کیمیای کارآمدی و مسئولیتپذیری
باز دهه فجر و بزرگداشت سالگرد پیروزی انقلاب، یادمان میآورد که تکرار کنیم مردم چشمانتظار کارآمدی و مسئولیتپذیری هستند. 45 سال پیش در روزهای خوش پیروزی بر طاغوت و ترنم نغمه آزادی، گلستانی را تصور میکردیم که مردم با مسئولانی صادق و سادهزیست، جایجای ایران پهناور را به بهشت آرزوها و الگوی زیبایی برای مستضعفین جهان تبدیل میکنند. روزگار امروزمان با آن رؤیاهای شیرین، تناسب چندانی ندارد، ولی هنوز امید به آن داریم که اوضاع بهبود یابد و شرایط بدتر از این نشود.
باز دهه فجر و بزرگداشت سالگرد پیروزی انقلاب، یادمان میآورد که تکرار کنیم مردم چشمانتظار کارآمدی و مسئولیتپذیری هستند. 45 سال پیش در روزهای خوش پیروزی بر طاغوت و ترنم نغمه آزادی، گلستانی را تصور میکردیم که مردم با مسئولانی صادق و سادهزیست، جایجای ایران پهناور را به بهشت آرزوها و الگوی زیبایی برای مستضعفین جهان تبدیل میکنند. روزگار امروزمان با آن رؤیاهای شیرین، تناسب چندانی ندارد، ولی هنوز امید به آن داریم که اوضاع بهبود یابد و شرایط بدتر از این نشود. اگر کارکردها را به دو بخش تقسیم کنیم، بخش اول کارهایی است که برای تحکیم موقعیت و قدرت نظام و مسئولان به انجام رسیده و بخش دوم کارهایی است که برای آسایش و راحتی مردم و معیشت خانوادهها و توسعه صنعت و کسبوکار و رفاه عامه صورت پذیرفته و واقعیت این است که عموما موفقیتهای بزرگ و پرافتخار ملی، مانند رشد صنعت دفاعی و تسلیحاتی و توفیقات قابل توجه در حوزه امنیت، مربوط به بخش اول بوده و کاستیها و ضعفها و ناکارآمدیها، بخش دوم را شامل شده و سنگ زیرین، طبقات تهیدست و فقیر بودهاند. آنچه از صدر انقلاب به خاطر میآورم، چشمانداز ما از آینده انقلاب اسلامی، کشوری نمونه مثل سوئیس بود، با این تفاوت که مردم ما مسلمان و ایثارگر هم بودند؛ کشوری مرفه و پیشرفته با مردمانی دیندار و بااخلاق که روابط حسنه با همه کشورها، مخصوصا ممالک اسلامی داشت و همه دنیا حسرت مسئولان را میخوردند و الگویی مناسب برای حکومت مردمی در هر کشوری میشدیم. همه کمکحال هم بودند و فقر ریشهکن شده بود. جرم و جنایت هر سال کم و زندانها خالیتر میشد. آزادی اندیشه و جدال احسن برقرار و رسانهها، مکانی برای عرضه نظرات و افکار مختلف بود. شاید مانع عمده برای رسیدن به جامعه مطلوب اسلامی، همان که در سال 57 به مردم وعده دادیم، شعارزدگی و کمتوجهی به مسئله کارآمدی و مسئولیتپذیری و فقدان گردنگیری و نیز عشق مفرط به نمایش بوده است. در این چهار دهه هرکاری که کردیم، دور آن نقطه دایره کشیدیم و گفتیم، به هدف زدیم و هدف ما همین بود. هیچ مسئولی پذیرای ناکامیها و مشکلات نبود و همه را یکجا حواله دشمنان کردیم. مسئولان عاشق نمایش، تمامی صحنه را برای دیدهشدن خود خواستند و مردم را تماشاچی خود دانستند. لابد مردم هم حق ندارند طلب دیدهشدن بکنند؛ مگر به عنوان سیاهی لشکر نمایشهای خود. سال گذشته، حوادث قابل تأملی را پشت سر گذاشتیم و رابطه دولت – ملت به مرحله حساسی رسید. حوادث تلخ پارسال، گستره ماجرا در شهر و روستا، شعارهاییکه سر داده شد و نیز نحوه مشارکت در آخرین انتخابات، در کنار دشمنی آمریکا و هدفگرفتن موجودیت نظام اسلامی، تنگنایی را فراهم کرد که برونرفت از آن، مستلزم تصمیمات سخت است. اگر وضع به همین منوال پیش برود و ترامپ دیگربار بر تخت اتاق بیضیشکل کاخ سفید تکیه بزند، در دور دوم دیگر ملاحظات و احتیاطکاریهای دوره قبلی را نخواهد داشت. تابآوری اقتصاد ملی با این وضعیت مزمن تورم و گرانی، مشکلات کمرشکن معیشتی و فشار روزافزون بر اقشار تهیدست، دچار تزلزل جدی میشود. حرفدرمانی و وعدهدرمانی هم دیگر فاقد تأثیر است، چراکه به جهت کژکارکردی سازمان صداوسیمای پرهزینه، رسانههای آزاد اجتماعی، خارج از اراده دولت، افکار عمومی را به دست گرفته و خلاف جهت خواسته مسئولان امر پیش میبرند و مهار آن در توان هیچ دولتی نیست. شرایط تحریم، شاید تولید ملی را تقویت کند، اما مسئله این است که در دنیای امروز نمیتوان مجزا از دنیای پیرامون، تولید را درونی کرد. اقتصاد دنیا مثل نخ تسبیح به هم متصل است. قطعات دستگاههای تولیدی، وجود برخی مواد اولیه، برخی فناوریهای خاص و نظایر آن برای رونق و جهش تولید، حیاتی هستند. اگر کسانی به مدل کشورهایی چون کره شمالی چشم دوختهاند، خوب میدانند که بدون کمکهای بینالمللی، مردم به غایت گرسنه و بدبخت آن کشور چه وضعیتی پیدا میکند. برای گذار از مشکلات، اصل اول مسئولیتپذیری است؛ هرکس برابر قدرت و اختیاراتش، باید پاسخگویی در قبال عملکرد خود داشته باشد. این مکانیسم الان دچار نقصان است. چرخه پاسخگویی مسئولان، اگر تکمیل باشد و همه خود را در قبال کارنامه و عملکردشان متعهد و پاسخگو بدانند، فضای بهبود هویدا میشود. اصل دوم، بنیانگذار انقلاب اسلامی، سفارش اکید بر حفظ نظام کرده و حفظ نظام مستلزم آن است که مردم به مثابه پشتیبانان حقیقی انقلاب، به این احساس نرسند که رأی و نظر آنها، در حکمرانی، محلی از اعراب ندارد. باید تجربههای شکستخورده پیشین اصلاح شود و تصمیمات مهم و سخت برای جلب مشارکت سیاسی مردم گرفته شود تا بار دیگر امید به ساختن یک جامعه اسلامی نمونه و ایدئال در دل همگان زنده شود. مردم فقط آن چند هوادار سینهچاک متنعم از انواع رانتها نیستند؛ مردم آنهایی هستند که کمرشان زیر فشارهای اقتصادی خم شده و شرمنده همسر و فرزند، صورتشان را با سیلی سرخ نگه داشتهاند. اصل سوم، کشور ما گرفتار بحران مرجعیت اجتماعی شده است. مرجعیت رسانهای، مرجعیت سیاسی و... در یک آنومی شدید به سر میبرد. جامعه مثل مومی شده که در برخورد با شرایط مختلف، به شکلهای مختلف درمیآید؛ این وضعیت، پیشبینیپذیری جامعه را که در شرایط عادی هم ساده نیست، به شدت دشوار کرده است. حال در سالگرد انقلاب، هر کس دل در گرو سعادت ملت ایران و آبادانی و سربلندی این ملک و میهن دارد، گذشته را از نگاه خود ارزیابی کند. باید ببینیم، کجا درست عمل کردیم. اشتباهاتمان کجا بود؟ چرا هر بار حرکتی میکنیم، به جای پیشرفت، شاهد پسرفتیم؟ همه ما دوست داریم که در جامعهای مدرن، با آرامش و آسایش حقیقی، زندگی سعادتمندانهای داشته باشیم. تاریخ پرافتخاری داریم و تمدن بزرگی را پشتسر نهادهایم. بیشتر منابعی را که یک کشور خوشبخت به آن نیاز دارد، بهوفور داریم. منابع خدادادی، استعدادهای انسانی، موقعیت جهانی منحصربهفرد و هرآنچه برای ترقی و پیشرفت مادی و معنوی احتیاج است، در ایران ما وجود دارد. بااینحال در شرایطی قرار گرفتهایم که اغلب از وضعیت موجود رضایت نداریم و احساس میکنیم استحقاق زندگی بهتر از این را داریم. اینک رسانهها نماینده مردم هستند و باید مطالبهگر باشند و دهه فجر را به صحنه کارنامه و یادآوری وعدههای صدر انقلاب بدل کنند. رسانهها باید ترازویی برای سنجش آرمانها برپا کنند.