مروری بر «یک انقلاب ذهنی» اثر جاناتان ایزرائیل
روشنگری رادیکال
«روشنگری رادیکال و خاستگاههای دموکراسی مدرن» موضوع کتابی است با عنوان «یک انقلاب ذهنی» اثر جاناتان ایزرائیل که چندی پیش در نشر بیدگل منتشر شد.
شرق: «روشنگری رادیکال و خاستگاههای دموکراسی مدرن» موضوع کتابی است با عنوان «یک انقلاب ذهنی» اثر جاناتان ایزرائیل که چندی پیش در نشر بیدگل منتشر شد. در زمانهای که خشونت و توحش در عین تأکید مدام دولتها و ملتها بر دموکراسی، در جهان فراگیر شده است، مسئله دموکراسی و خاستگاههای فکری آن شاید بیش از هر زمان دیگری به محل بحث بدل شده باشد؛ بهویژه آنکه در بحبوحه مناقشات جدید در جهان، همچنان مفهوم دموکراسی توانسته است دستکم در منازعات کلامی جایگاه خود را بهعنوان یک اصل بیبدیل حفظ کند و مایه مباهات غرب و اروپا و کشورهای پیرامونی باشد که به این مقوله در سیاست و حاکمیت خود بها میدهند. چنانکه در توضیح کتاب «یک انقلاب ذهنی» آمده است، مقولاتی مانند دموکراسی، آزادی اندیشه و بیان، رواداری مذهبی، آزادی فردی، خودمختاری سیاسی ملتها، برابری قومی و جنسیتی؛ با گذشت چندین دهه از تجلی این ارزشها در اعلامیه جهانی حقوق بشر، دیگر در جریانهای غالب اجتماعی و سیاسی جایگاهی تثبیتشده یافتهاند و ایزرائیل در کتاب «یک انقلاب ذهنی» سعی دارد خاستگاه فلسفی این اندیشهها را در جریانی بازشناسد که آن زمان نامعتبرترین شاخه تفکر روشنگری محسوب میشد: روشنگری رادیکال. او در مقدمه خود بر کتاب، از روشنگری رادیکال با عنوان مجموعهای از اصول بنیادی یاد میکند که میتوان آن را در مفاهیمی مانند آزادی، برابری نژادی و جنسیتی، آزادی فردی و انتخاب سبک زندگی، آزادی مطلق اندیشه، بیان و مطبوعات شناسایی کرد. مهمترین اصل روشنگری این است که همه انسانها فارغ از نوع عقیده یا گروه دینی، اقتصادی و قومیتی که به آن تعلق دارند، نیازهای اساسی، حقوق و منزلت یکسانی دارند و در نتیجه، باید با همه یکسان و بر مبنای برابری رفتار کرد. فراگیربودن این اصل از نظر نویسنده این کتاب، در این ادعا نهفته است که همه انسانها بدون استثنا حق دارند به روش خود جویای خوشبختی باشند، هر طور که صلاح میدانند بیندیشند و سخن بگویند و هیچکس حق ندارد حقوق آنان را انکار یا از آنان سلب کند. مؤلف معتقد است با وجود بنیادین و اساسیبودن این اصول، تاریخچه این روند یعنی پیشرفت تدریجی اندیشههای زیربنایی روشنگری دموکراسیمحور در عصر مدرن هنوز بسیار کم مطالعه شده و بهدرستی شناخته نشده است. و تنها گزارشهای تاریخی اندکی در دست است که خاستگاهها و ماجرای پیدایش برابری مدرن و مردمسالاری و آزادی اندیشه و آزادی فردی را در بافت عقلانی، اجتماعی و سیاسیشان تحلیل و روایت میکند. از این رو است که جاناتان ایزرائیل، از اندیشمندان پیشگام در حوزه تاریخ روشنگری دست به کار میشود تا نشان دهد که مخالفت با روشنگری رادیکال عمدتا برآمده از تمایلات شدید جامعه به دفاع از اصولی بود که با تداوم سانسور، اقتدار کلیسا، نابرابری اجتماعی، تبعیض نژادی و مذهبی و امتیازات گسترده طبقه حاکم داشتند. «یک انقلاب ذهنی»، در بازگویی این روایت جذاب، خاستگاههای این ارزشها را آشکار میکند و نشان میدهد چرا حتی امروزه نیز این ارزشها در برخی محافل بارها آماج حمله قرار میگیرند.