درگذشت دیپلمات سرشناس آمریکایی در 100سالگی
میراث پرمناقشه کیسینجر
تأثیرگذارترین و سرشناسترین دیپلمات آمریکایی در صدسالگی و پس از سپریکردن دورانی پرفرازونشیب درگذشت. تردیدی نیست که اقدامات و ایدههای هنری کیسینجر برخی از بزرگترین دستاوردها را برای جهان آزاد رقم زد و مانع از تبدیلشدن جهان به جایی بدتر از امروز شد. اما نمیتوان برخی از ناکامیها و شکستهای بزرگ او در سیاست خارجی آمریکا را هم نادیده گرفت.
آرش فرحزاد- تأثیرگذارترین و سرشناسترین دیپلمات آمریکایی در صدسالگی و پس از سپریکردن دورانی پرفرازونشیب درگذشت. تردیدی نیست که اقدامات و ایدههای هنری کیسینجر برخی از بزرگترین دستاوردها را برای جهان آزاد رقم زد و مانع از تبدیلشدن جهان به جایی بدتر از امروز شد. اما نمیتوان برخی از ناکامیها و شکستهای بزرگ او در سیاست خارجی آمریکا را هم نادیده گرفت.
هنری آلفرد کیسینجر، پناهنده آلمانیالاصل که سال 1938 و در 15سالگی با فرار از سلطه نازیسم در آلمان به ایالات متحده آمد، چندین مورد از دورانسازترین دستاوردهای دیپلماتیک پس از جنگ جهانی دوم را به خود اختصاص داد.
این اقدامات شامل آغاز تنشزدایی با اتحاد جماهیر شوروی برای حفظ صلح در طول جنگ سرد با همراهی ریچارد نیکسون رئیسجمهور وقت آمریکا، تغییر چشمگیر در رابطه متشنج 40ساله با چین کمونیست و احیای رابطه واشنگتن و پکن در سال 1972 بود. کیسینجر نمیخواست شوروی تنها سخنگوی جهان کمونیستی باشد و با گشودن درهای جهان آزاد به روی چین، قصد ایجاد تنش و دودستگی میان پکن و مسکو را هم در سر میپروراند. کیسینجر بعدها در تاریخ شفاهی خود که در کتاب «کیسینجر در برابر کیسینجر» منتشر شد، میگوید: «قصد ما این بود تا آنجا که میتوانیم چین و روسیه را درگیر هم کنیم. ما نمیخواستیم روسیه تنها سخنگوی جهان کمونیستی باشد. میخواستیم این نقش را تقسیم کنیم».
اینگونه بود که در بهار 1969، اندکی پس از ورود ریچارد نیکسون به کاخ سفید، او و هنری کیسینجر در جایگاه مشاور امنیت ملیاش اقدام به طراحی یک زلزله ژئوپلیتیکی کردند. دو دهه پس از انقلاب کمونیستی در چین، پکن و واشنگتن هنوز هیچ روابط رسمی نداشتند و نیکسون، با وجود اینکه یک ضد کمونیست سرسخت بود، میخواست راهی برای کشاندن چینیها –با یکپنجم جمعیت جهان- به سیستم جهانی بیابد.
تلاشهای او همچنین به مذاکرات کنترل تسلیحات بین ایالات متحده و رژیم شوروی کمونیستی، گسترش روابط بین اسرائیل و همسایگان عرب و توافقنامه صلح پاریس در سال ۱۹۷۳ منجر شد که به پایان جنگ ویتنام و در نهایت تسلط کمونیستها بر این کشور انجامید. نیکسون پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۶۸، با وعده پایاندادن به همین جنگ ویتنام، کیسینجر را به عنوان مشاور امنیت ملی به کاخ سفید آورده بود.
کیسینجر بهعنوان مشاور امنیت ملی نیکسون و وزیر امور خارجه آمریکا، این دو نقش را به شیوه خود با هم ترکیب کرد. احتمالا بتوان از او به عنوان موفقترین مذاکرهکننده در مناقشه خاورمیانه هم نام برد. کیسینجر هنر «دیپلماسی شاتل» را خلق کرد که منجر به چهار توافق اعراب و اسرائیل شد. «مارتین ایندایک» مذاکرهکننده کهنهکار آمریکایی و نویسنده کتاب «استاد بازی: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه» مینویسد: «کیسینجر با انجام این کار، نظم جدیدی را به رهبری آمریکا در آن بخش آشفته جهان برقرار و پایههای صلح اعراب و اسرائیل را پیریزی کرد».
از نظر برخی از زندگینامهنویسان، کیسینجر در قد و قامت جورج کنان، نویسنده اصلی استراتژی موفقیتآمیز مهار در دوران جنگ سرد بود. والتر ایزاکسن در بیوگرافی کیسینجر در سال 1992 مینویسد: «ساختار صلحی که کیسینجر طراحی کرد، او را با هنری استیمسن، جورج مارشال و دین آچسون در بالاترین ردههای دولتمردان موفق و مدرن آمریکایی قرار میدهد. علاوه بر این، او پیشروترین مذاکرهکننده آمریکایی در قرن بیستم و در کنار جورج کنان، تأثیرگذارترین روشنفکر سیاست خارجی بود».
در حالی که بسیاری کیسینجر را تحسین میکردند، برخی دیگر به دلیل حمایت واقعی او از رژیمهای استبدادی، بهویژه در آمریکای لاتین، او را «جنایتکار جنگی» مینامیدند. بحث در مورد میزان حمایت مستقیم ایالات متحده از کودتای ۱۹۷۳ شیلی که رئیسجمهور سوسیالیست سالوادور آلنده را برکنار کرد و منجر به استقرار دیکتاتوری نظامی آگوستو پینوشه شد، همچنان ادامه دارد. تحقیقات کمیته سنا در سال ۱۹۷۵ دخالت مخفیانه ایالات متحده در شیلی در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را تأیید کرد، اما شواهد محدودی یافت که دولت ایالات متحده را به حمایت از کودتای پینوشه مرتبط میکند.
شهرت کیسینجر به عنوان معمار اصلی سیاست خارجی ایالات متحده با استعفای نیکسون از مقام ریاستجمهوری در پی رسوایی واترگیت در سال ۱۹۷۴ کاهش یافت.
کیسینجر حتی تا صدسالگی خود در ماه می همچنان به فعالیتهایش ادامه میداد. او در جلسات کاخ سفید شرکت میکرد و همچنین چندی پیش کتابی را درباره سبکهای رهبری سیاستمداران و دیپلماتهای شاخص مورد نظر خود با عنوان «رهبری؛ شش مطالعه در راهبرد جهانی» در تشریح سیاستها و تمجید از شش سیاستمدار تأثیرگذار قرن بیستم شامل «کنراد آدنائر» آلمان غربی، «شارل دوگل» فرانسه، «ریچارد نیکسون» آمریکا، «انور سادات» مصر، «لی کوآن یو» سنگاپور و «مارگارت تاچر» بریتانیا منتشر کرد، در برابر کمیته سنا درباره تهدید هستهای کره شمالی شهادت داد و در ماه جولای امسال با رهبران حزب کمونیست چین ازجمله شی جینپینگ در پکن دیدار کرد.
مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق آمریکا که در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ خدمت میکرد، با ادای احترام به هنری کیسینجر نوشت: «دکتر کیسینجر از روزی که به عنوان نوجوانی در حال فرار از آلمان نازی به ایالات متحده آمد، زندگی خود را وقف خدمت به این کشور بزرگ و حفظ امنیت آمریکا کرد… او اثری پاکنشدنی در تاریخ آمریکا و جهان بر جای گذاشت. من همیشه قدردان نصیحتها و کمکهای مهربانانهاش در مدت زمانی که وزیر بودم، خواهم بود».
فرار از نازیسم
کیسینجر در ۲۷ می۱۹۲۳ در فورث نزدیک نورنبرگ آلمان به دنیا آمد. به قدرت رسیدن نازیها در آلمان باعث شد دوران کودکی دشواری را پشت سر بگذارد. او از مدرسه اخراج و از تعامل با کودکان آلمانی منع شد. شرایط وحشتناک زندگی در آلمان هنری را به همراه برادر کوچکتر و والدینش واداشت از دست نازیها بگریزند. آنها در سال ۱۹۳۸ هنگامی که هنری
۱۵ سال داشت، از راه لندن به نیویورک رسیدند و همانجا ساکن شدند. هنری که در رشته حسابداری تحصیل میکرد، در سال ۱۹۴۳ به ارتش ایالات متحده فرا خوانده شد و همان سال تابعیت آمریکا را دریافت کرد.
او در جنگ جهانی دوم در ارتش ایالات متحده در اروپا ازجمله قسمت اطلاعاتی ارتش خدمت کرد. بر اساس گزارش رسانهها، مقامهای مافوق با تشخیص تسلط هنری به آلمانی و تیزهوشیاش، در طول جنگ جهانی دوم از او برای عملیات ضدجاسوسی و هدایت تیمی برای ردیابی افسران گشتاپو استفاده کردند. هنری کیسینجر پس از ترک ارتش، تحصیلاتش را در علوم سیاسی دنبال کرد و از دانشگاه هاروارد دکترا گرفت. او همزمان با تثبیت جایگاهش در دانشگاه، بهعنوان چهرهای برجسته در روابط بینالملل و سیاست خارجی، به دولتهای آیزنهاور، کندی و جانسون مشاوره میداد. کیسینجر سپس با بورسیه تحصیلی در دانشگاه هاروارد تحصیل کرد. او در سال ۱۹۵۲ مدرک کارشناسی ارشد و در سال ۱۹۵۴ دکترا گرفت و متعاقبا به دانشکده هاروارد پیوست و ۱۷ سال در آنجا باقی ماند.
ورود به عرصه سیاسی
انتشار بهموقع کتاب او با عنوان «تسلیحات هستهای و سیاست خارجی» در سال ۱۹۵۷ بر رویکرد آمریکا به جنگ هستهای تأثیر عمیقی داشت و بهتدریج مسیر خود را هموار کرد تا در سال ۱۹۶۹ بهعنوان مشاور امنیت ملی ریچارد نیکسون منصوب شود. تصمیم او برای ترک هاروارد و پذیرش این نقش آغاز یک مشارکت سیاسی قدرتمند و تعیینکننده بین این دو مرد در عرصه سیاست بود.
نیکسون در سال ۱۹۷۳ کیسینجر را بهعنوان وزیر خارجه ایالات متحده منصوب کرد و او نخستین کسی شد که حین خدمت بهعنوان مشاور امنیت ملی به این جایگاه رسید. کیسینجر همان سال به همراه لو دوک تو، سیاستمدار و ژنرال ویتنامی، به دلیل مذاکره برای آتشبس در ویتنام، بهطور مشترک برنده جایزه صلح نوبل شدند، اما مذاکرهکننده ویتنام شمالی از پذیرش این افتخار خودداری کرد. با این حال خصومتها ادامه یافت و جایزه آن سال به یکی از بحثبرانگیزترین جوایز تاریخ نوبل تبدیل شد؛ چراکه گفته شد کیسینجر از اقدام نیکسون در بمباران کامبوج در سال ۱۹۶۹ حمایت کرده بود. در پی آن، دو عضو کمیته نوبل به دلیل این تصمیم از سمت خود برکنار شدند.
او به عنوان وزیر خارجه یک نشست مهم بین نیکسون و مائو، رهبر وقت چین، ترتیب داد. رویدادی که نخستین دیدار رئیسجمهوری ایالات متحده از جمهوری خلق چین را رقم زد. کیسینجر همچنین به تثبیت روابط تلخ آمریکا با اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد و بر کاهش تنشها بین این دو قدرت در شرق و غرب نظر داشت. بسیاری از دستاوردهای کیسینجر و نیکسون در مورد روسیه دستکم تا حدی در تمایل آنها به گفتوگوهای پشت پرده ازجمله با آناتولی دوبرینین، سفیر شوروی سابق در ایالات متحده ریشه داشت؛ رویکردی که با انتقاد و اتهام «فعالیت مخفیانه و نادیدهگرفتن معیارهای دموکراتیک» روبهرو شد.
کیسینجر با پشت سر گذاشتن رسوایی واترگیت، حتی پس از استعفای ریچارد نیکسون، تا پایان دوره ریاستجمهوری جرالد فورد، وزیر خارجه آمریکا باقی ماند. او در سال ۱۹۷۷، مدال «آزادی» ریاستجمهوری، بالاترین جایزه غیرنظامی آمریکا را دریافت کرد.
کیسینجر از حامیان حکومت پهلوی محسوب میشد و تا زمانی که در قدرت بود، برای ماندگاری پهلوی تلاش میکرد. اما با آمدن جیمی کارتر و دموکراتها به کاخ سفید سیاست واشنگتن در برخی حوزهها ازجمله در قبال تهران تغییر کرد. کیسینجر در تابستان ۱۹۷۶ به همراه همسرش، سفری سهروزه به تهران داشت. در جریان این سفر منطقهای که با هدف «گفتوگو درباره صلح در خاورمیانه» انجام گرفت، قرار شد حجم بازرگانی غیرنفتی میان دو کشور به ۲۲ میلیارد دلار افزایش یابد. در پی ناکامی فورد در انتخابات سال ۱۹۷۶، کیسینجر هم سیاست را ترک کرد و با پیوستن به مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی دانشگاه جورج تاون به عرصه دانشگاه بازگشت. او بعدها در سال ۱۹۸۲ شرکت مشاوره بینالمللی «کیسینجر آسوشیتس» را تأسیس کرد. نفوذ کیسینجر بر سیاست جهانی بسیار گسترده بود و به نوشته نشریه هیل، حتی پس از ترک کاخ سفید، به عنوان یک صدای «بسیار تأثیرگذار» در امور ملی باقی ماند و به نقش مشورتیاش به عنوان شناختهشدهترین نماد «واقعگرایی در سیاست بینالملل» ادامه داد.
زندگی شخصی
هنری کیسینجر سال ۱۹۴۹ با آن فلیشر ازدواج کرد و در طول ۱۵ سال زندگی مشترک با او، صاحب دو فرزند به نامهای دیوید و الیزابت شد. او از سال ۱۹۶۴ برای دورهای مجرد بود. ایندیپندنت به نقل از گزارشهای فاکسنیوز با ارجاع به والتر ایزاکسون، زندگینامهنویس کیسینجر، مینویسد که وزیر خارجه سابق آمریکا پیش از ازدواج دوم، با بازیگرانی همچون جیل سنتجان، شرلی مکلین، مارلو توماس، کندیس برگن و لیو اولمن ملاقاتهایی داشت. او در سال ۱۹۷۴ با نانسی، همسر دوم و آخرش ازدواج کرد و از این زندگی مشترک صاحب دختری به نام مگینس شد.
تنش بر سر میراث کیسینجر
هنری کیسینجر از آن دسته سیاستمدارانی است که از منظر دو طیف سیاسی چپ و راست میراث متفاوتی به جا گذاشته است. راستگرایان هنری کیسینجر را به عنوان دولتمردی باهوش و دیپلماتی چیرهدست میستایند که کارنامه سیاسیاش به نفع آمریکا بود. از نظر چپگرایان، به سیاستهای او در شیلی، پاکستان، ویتنام، خاورمیانه، قبرس، تیمور شرقی و برخی کشورهای دیگر انتقاد وارد است. آنها ادعا میکنند که کیسینجر و دولت وقت آمریکا با سرنگونکردن حکومت سالوادور آلنده در شیلی مانع از برقراری آنچه «دموکراسی و رفاه سوسیالیستی» گفته میشود، در آمریکای لاتین شدند. فاکسنیوز به نقل از سیمور هرش، روزنامهنگار در سال ۲۰۰۲، روی دیگر هنری کیسینجر را «بسیار بسیار تاریک» توصیف کرد. کریستوفر هیچنز هم در کتابش با عنوان «محاکمه هنری کیسینجر»، او را به حمایت از کودتای سپتامبر ۱۹۷۳ شیلی متهم کرده است؛ کودتایی که به برکناری سالوادور آلنده، رئیسجمهور چپگرای شیلی، انجامید و راه را برای حکومت ژنرال آگوستو پینوشه هموار کرد. بعدها با به قدرت رسیدن همفکران آلنده، کیسینجر اوایل دهه ۲۰۰۰ از دولت جورج دبلیو بوش در حمله به عراق حمایت کرد. کریستوفر هیچنز مینویسد کیسینجر باید به دلیل «جنایات جنگی» محاکمه شود. با این حال، هنری کیسینجر که ماه می امسال صدسالگیاش را جشن گرفت، در مصاحبهای با شبکه سیبیاس، کسانی که سیاست خارجی او را نوعی «جنایت» میدانند، به «نادانی» متهم کرد.