|

آیا روسیه می‌خواهد آلاسکا را پس بگیرد؟

دسامبر ۱۸۶۶ بود که یک جلسه ویژه در سالن اصلی وزارت خارجه روسیه برگزار شد که شخص الکساندر دوم، تزار وقت روسیه نیز در آن حضور داشت و طی آن تصمیم گرفته شد که سرزمین‌های روسیه در آمریکای شمالی یعنی مشخصا آلاسکا را بفروشند. در این جلسه، دیپلمات نامدار تاریخ روسیه یعنی الکساندر گورچاکوف که آن زمان سکان‌دار وزارت خارجه بود به همراه فرمانده نیروی دریایی،‌ وزیر دارایی و همچنین سفیر روسیه تزاری در آمریکا حضور داشتند.

 آیا روسیه می‌خواهد آلاسکا را  پس بگیرد؟

احمد  وخشیته-استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه:‌ دسامبر ۱۸۶۶ بود که یک جلسه ویژه در سالن اصلی وزارت خارجه روسیه برگزار شد که شخص الکساندر دوم، تزار وقت روسیه نیز در آن حضور داشت و طی آن تصمیم گرفته شد که سرزمین‌های روسیه در آمریکای شمالی یعنی مشخصا آلاسکا را بفروشند. در این جلسه، دیپلمات نامدار تاریخ روسیه یعنی الکساندر گورچاکوف که آن زمان سکان‌دار وزارت خارجه بود به همراه فرمانده نیروی دریایی،‌ وزیر دارایی و همچنین سفیر روسیه تزاری در آمریکا حضور داشتند.

اندکی بعد در مارس ۱۸۶۷ مذاکرات کاملا محرمانه‌ای میان سفیر روسیه در واشنگتن و وزیر خارجه آمریکا شکل گرفت که طی آن پیش‌نویس و مبلغ معامله برای خرید سرزمین‌های روسیه در آمریکا مورد توافق قرار گرفت و نتیجه به صورت تلگرافی رمزگذاری‌شده برای گورچاکوف در سن‌پترزبورگ ارسال شد. پاسخ وزیر خارجه تزار وقت روسیه نیز مبنی بر تأیید فروش آلاسکا به مبلغ توافق‌شده خیلی سریع داده شد تا نهایتا در ۳۰ مارس ۱۸۶۷، قراردادی در واشنگتن درمورد فروش آلاسکا توسط روسیه به ایالات متحده آمریکا به مبلغ ۷.۲ میلیون دلار یعنی کمی کمتر از ۱۱ میلیون روبل سلطنتی روسیه امضا شود.

نکته جالب اینجاست که در آن هنگام نمایندگان مجلس سنای آمریکا که باید این معاهده را تأیید می‌کردند، نسبت به آن بدبین بودند و به کنایه با عناوینی همچون خرید «یخچالی خالی» یا «باغ خرس‌های قطبی» از این توافق یاد می‌کردند؛ با این حال با ۳۷ رأی موافق و تنها دو رأی مخالف در سوم می‌ همان سال تأیید شد. در همان روز الکساندر دوم نیز این سند را در سن‌پترزبورگ امضا کرد و در ماه ژوئن اسناد میان دو کشور مبادله شد. نهایتا در ۱۸ اکتبر ۱۸۶۷ در نووار خانگلسک (شهر سیتکای کنونی در آلاسکا) که آن زمان پایتخت سرزمین‌های روسیه در آمریکای شمالی به شمار می‌آمد، قرارداد انتقال سرزمین‌ها به ایالات متحده در یک کشتی آمریکایی امضا شد و در حالی که نیروهای هر دو کشور به صف شده بودند، پرچم روسیه تزاری پایین آورده شد تا پرچم آمریکا برافراشته شود.

در تابستان ۱۸۶۷، کاردار روسیه در واشنگتن چکی به مبلغ ۷.۲ میلیون دلار از خزانه‌داری ایالات متحده دریافت کرد تا این توافق به‌عنوان بزرگ‌ترین معامله مالی تاریخ جهان برای فروش دارایی‌های سرزمینی ثبت شود. روسیه نیز بیشتر وجوه دریافتی را خرج خرید تجهیزات راه‌آهن از خارج از کشور کرد. اما بدون شک، شوک بزرگ برای روسیه هنگامی بود که در پایان قرن نوزدهم، ذخایر عظیم طلا در آلاسکا کشف شد و اندکی بعد در قرن بیستم اکتشاف میادین بزرگ نفت و گاز در آن رقم خورد. آلاسکا که در سال ۱۷۳۲ توسط میخائیل گوزدف و ایوان فدوروف که در سفری با کشتی سنت‌گابریل بودند، کشف شد؛ سال‌ها محل سکونت‌ روس‌ها شد و اگر فرماندار سیبری که در سال ۱۸۵۳ برای نخستین بار ایده فروش آلاسکا را به تزار مطرح کرد، می‌دانست که درباره چه سرزمین‌هایی غنی از طلا و انرژی صحبت می‌کند، هیچ‌گاه استدلال نمی‌کرد که باید سرزمین‌های آمریکای شمالی را رها کنیم و بر توسعه خاور دور توجه داشته باشیم. پیشنهادی که سبب شد برادر تزار آن را پیش بگیرد و گورچاکوف و الکساندر دوم را راضی به فروش آلاسکا کند.

اکنون ۱۵۷ سال پس از این ماجرا، بار دیگر موضوع سرزمین‌های آلاسکا در آشفتگی روابط میان روسیه و آمریکا مطرح شده است. ماجرا به فرمان ولادیمیر پوتین باز می‌گردد که بر جست‌وجوی اموال روسیه در خارج از کشور و تلاش برای بازگرداندن آنها تأکید کرد و مشخصا اموال ازدست‌رفته روسیه در زمان شوروی و روسیه تزاری را پوشش می‌دهد. نیوزویک در واکنش به این دستور در ۲۲ ژانویه نوشت که فرمان جدید جست‌وجوی اموال روسیه در خارج از کشور توسط برخی بلاگرهای افراطی به عنوان گامی به سوی درگیری‌های سرزمینی بالقوه تفسیر می‌شود.

در این میان سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش به این موضوع گفت روسیه آلاسکا را که در قرن نوزدهم به آمریکا فروخته است، پس نخواهد گرفت؛‌ اظهاراتی که با واکنش دمیتری مدودوف، نایب‌رئیس شورای امنیت روسیه مواجه شد که در مورد اجتناب‌ناپذیر بودن جنگ شوخی کرد. البته باید به یاد داشته باشیم که ویاچسلاو والودین، رئیس مجلس دومای روسیه نیز اندکی پس از آغاز کارزار اوکراین و تلاش آمریکا برای مصادره اموال روس‌ها گفت که ایالات متحده باید همیشه به یاد داشته باشد که روسیه چیزی برای بازگرداندن دارد که به عنوان مثال می‌توان از آلاسکا نام برد.

با وجود این به نظر می‌رسد هم روسیه می‌داند که توجیهی برای پس‌گرفتن آلاسکا ندارد و هم آمریکا فهم می‌کند که روسیه در جست‌وجوی پس‌گرفتن آن نیست؛ سرزمینی گرانبها که روسیه به قیمتی ناچیز به ایالات متحده فروخت اما دیگر بخشی از قلمرو آمریکا به شمار می‌آید و زمان به عقب باز نمی‌گردد.