حسینی: دوست دارم عضو تیم ملی ایران باشم
پای صحبت قایقران افغان که به ایران پناه آورد
سیدیاسین حسینی، قایقران افغانستانی است که بعد از جنگ و تحولات اخیر در کشورش، به ایران آمد. او در حالی رؤیاهای زیادی را در سرش میپروراند که با روی کار آمدن دولت طالبان، سرنوشت طور دیگری برایش رقم خورد و مجبور به ترک وطن شد.
سیدیاسین حسینی، قایقران افغانستانی است که بعد از جنگ و تحولات اخیر در کشورش، به ایران آمد. او در حالی رؤیاهای زیادی را در سرش میپروراند که با روی کار آمدن دولت طالبان، سرنوشت طور دیگری برایش رقم خورد و مجبور به ترک وطن شد. یاسین حسینی، حالا مدتی میشود که تمرینات حرفهایاش را با مساعدت مسئولان فدراسیون قایقرانی، در دریاچه آزادی تهران انجام میدهد. با حمایتهایی که فدراسیونیها از او کردند، توانست در بازیهای آسیایی اخیر (۲۰۲۲ هانگژو) شرکت کند و اولین قایقران افغان باشد که در این آوردگاه مهم حضور پیدا کرده است. حسینی که در رشته کایاک پارو میزند، این روزها سخت مشغول تمرین است تا شاید شانس حضور در بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، زیر پرچم کشورش، نصیبش شود.
از آمدنت به ایران شروع کن. جنگ شما را به اینجا کشاند؟
بله، همینطور است. البته من در ایران متولد شدم و با خانوادهام در تهران زندگی میکنیم. حضور ما در ایران قانونی است و کارت اقامت داریم؛ اما چون ریشه و تبار ما به افغانستان برمیگرد و من عِرق خاصی به خاکم دارم، دوست داشتم زیر پرچم کشورم ورزش حرفهای کنم. برای همین به افغانستان رفتم و قایقرانی را آنجا شروع کردم. دو سال عضو تیم ملی کایاک بودم؛ اما چون شرایط مناسبی برای تمرین وجود نداشت و مربیان خوبی نداشتیم، یک مدت تمرین را رها کردم. تا اینکه مسئولان ورزش افغانستان شروع به ساخت دریاچه و سختافزارهای قایقرانی کردند و با این اتفاق من هم دوباره به افغانستان برگشتم و تمرینات را از سر گرفتم. داشتیم کارمان را انجام میدادیم که یکباره دولت اشرف غنی سقوط کرد. من هم قبل از اینکه جنگ شروع شود و طالبان کشور را دست بگیرد، مجبور شدم و به ایران برگشتم.
چه شد که فدراسیون قایقرانی ایران از تو حمایت کرد؟
قبل از بازیهای آسیایی هانگژو بود که به فدراسیون رفتم و از آقای سهرابیان، رئیس محترم، خواستم تا از من حمایت کند که بتوانم بهعنوان اولین قایقران افغانستانی تجربه حضور در این رویداد بزرگ را به دست آورم. او هم نهایت همراهی را با من داشت و اجازه داد در ساعاتی مشخص در دریاچه مجموعه ورزشی آزادی تمریناتم را انجام دهم. اینطور شد که این فرصت را به دست آوردم تا با پرچم افغانستان در هانگژو بازی کنم. در واقع میتوانم بگویم این بازیها اولین رویداد رسمی و بینالمللی بود که من در آن حاضر شدم. به نظر خودم نتیجه خوبی هم گرفتم. تا قبل از فینال پیش رفتم و عنوان هفتم را کسب کردم.
الان چه هدفی داری؟
طبیعتا مهمترین هدف هر ورزشکاری حضور در بازیهای المپیک است. من هم در تلاشم که بتوانم سهمیه شرکت در المپیک پیشرو را کسب کنم. البته کار بسیار سختی است و شانس کمی دارم. باید ابتدای سال آینده در مسابقات انتخابی المپیک که در ژاپن برگزار میشود، پارو بزنم. در این رقابتها سهمیه المپیک پاریس تنها به قایقهای اول تعلق میگیرد.
از تمرین در دریاچه آزادی راضی هستی؟
بله؛ اما مشکلات خودم را هم دارم. به هر حال من خودم را یک ورزشکار افغان میدانم و فدراسیون هم تا حدی میتواند امکانات و فضا را برای تمرینکردنم مهیا کند. من باید در زمانهایی که بچههای تیم ملی ایران تمرین ندارند، تمرین کنم. خانهام جنوب شهر تهران است و از آنجا تا آزادی مسافت خیلی طولانی است. یکربع هم که دیر برسم، زمان را از دست دادهام. از طرفی من تجهیزات هم ندارم و فدراسیون این وسایل را به من داده است. چون توانایی خرید تجهیزات را ندارم، باید آنها را قرض کنم. مثلا قایق را آقای احمدرضا طالبیان، مدالآور بنام این رشته که مربیام هم هست، به من داده. پارو و صندلی قایق را هم از افراد دیگر قرض میگیرم. یک وقتهایی پیش میآید که این بچهها خودشان تمرین دارند و نمیتوانند مثلا صندلی را به من بدهند. به همین خاطر است که با استرس زیادی کار را جلو میبرم. با این حال از فدراسیون قایقرانی ایران نهایت تشکر را دارم.
خیلی از ورزشکاران افغان بعد از جنگ به اروپا مهاجرت کردند. چرا شما هم این مسیر را طی نکردی؟
من دوست داشتم، اما متأسفانه کسی را نداشتم که راه و چاه را نشانم بدهد. خیلیها همان موقع دعوتنامه آلمان و استرالیا را گرفتند و فرار کردند. حتی رئیس و دبیر کمیته ملی افغانستان هم به فرانسه و کانادا رفتند. اگر من هم به یکی از کشورهای اروپایی رفته بودم، مطمئنا وضعیت بهتری داشتم.
نهادهای بینالمللی ورزش دنیا در جریان اوضاع سیاسی افغانستان هستند و احتمالش زیاد است برایت دعوتنامه بفرستند. نمیخواهی الان که ایران هستی، با آنها مذاکره کنی؟
خانم سمیرا اصغری، عضو شورای کمیته بینالمللی المپیک (IOC) است و خودش هم بعد از جنگ به ترکیه و سوئیس رفت. خیلی با او تماس گرفتم و مشکلاتم را مطرح کردم، اما متأسفانه هنوز پیگیریها جواب نداده است.
دوست داری عضو تیم ملی ایران شوی؟
با کمال میل. اگر کسی از من بخواهد، من حتما استقبال میکنم، اما هنوز پیشنهادی به من داده نشده است.
فکر میکنی سرنوشت، شما را دوباره به افغانستان برگرداند؟
انسانها به امید زندهاند. من در تمام این سالها که پدر و مادرم در تهران زندگی میکردند، به افغانستان در رفتوآمد بودم؛ چون عاشق آنجا بودم. ناامید نیستم؛ اما با سیستمی که روی کار است، بعید است شرایط برای برگشتن مهیا شود. تمام مسئولان قبل فرار کردند و دیگر کسی آنجا نیست. مگر دوباره دولت تغییر کند که برگردیم.
در ایران افغانهای سرمایهداری هم هستند که بتوانند در مسیر حرفهای ورزش از آنها کمک بگیری. تلاشی کردهای؟
حقیقتا نه، چون کسی را نمیشناسم؛ اما اگر هموطنانم حرفهای من را میشنوند، از آنها میخواهم کمک کنند تا نام ورزشکاران افغانستان هم در ورزش دنیا مطرح شود. من تنها کاری که توانستم در این برهه انجام بدهم، این بوده که با حمایتهای خانم اشرف که داور بینالمللی ایرانی است، رایزنی کنم تا انشاءالله بتوانم سهمیه یونیورسالیتی (سهمیه آزاد) را برای المپیک پاریس بگیرم. امیدوارم کمیته بینالمللی المپیک این سهمیه را به من اختصاص دهد. من الان ۳۳سالهام. شاید خیلیها بگویند که به سن بازنشستگی نزدیک شدهام؛ اما قهرمان المپیک یک انگلیسی ۴۰ساله بود. تمام آرزویم این است که در بازیهای المپیک شرکت کنم و تا زمانی که به این هدفم نرسم، از ورزش قهرمانی کنار نمیروم.
و حرف آخر.
از کمیته ملی المپیک و فدراسیون قایقرانی ایران نهایت تشکر را دارم که نهایت همکاری را با من انجام دادند تا بتوانم در ایران تمرین کنم. آرزویم این است که در دنیا صلح باشد و جنگی نباشد. نمیدانید شرایط برای افرادی مثل من که دوست دارند در کشورشان باشند ولی ناچار به ترک وطن هستند، چقدر سخت است. من در روز شش ساعت تمرین میکنم و مابقی روز را باید کار کنم و خرج زندگیام را دربیاورم. در بازار فروشنده هستم. همین فشارهای روانی خیلی من را از هدفی که دارم، دور میکند. دلم میخواهد یک نفر صدایم را بشنود.