|

رسالت زمین‌مانده زیباسازی شهری

وقتی از شهر صحبت می‌کنیم، در واقع از یک پیکره حرف می‌زنیم که برای سلامت آن باید همه اعضایش سالم باشند. یک شهر نیز همان‌طورکه به خیابان، بزرگراه، فضای سبز و معماری نیاز دارد، به همان نسبت به فرهنگ و هنر نیز نیازمند است. این فرهنگ و هنر را اما نمی‌توان تنها به یک نوع از برنامه‌های مناسبتی و فراخوان‌های معمول اختصاص داد؛ آن‌هم با توجه به اینکه شهری مانند تهران که شهری ترکیبی و آلبومی است از انواع و اقسام اقوام، فرهنگ‌ها و سطوح مختلف و تنوع اجتماعی، طبیعتا نیازمند برنامه‌های فرهنگی و هنری گسترده‌ای است که بتواند گستره بزرگی از سلایق و علایق را در بر بگیرد.

رسالت زمین‌مانده زیباسازی شهری

اردشیر میرمُنگره - کارشناس هنرهای تجسمی

وقتی از شهر صحبت می‌کنیم، در واقع از یک پیکره حرف می‌زنیم که برای سلامت آن باید همه اعضایش سالم باشند. یک شهر نیز همان‌طورکه به خیابان، بزرگراه، فضای سبز و معماری نیاز دارد، به همان نسبت به فرهنگ و هنر نیز نیازمند است. این فرهنگ و هنر را اما نمی‌توان تنها به یک نوع از برنامه‌های مناسبتی و فراخوان‌های معمول اختصاص داد؛ آن‌هم با توجه به اینکه شهری مانند تهران که شهری ترکیبی و آلبومی است از انواع و اقسام اقوام، فرهنگ‌ها و سطوح مختلف و تنوع اجتماعی، طبیعتا نیازمند برنامه‌های فرهنگی و هنری گسترده‌ای است که بتواند گستره بزرگی از سلایق و علایق را در بر بگیرد.

نکته‌ای که در چند سال اخیر به نظرم می‌رسد، نادیدن همین آلبوم فرهنگی و هنری تهران است. واضح‌ترین اقدامی که در سال‌های اخیر با آن مواجه شده‌ام، تبلیغات شهری است که بر روی بیلبوردهای بزرگ و کوچک شهر و عرشه‌های پل‌های سواره و پیاده عرض‌اندام می‌کنند و اغلب نیز جنبه مناسبتی دارند که البته هم خوب است و هم ضروری. لازم است درباره مناسبت‌هایی مانند نوروز، رمضان و‌... یا حتی اتفاقات مهم داخلی و خارجی که به نوعی برای ما اثرگذار هستند، محتوای شهری و به‌اصطلاح تبلیغات فرهنگی داشته باشیم؛ اما واضح است که زیباسازی یک شهر تنها به همین موارد خلاصه نمی‌شود.

حال، سؤال از مدیریت شهری تهران این است که سرنوشت رویدادهای مهم هنری شهر چه شد؟ جای خالی سمپوزیوم بین‌المللی مجسمه‌سازی تهران به‌عنوان یک گردهمایی مهم شهری و هنری را که زمانی بهترین مجسمه‌سازان دنیا فراخوان آن را اجابت می‌کردند و خروجی بسیار خوبی برای نمایش شهری و جنبه بین‌المللی داشت، با چه برنامه و رویداد جایگزینی پر کرده‌اند؟ چرا دیگر خبری از رویداد دوسالانه مجسمه‌های شهری و دوسالانه دیوارنگاری شهری تهران یا سمپوزیوم‌های مجسمه‌سازی سردیس شهدا و فراخوان‌های موضوعی دیوارنگاری مانند مدارس یا محورهای شهری نیست؟ بخش زیادی از آثار ارائه‌شده در این چند رویداد مهم، در شهر به نمایش گذاشته می‌شدند و علاوه بر اینکه باعث پویایی جامعه هنری می‌شد، در راستای رسالت زیباسازی شهر تهران نیز گام بزرگی به شمار می‌رفت.

به نظرم می‌آید اگر یک سال نمایشگاه بین‌المللی کتاب، جشنواره فیلم فجر یا سایر برنامه‌ها و رویدادهای مؤثر و فراگیر برگزار نشود، بسیاری از مخاطبان و کاربران آنها خواهان توضیح یا پاسخ مشخصی از سوی متولیان آنها خواهند بود؛ اکنون این پرسش پیش می‌آید که ناتوانی، کوتاهی یا تصمیم در برگزار‌نکردن رویدادهای تثبیت‌شده هنرهای شهری تهران ناشی از چیست؟ به خاطر داشته باشیم که با وجود مقیاس وسیع هنر شهری تهران که از قضا هنرمندان فعال در این حوزه در سطوح ملی نیز تأثیرگذار هستند، این بی‌تفاوتی وجود دارد. فراموش نکنیم که هنر شهری تهران در صورتی برای شهروندان مؤثر واقع می‌شود که گستره سلایق گوناگون مردمی را که در آن زندگی می‌کنند، پوشش دهد.

برگزار‌نکردن رویدادهای هنری فوق که علاوه بر جنبه جشنواره‌ای‌ می‌توانستند کمک و مبنایی برای برنامه‌ریزی کلان هنر شهری نیز باشند، یا ناشی از عدم شناخت و باور به توان متخصصان و هنرمندان مطرح هنر شهری است یا عدم بهره‌گیری از دانش آنها؛ چرا‌که در صورت مشورت مدیریت شهری با متخصصان، شاهد اذعان صریح هنرمندان مطرح به نیاز و ضرورت برگزاری این رخدادها در تهران خواهند بود.