پزشکی ایستاده در سایه
نگاهی کوتاه به زندگی سید اسماعیل جرجانی از نامداران دانش ایرانی
داستان نوشتن این یادداشت کوتاه هم به کلاس درس علم و جامعه بازمیگردد. مدتزمانی است که این کلاس را پیش میبریم و امید آن داریم تا پایان امسال نخستین دوره آن را به پایان برسانیم. در یکی از جلسات چند هفته پیش درباره لویی پاستور حرف زدیم و نویسنده دوم این یادداشت به بررسی کامل زندگی و دستاوردهای پاستور پرداخت.
حسن فتاحی . زهرا محبیپورکانی: داستان نوشتن این یادداشت کوتاه هم به کلاس درس علم و جامعه بازمیگردد. مدتزمانی است که این کلاس را پیش میبریم و امید آن داریم تا پایان امسال نخستین دوره آن را به پایان برسانیم. در یکی از جلسات چند هفته پیش درباره لویی پاستور حرف زدیم و نویسنده دوم این یادداشت به بررسی کامل زندگی و دستاوردهای پاستور پرداخت. بنا کردیم که مقالهای بلندبالا درباره پاستور بنویسیم و شیرینی دانستن درباره این دانشمند فرانسوی را با خوانندگان «شرق» شریک شویم. پیش از این هم در دستور کارمان گذاشته بودیم که درباره پورسینا و رازی هم بنویسیم. اما چند روز پیش فکری به ذهنمان رسید؛ اینکه نخستین یادداشت یا مقاله درباره پزشکان ایرانزمین را با مردی از خانواده بزرگ و پیشانیبلند پزشکان ایرانی آغاز کنیم که نامش کمتر بر سر زبانهاست و نسل جدید شاید حتی نام این بزرگمرد را نشنیده باشند.
زندگی سید اسماعیل جرجانی
سید اسماعیل جرجانی پزشک نامبرداری است که بین سالهای 1032 تا 1127م میزیسته است. این دوره که در اروپا به دوره قرون وسطی یا سدههای میانی شناخته میشود، اگرچه در مغربزمین دورهای تیرهوتار بوده؛ در سرزمینهایی که به ایران بزرگ فرهنگی شناخته میشود، اوضاع متمایز و متفاوت بوده است و دانشمندان بسیاری میزیستهاند. اگرچه باید به این نکته هم با هوشمندی اعتراف کرد و پذیرفت که در دورهای که در اروپا نوزایی رخ داد و حکومت قانون، آن هم قانون برگرفته از داناییِ انسان خردمند و تجربهگرا پا گرفت، در اینسوی زمین دورهای از رخوت و رکود و افول رخ داد که بیراه نیست بگوییم هنوز هم ادامه دارد. بگذریم از اینکه برخی افول را باور ندارند؛ اما بهراستی در دورهای که در اروپا لویی پاستور داشتیم، در ایران دورهای از رکود و رخوت را سپری میکردیم که مقارن است با دوره قاجار. به زندگانی سید اسماعیل جُرجانی بازگردیم. سید اسماعیل به زینالدین ملقب است. او در شهر جُرجان که گرگان کنونی است، زاده شد. (توجه خوانندگان را به دو نکته جلب میکنیم. نخست اینکه جُرجان را با جوزجان اشتباه نگیرند و دیگر اینکه سید اسماعیل جرجانی را با دانشمند ریاضیدان نامور، بوزجانی اشتباه نگیرند) او دانش زمان خودش را آموخت و پس از عمری پربار و دراز، در آستانه صدسالگی در شهر مرو چشم از جهان فروبست. او را مردی دانا و با منش دانشی و اخلاقی والا یاد کردهاند. سید اسماعیل بخش زیادی از دوره زندگی کاریاش را در خوارزم و در دربار قطبالدین محمد و پسرش آتسز خوارزمشاه، با احترام و حرمت و بزرگی سپری کرد. بد نیست به این نکته به کوتاهی اشاره کنیم که حضور در دربار شاهان دانشدوست، نهتنها امری نکوهیده نبود؛ بلکه کمک شایانی به پیشرفت دانش بود؛ زیرا منابع مالی و منابع دانشی، بیش از هرکسی در اختیار شاهان بود؛ بهویژه اگر شاهی دانشدوست بوده باشد. اگرچه حضور در دربار گرفتاریهای خودش را هم داشت. سید اسماعیل در زمان اقامت در دربار خوارزمشاهان، دستبهکار نگارش کتابهایی مهم در پزشکی شد. از درخشانترین آثار او کتابی با نام «ذخیره خوارزمشاهی» است. او در این کتاب با اشاره به بیماریهای برگرفته از آبوهوای بیماریزای خوارزم، راه درمان و چگونگی پیشگیری از آنها را نوشته است. سید اسماعیل جُرجانی بهرسم زمانه خودش که بیشتر اهل دانش، بهرهای از فقه و فلسفه و حدیث داشتند، او هم دستی بر آتش داشت و در این زمینه هم نوشتههایی از او بر جای مانده است. اما بزرگترین و مهمترین آثار او در زمینه پزشکی است که از قضا به فارسی نوشته شده است. باز بد نیست اینجا به نکتهای اشاره کنیم. عربینویسی ابداً به معنای عرببودن دانشمندان در آن دوره نیست. در دورهای از تاریخ، زبان عربی، زبان دانشی رایج بسیاری از کشورها بود که در آن زمان به کوتاهی به آن جهان اسلامی میگفتند؛ اما گستره آن تا آفریقا بود. بسیاری از دانشمندان هم ایرانی بودند؛ اما به عربی مینوشتند. اگرچه بعدها فارسینویسی رواج یافت و ایرانیان بار دیگر پیرامون ستون فقرات فرهنگ و تمدن ایران، زبان فارسی، گرد هم آمدند. اشاره کردیم که سید اسماعیل آثار مهمی را به زبان فارسی در پزشکی نوشت. آثار معروف او عبارتاند از: الخفی العلایی و الطب الملوکی. این کتابها در واقع گزیده و چکیدهای از کتاب سترگ او، ذخیره خوارزمشاهی است که در دوازده جلد یا به روایتی ده جلد نوشته شده. این کتاب به بخشهای گوناگونی تقسیم شده است. مباحث و موضوعهای پزشکی، از جمله تشریح، بهداشت، خواص داروهای معدنی و گیاهی و غذاها و روشهای گوناگون درمان از جراحی و انواع ورزشها تا خواص حمام را در بر میگیرد. بیشک برای خوانندگان روشن است که خواص حمام همسنگ چیزی است که امروزه به آن آبدرمانی میگویند و حتی زایمان در آب هم یکی از روشهای زایشی و درمانی است. ورزش هم همان فیزیوتراپی امروزی است و خواص گیاهان و غذاها همارز اصول تغذیه. جرجانی را زندهکننده دانش پزشکی دانستهاند،؛ زیرا دو نکته مهم دارد؛ یکی اینکه دانش گذشتگان را شامل میشود و دیگری اینکه تجربههای جدید را هم به کار گرفته و همگی را در کتابهایش نوشته است. کتاب ذخیره خوارزمشاهی برای سدهها، با کتاب الحاوی محمد زکریای رازی و نیز کتاب قانون پورسینا، پهلو میزده است. توجه خوانندگان را به این نکته جلب میکنیم که اهمیت کتاب ذخیره خوارزمشاهی فقط در این نیست که با کتاب رازی و پورسینا هماوردی داشته، بلکه نگارش آن به زبان فارسی است. سید اسماعیل جرجانی این کتاب را به نثر ساده و روان نوشت و بسیاری از اصطلاحها و واژگان و تعبیرهای فارسی دانش پزشکی را که در آن زمان بهواسطه چیرگی عربی در حال از بین رفتن بود، زنده کرد. در توصیف او نوشتهاند، تا زمانی که جان در بدن داشت به کار پزشکی و نوشتن مشغول بود و نشانه این ادعا، نگارش کتابی در هفتادسالگیاش است و ترجمه عربی کتاب ذخیره خوارزمشاهی به دست خودش در سن پیری و کهنسالیاش. ترجمه دیگری به زبان ترکی از کتاب ذخیره خوارزمشاهی وجود دارد که نشاندهنده نفوذ و اعتبار کتاب او نزد دیگر قومها و سرزمینهاست.
تأثیر او بر پزشکی در ایران
جرجانی پزشک دربار بود و بنابراین با طبقه اشراف جامعه که از وضعیت بهداشت و تغذیه مناسب برخوردار بودند، در تماس بود و بیماریهای این طبقه از جامعه را بهخوبی میشناخت. از سوی دیگر با مردم عادی و کوچهبازار هم در تماس بود و آنها نیز به درمانگاه و داروخانه او برای درمان بیماری میآمدند. از سوی دیگر چون در دربار نظامیان هم حضور داشتند، او با طبقه ارتشیهای ردهبالا و سربازان هم در تماس بود؛ بنابراین جرجانی با رده گستردهای از مردم در کنش پزشکی بوده و دید گستردهای داشته است؛ آنچنانکه در کتابهایش هم این موضوع به چشم میخورد. خوب است به این نکته هم اشارهکنیم که او علاوه بر کار پزشکی، مسئول داروخانه دربار هم بوده و بنابراین شناخت خوبی از داروهای رایج آن زمان داشته است. نکته شگفتانگیز دیگری که درباره او میتوان نام برد، مسئله تشریح است. تشریح تا سدههای زیادی در بسیاری از فرهنگها امری نکوهیده بوده است. حتی گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد، در دوره ناصرالدینشاه قاجار که مدرسه دارالفنون آغاز به کار کرد، برای بخش تشریح یا دقیقتر بگوییم، کالبدشکافی، از جسد غیرمسلمان استفاده میشده است. حال شگفت آنکه گویا در کتابخانه سنپترزبورگ کتابی وجود دارد که جرجانی درباره علم تشریح نوشته است. از دیگر آثار او هم میتوان به شناخت او از تشریح پی برد. نکته درخشان دیگر که از برکت وجود او برای دانش پزشکی در ایران است، نگارش کتاب به فارسی است. او واژگان فارسی را در پزشکی زنده کرد. این نکته بیش از آنچه به نظر میرسد، مهم است. زبان فارسی باید بتواند برای انتقال دانش به نسلهای پیدرپی و نیز داشتن و ساختن واژگان جدید، پرمایه و توانمند باشد. اگر زبان فارسی نتواند واژگان دانشی مناسب داشته باشد، ناگزیر کمرنگ خواهد شد که برای ایران، فرهنگ و روند توسعهاش دُشامدی ناگوار است. برخی به اشتباه بر این باورند که زبان فارسی، زبان شعر و ادب است و نه زبان دانش. این اندیشه خام، سبب میشود واژهسازی دانشی و نیز درستنویسی دانشی به بیراه رود. سخن در این باره بسیار است. اما این نکته را از یاد نبریم که جرجانی حق بزرگی بر ایران و زبان دانشی در پزشکی دارد. او در دورهای به فارسی نوشت که کماکان زبان عربی استیلا داشت. از یاد نبریم که او به واسطه چیرگیاش در حکمت و فلسفه و فقه، به زبان عربی هم بسیار مسلط بود.