛ یعنی مشکلات مشخص است و میزان هزینههای صرفشده نیز مشخص است. البته عنوان کردید که برخی از کشورها مایل نیستند در پارهای از موارد پای میز مذاکره با کشورهای دیگر بنشینند. پس در این شرایط چه باید کرد؟ در برخی از فصول سال زندگی برای مردمی که در استانهای خوزستان و سیستانوبلوچستان و بعضی از شهرها و استانهای دیگر کشورمان زندگی میکنند، امکانپذیر نیست.
برای پاسخ به این سؤال که البته پاسخ چندان امیدوارکنندهای هم نیست، برای یک لحظه کشورهای همسایه را فراموش کنید و درباره وضعیت محیط زیست در داخل ایران گفتوگو کنیم. از کانونهای گردوغبار در داخل کشور صحبت کنیم که شایعترین آنها شاید تالابهای خشکشده، دریاچه ارومیه یا هورالعظیم باشند. باتلاق یا تالاب گاوخونی، انزلی، جازموریان، هامون و هر تالاب دیگری باشد که در کشور وجود داشته و حالا نیست، که خود به یکی از دلایل بروز گردوغبار تبدیل شدهاند. زمینهای کشاورزی رهاشده، مراتعی که به دلیل چَرای بیش از اندازه دام از بین رفتهاند، جنگلهای نابودشده که امروزه به کانون تولید گردوغبار تبدیل شدهاند. در این شرایط اگر میخواهیم تغییراتی در راستای بهبود امور ایجاد کنیم، ابتدا باید مراتعمان را به اصطلاح قُرق کنیم و اجازه ندهیم دامها به آن مناطق بروند. مصرف آب را کاهش دهیم و آب را به سمت دریاچهها و تالابها هدایت کنیم؛ اما آیا درباره این موارد و دریاچه ارومیه کاری انجام دادهایم؟ آیا این موضوعات حل شدهاند؟ راهحلها مشخص است؛ اما متأسفانه برای آن کاری نشده است. مثلا اگر میخواهید کشاورزان تغییراتی در عملکرد و مصرف آب داشته باشند، باید جایگزینی را به آنها معرفی کنیم. به هر حال این شیوه امرار معاش آنها است. باید این را هم بدانیم اقتصادی که در راستای اقتصاد مقاومتی حرکت و برای بقا تلاش میکند، امکان این را ندارد که در حوزههایی مانند خدمات یا صنعت و بحث معیشت جایگزین داشته باشد؛ بنابراین دولت هیچگاه نمیتواند به یک کشاورز بگوید کشاورزی نکن؛ حتی اگر بداند که اقدامات آن کشاورز به ضرر ایران و محیط زیست ایران است. حتی اگر کالای تولیدی این کشاورز از زبالهدانهای ایران سر دربیاورد، نیز نمیتواند به او بگوید کاری را انجام ندهد. حتی درباره کشورهای همسایه نیز ما نمیتوانیم از آنها بخواهیم سدهایشان را از بین ببرند یا خودمان کاری در این زمینه انجام دهیم. علاوهبراین باید نظر ایران را درباره سدهایی که سالهای سال در عراق ساخته شدهاند، نیز جویا شد؟- ما در بیشتر موارد از سدسازی ترکیه میگوییم؛ اما از عراق حرفی به میان نمیآوریم- هرچند میدانیم ترکیه عملیات سدسازی خود را کماکان دنبال میکند، با وجود اینکه در حوزه آب هم سرمایهگذاری انجام نمیدهد. من نیز میدانم اینها موضوعات مهمی هستند؛ اما چرا مهم هستند؟ از این نظر که کارهایی که در حوزه سدسازی انجام داده، فیزیک محیط زیست منطقه را به هم زده است. زمانی که شما فیزیک را به هم میریزید، نمیتوان آن را بهراحتی به حالت قبل بازگرداند و دراینمیان سدهایی وجود دارند که نمیتوان تغییری در آنها اعمال کرد؛ یعنی شما نمیتوانید کار خاصی انجام دهید. در خوشبینانهترین حالت میتوانید از کشور بالادستی بخواهید با شما همکاری کند و در برخی از موارد به شما «حقابه» بدهد. همین وضعیتی که ما با افغانستان داریم. بعد از ساختن بند جدید در افغانستان یعنی «کمال خان» شرایط متفاوتی ایجاد شد. همانطور که برای مصر شرایط متفاوتی حاکم است. بعد از ساخت سد «رنسانس» در اتیوپی شرایط برای مصر مطلوب نیست. اگر شرایط را جدی نگیریم و برای آن برنامهریزی نکنیم، سازهها به وجود میآیند و این سازهها ابزارهای تهدید و تشویق هستند که میتوانند به اندازه سلاح اتمی مؤثر باشند. در این شرایط، آن کسی که تنها به سلاح اتمی یا جنگنده میاندیشد و موضوع آب را جدی نمیگیرد، بازنده است. این موضوع برای کشورهایی که قوی هستند یا احساس میکردند قوی هستند، نیز رخ داده است. ایران هم در مواجهه با افغانستان در بسیاری از اِلمانها شرایطی مانند مصر در مواجهه با اتیوپی دارد. بسیاری از وجوهشان شبیه همدیگر است. البته این سؤال نیز مطرح است که مردم افغانستان و اتیوپی حق استفاده از آب دارند یا مردم ایران و مصر؟ پاسخ به این سؤال آسان نیست. قطعا همه کشورها باید بتوانند از آب استفاده کنند؛ اما عادلانهبودن آنچه در جریان است، موضوع دیگری است؛ یعنی نمیتوانیم از کشورها انتظار داشته باشیم درباره مقوله آب رویکرد منصفانهای از خودشان نشان دهند. برای همین است که میگوییم موضوع گردوغبار موضوع جذابتری برای همکاری است. بهایندلیل که شما نمیتوانید کشورهای سازنده سد را در موضوعی مانند آب درگیر کنید. کشورهای بالادستی، چه ایران و چه ترکیه و چه افغانستان و چه سوریه و عراق، حاضر نیستند بهراحتی با کشورهای پاییندستی در موضوعی مثل آب مذاکره کنند؛ چراکه نتیجه مذاکرات منجر به رهاسازی آب بیشتری میشود و این امری نیست که این کشورها بخواهند آن را انجام دهند. بعضی مواقع این آبها در قالب رود از مرز عبور میکند که موضوع دیگری است؛ اما در برخی از مواقع ممکن است آبی باشد که برای تالابهایتان نیاز دارید و درخواست خود از همسایگانتان را هم براساساین مطرح کردهاید؛ مانند وضعیتی که درباره هورالعظیم وجود دارد. جنبه خوشایند مذاکرات حول موضوع گردوغبار این است که شما لازم نیست با همسایهتان همکاری داشته باشید. هر کشوری میتواند در موضوع گردوغبار حتی با کشورهایی در قارههای دیگر هم مذاکره کند. مانند مذاکرات ایران و مصر. در باب همسایگی نیز مذاکرات ایران و عربستان را میتوان مثال زد. این موارد میتواند عامل تشکیل گروههای همکاری شود و در نهایت با اجرای برنامههای این گروهها ما میتوانیم شاهد افزایش پوشش سبز در منطقه، تغییر نحوه استفاده درست از اراضی کشاورزی و حتی مراتع و جنگلها، آبدهی به تالابها و مدیریت بهتر مخازن سدها باشیم؛ یعنی به روندی که بدون ایجاد ضررهای آنی برای بخش اشتغال به راهحلهایی دست پیدا کنیم. مالچپاشی تنها راه مقابله با گردوغبار نیست که تنها به آن توجه میشود.
میخواهم بگویم برای دستیابی به راهحل عملیاتی نباید فراموش کنیم که موضوع آب، موضوع اقتصاد سیاسی است و از آن برای اشتغالزایی استفاده میشود. البته باید به این موضوع نیز توجه کنیم که اگر کشور در جنگ سیاسی و اقتصادی و... با دنیا قرار داشته باشد و یا تحت تحریم باشد به راحتی نمیتوان به موضوعی مانند گردوغبار پرداخت. درست است که عددها مشخص هستند اما این ضررها که تنها محدود به موضوعات اقتصادی نمیشود. در بیشتر مواقع ضررهایی در حوزههای سیاسی نیز جوامع درگیر با موضوع گردوغبار را به خود دچار و مبتلا میکند. هرچند ذکر این موضوع نیز ضروری است که عدم توجه به مقوله گردوغبار تنها محدود به کشورهای منطقه خاورمیانه نمیشود و به صورت کلی سیاسیون جهان علاقه چندانی به مقوله محیط زیست ندارند. برای نتیجهگیری از سرمایهگذاریهای هنگفت حوزه محیط زیست شاید شما مجبور باشید که سالها صبر پیشه کنید و با تورم فزاینده کنار بیایید که بسیاری از مردم و سیاستمداران حاضر نیستند این کار را انجام دهند و برای آیندگان سرمایهگذاری کنند. اینکه نسل بعدی در سلامت بوده و دغدغه کمتری داشته باشد برایشان چندان مهم نیست. حتی کشورهای پیشرفته دنیا نیز به این راحتی با این قضیه کنار نمیآیند، کشورهایی که برابری اقتصادی در آنها وجود دارد، وضعیت دردناک محیطزیستی در مورد کشورهایی که شرایط مذکور در رابطه با برخورداری از عدالت را ندارند قطعا سختتر نیز هست. اما همانطور که اشاره کردم دیپلماسی گردوغبار در این رابطه میتواند بسیار مؤثر باشد تا این کشورها را کنار یکدیگر بیاورد. تهران اقدامی را انجام داده است اما شاید بتوان گفت اقداماتش چندان به مرحله عملیاتی نرسیده است یعنی در گردآوری افراد شاید کاری انجام داده باشد اما در مورد اینکه با چه نهاد جهانی باید لابی کرد و یا چه نهادی باید متولی عملیاتیکردن مذاکرات و گفتوگوهای صورتگرفته باشد نتوانسته است ره به جایی ببرد. اینکه جلسهای برگزار کنید و تعدادی را دعوت کنید و پس از پذیرایی در پایان قطعنامهای را صادر کنید لزوما به این معنا نیست که موضوع گردوغبار موضوعی جدی شده است. به ضرس قاطع میگویم که متأسفانه حتی در بدنه سازمان ملل نیز موضوع گردوغبار موضوع اصلی محسوب نمیشود و یک دغدغه نیست. حتی برای بسیاری از نهادهای متولی که حوزهشان به حوزه گردوغبار متصل است.
شما میگویید که ما میتوانیم از دیپلماسی گردوغبار و همگرایی ایجادشده برای غلبه بر مشکلات حوزه هم آب استفاده کنیم. همینطور است؟
موضوع آب، یک موضوع سیاسی است. همه رهبران دنیا به گونه دیگری به آن نگاه میکنند. شما بگویید من میخواهم همکاری در حوزه آب با شما داشته باشم عوام یا سیاسیون و کسانی که درک درستی از جزئیات ندارند همکاری در این حوزه را به معنای رودهای فرامرزی تلقی میکنند. رودهای فرامرزی هم همیشه یک بالادست دارند و یک پاییندست. بالادست تمایلی ندارد منابع آبی خود را از دست بدهد و پاییندست دوست دارد منابع آبی بیشتری را جذب کند. زمانی که بازی را به این حوزه هدایت میکنیم بازی به بازی برد- باخت تبدیل میشود. اتفاقی که در رابطه با مناسبات ایران- افغانستان به وقوع پیوست و موضوع به رسانهها کشیده شد. به فضای مجازی کشیده شد. بسیاری از خبرنگاران ایرانی و فعالان حوزه فضای مجازی در آتشی دمیدند. از جزئیات موضوع اطلاعی نداشتند و موضوع را سطحی کردند. همین رویه در افغانستان نیز به وقوع پیوست و موضوع از حوزه آب به یک موضوع حیثیتی تبدیل شد که چرا من باید به ایران قُلدر آب بدهم؟ در عین حال ایرانیها نیز این اعتقاد را داشتند چرا کشوری که من به مهاجرانش پناه دادهام یا کشور ضعیفتری به لحاظ سیاسی و اقتصادی است امروز میتواند آب را به روی ما ببندد؟ یعنی در این تنش موضوعی که جنس آن از آب و محیط زیست بود به موضوعی در حوزه زورآزمایی تبدیل شد. البته این اتفاقی معمول است اما اگر کشوری میخواهد به مشکلاتی که در حوزه آب دارد فائق آید باید این موضوع را با موضوعات حوزههای دیگر گره بزند. بعید میدانم که دو کشور صرفا در حوزه آب به همکاری و توافقی دست یافته باشند در حالی که در حالت کلی در حالت جنگی قرار داشتهاند. همکاری بر روی موضوع آب در خلأ اتفاق نمیافتد. زمانی که ایران توانسته بود در موضوع آب با افغانستان به همکاری دست پیدا کند این موضوع را به موازات با موضوعات دیگر به پیش برده بود. یعنی یکسری کمیسیونها و کارگروههای مشترک وجود داشت که آب یکی از آنها بود؛ برای اینکه شما بتوانید در موضوع آب همکاری داشته باشید باید در اقتصاد، در سیاست و امنیت نیز همکاری داشته باشید. در همین رابطه موضوعات دیگری نیز وجود دارند که به موضوع آب باز میگردند. مانند موضوع گرمایش زمین که بسیار موضوع مهمی است. ایران یکی از کشورهایی است که به شدت از گرمایش زمین متضرر شده است. از موضوعی که شاید بتوان گفت به دلیل عملکرد کشورهای صنعتی در تولید گازهای گلخانهای به وجود آمده است. البته این نفت ایران، عربستان و عراق است که به کشورهای پیشرفته صادر شده است اما گازهای گلخانهای پس از اعمال فعل و انفعالاتی که بر روی این محصول صورت گرفته تولید شده است. یعنی سهم کشوری مانند ایران در تولید گازهای گلخانهای بسیار کمتر از کشورهای صنعتی بوده است. در این پروسه با اینکه ایران میتواند به دلیل ضررهایی که از تولید گازهای گلخانهای در جهان متحمل شده از کمکهای بینالمللی برخوردار شود اما به دلیل نگاه امنیتی که به این موضوع دارد فکر میکند هر گونه همکاری در این مورد به معنای آن است که من باید روند توسعهام را تغییر دهم، نگاه برد- باخت به این موضوع دارد. اگر ایران تفاهم پاریس در رابطه با تولید گازهای گلخانهای را هم پذیرفته بود کما اینکه در خیلی از کشورهای دیگر نیز این امر حاصل شده است میتوانست دادخواهی خود را مطرح کند. بهتر است بدانید تمامی کشورهای پذیرنده این توافق زمانی که در مذاکرات حاضر میشوند بحث عدالت را مطرح میکنند. اینکه چه کشورهایی باعث تولید گازهای گلخانهای بودهاند و چه کشوری باید هزینه بیشتری برای الگوی توسعه جهانی بپردازد. یعنی حتی ایران میتوانست از این فرصت هم استفاده کند و مطالبه حقوق خود در رابطه با ضررهای حاصل از تولید گازهای گلخانهای را داشته باشد. البته موضوعی که در رابطه با بحث آب به آن اشاره کردم در اینجا نیز قابل پیگیری است چراکه مثلا در حاشیه تفاهم پاریس برخی از همکاریها در حوزههایی چون تنوع زیستی، تولید زباله، تولید گاز متان و آلودگی هوا هم پیگیری میشوند. مثلا کاهش تولید «فلرینگ» در نفت یکی از موضوعاتی است که کشورها براساس معاهده پاریس آن را پیگیری کردهاند. ببینید در رابطه با این موضوع اگر سیاسیون هدف اصلی و اولیه خود را توجه به سلامتی مردم و ابعاد دیگر موضوع را هدف ثانویهشان قرار دهند آن زمان حساسیت کمتری نسبت به این موضوع زیستمحیطی خواهند داشت. موضوع گردوغبار نیز چنین است. این موضوعی است که سیاسیون ایرانی را میرنجاند همانطور که مردم ایران را میرنجاند. این موضوعی است که به اعتراضات مردمی منجر شده است. در پارهای از موارد به موضوعات حوزه امنیت ملی گره خورده است. به مهاجرت منجر شده است. این پدیده در برخی از استانهای مهم کشور مانند خوزستان رخ داده است. استانی که به واسطه برخورداری از نفت و گاز از اهمیت بیشتری نزد سیاسیون کشور برخوردار است. تأکید میکنم ما در اینجا در رابطه با مردم صحبت نمیکنیم. جان مردم در تمامی نقاط کشورمان برابر و اندازه یکسانی دارد اما به واسطه استراتژیکبودن استان خوزستان، گردوغبار شهرهایی مانند اهواز از گردوغبار شهر زابل متأسفانه مهمتر است. به موضوع اصلی صحبتمان بازمیگردم. به دلیل مهم و حیاتی بودن موضوع گردوغبار برای مردم کشورمان و مسئولان ایران است که میگویم کشورها میتوانند در رابطه با موضوع گردوغبار پای میز مذاکره با برخی از کشورها بنشینند. در این مسیر اقداماتی چون مدیریت مصرف آب و افزایش پوشش گیاهی هر دو راهکارهایی برای کاهش میزان گردوغبار و حتی کاهش گرمایش زمین هستند. همه آرزوهایی که ما در مورد آب و محیط زیست داریم در زیر چتر گرد و غبار قابل پیگیری هستند. بسیاری از کشورهای خاورمیانه نیز میتوانند از این موضوع استفاده کنند. مقامات ایرانی باید دغدغههایی که در حوزه گردوغبار دارند را در جلسات و نشستهای بینالمللی مطرح کنند. حضور و برگزاری چند نشست مشکل را حل نمیکند. این موضوع به دیپلماتهای کارکشته نیازمند است و حتی این امکان وجود داشت که از فرصت وجود برخی از نهادهای بینالمللی که در دولت نخست آقای روحانی در تهران راهاندازی شد استفاده کنند که متأسفانه تاکنون چنین نبوده است. نهادی که برای آن هزینه شده اما به نتایج موردنظر دست پیدا نکرده است.