فصل تعرفهها
با فرا رسیدن ماههای پایانی سال، اضطراب چگونگی افزایش تعرفههای خدمات پزشکی فضای سیستم سلامت را دربر میگیرد؛ از خود وزارت بهداشت گرفته تا بیمارستانها و پزشکان و سایر کادر درمان.
با فرا رسیدن ماههای پایانی سال، اضطراب چگونگی افزایش تعرفههای خدمات پزشکی فضای سیستم سلامت را دربر میگیرد؛ از خود وزارت بهداشت گرفته تا بیمارستانها و پزشکان و سایر کادر درمان. ساز مخالف شوراهای بالادستی و بیمهها با افزایش منطقی تعرفهها در دو سال اخیر و عدم همسویی این افزایش با نرخ تورم و البته نقش مهم رسانهها در این عدم همسویی با پافشاری بر نگاه یکسویه و کوتاهمدت و دستگذاشتن بر احساسات عمومی مخاطب، باعث شده است وضعیت کلی برخی بیمارستانها و دانشگاههای علوم پزشکی رو به ورشکستگی برود و کادر درمان یکی پس از دیگری به زیر خط فقر سقوط کنند. شاید بیان ریزهکاریهای تعرفهگذاری به زبان ساده در این روزها کمک شایانی به فهم بهتر موضوع کند و کمی نگاه کلی جامعه را همسوتر و منصفانهتر کند. عناصر تعیینکننده تعرفه یک خدمت پزشکی، شامل هزینههای مواد مصرفی، هزینه پرسنل پزشکی و هزینه تجهیزات پزشکی میشود. هزینههای مدیریتی، هزینههای حق بیمه و هزینههای نگهداری تجهیزات نیز جزء این عناصر هستند. این عوامل بهطور مستقیم تأثیرگذار بر تعرفه خدمات پزشکی هستند و نقش مهمی در تعیین هزینه نهایی بیماران دارند. باید به این موضوع هم آگاه بود که بخش مهمی از تعیین تعرفه خدمات پزشکی به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور نیز مرتبط است. فرهنگ سلامت و توسعه بخش بهداشت عامل مهمی دیگری در شکلدهی به میزان تعرفههاست و کاهش یا افزایش نیاز به خدمات پزشکی نیز تأثیرگذار بر این اعداد و ارقام هستند. در بسیاری از کشورها، سیستمهای بیمهای وجود دارد که به تعیین تعرفهها کمک میکنند. در این سیستمها، ارائهدهندگان خدمات پزشکی با بیمهگران قرارداد میبندند و تعرفهها بر اساس این توافقات تعیین میشوند و این نقطه، جایی است که وزارت بهداشت آن را مقصر اصلی مشکلات فعلی سیستم درمان میداند؛ یعنی پایبندی بیمهها به توافقاتشان. اینکه تا چه میزان این موضوع صحیح است و آیا واقعا بیمهها تنها مقصران وضع موجودند، از موارد محل مناقشه است؛ اما باید بدانیم که فارغ از سیستم درمان، بدون حمایت مالی مناسب از سوی بیمهها، آحاد جامعه هم ممکن است با مشکلات مالی مواجه شوند و دسترسی به خدمات پزشکی کاهش یابد. این میتواند به تأخیر در تشخیص و درمان بیماریها و افزایش شدت مشکلات سلامت منجر شود. حتی اگر عدهای بدون بیمه به مراکز درمانی مراجعه کنند و به علت وضع مالی مناسب یا از سر ناچاری از خیر بیمه و بیمهگر بگذرند، بخش عمدهای از مردم همچنان به دلیل نداشتن پوشش بیمه برخی از مشکلات بهداشتی را نادیده خواهند گرفت و بنابراین هزینههای بهداشت عمومی ممکن است افزایش یابد. جبران این خسران بر عهده جامعه بهعنوان یک کل قرار میگیرد و برگرداندن شرایط به وضع نرمال بسیار سخت خواهد بود. در نتیجه هرگونه نقصی در حمایت بیمه، آغازگر ریزش دومینویی است که تکتک مهرههای آن ارکان بهداشت جسمانی و روانی جامعه را شکل میدهد و رسیدن به یک توافق برد-برد با بیمهها، شرط لازم و حتی شاید شرط کافی در حل مناقشه تعرفههای سالانه است.