|

نتیجه انتخابات 1402 به افزایش بیشتر شکاف‌های اقتصادی و سیاسی انجامید

درسی که باید برای‌ آینده گرفت

نزدیک به دو ماه از برگزاری انتخابات سال 1402 گذشته و ایران در حوزه‌های مختلف دچار ترک‌هایی شده که روز به روز بیشتر می‌شوند؛ انتخاباتی که باید از آن برای سال آینده درس گرفت.

درسی که باید برای‌ آینده گرفت
داوود حشمتی روزنامه‌نگار

نزدیک به دو ماه از برگزاری انتخابات سال 1402 گذشته و ایران در حوزه‌های مختلف دچار ترک‌هایی شده که روز به روز بیشتر می‌شوند؛ انتخاباتی که باید از آن برای سال آینده درس گرفت.

درسی از گذشته برای آینده

آنچه در اسفند 1402 اتفاق افتاد، به پایان رسید و قابل بازگشت نیست. اما آیا نمی‌توان (بهتر بگوییم نباید) از آن درس گرفت؟ اگر نگاهی به وضعیت ایران قبل و بعد از انتخابات‌های 1394 و 1402 بیندازیم، این تفاوت‌ها مشهود نیست؟

در انتخابات مجلس دهم با وجود رد صلاحیت‌های گسترده اصلاح‌طلبان، آنها ناگزیر از طریق فراخوان عمومی به دنبال کسانی گشتند که روزمه خود را به‌عنوان اصلاح‌طلب ارسال کنند، تا شاید بتوانند به این ترتیب لیستی آماده کنند. در نهایت انتخابات با مدل «رقابت نیابتی» شکل گرفت و عده‌ای به مجلس رفتند. در آن زمان به تازگی بن سلمان پا به قدرت گذاشته بود و رقابت‌های منطقه‌ای ایران و عربستان با حمله عربستان به یمن به اوج خود رسید. از طرفی داعش در غرب ایران مناطقی را در اشغال داشت، با این حال ایران در اوج اقتدار بود. وضعیت اقتصاد رو به بهبود بود و شکاف اجتماعی حاد دیده نمی‌شد. همان زمان بود که صدای بسیاری از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب با طرح پروژه «آشتی ملی» هم شنیده شد. بررسی حوزه سیاست از همه مهم‌تر به ما نشان می‌دهد که انتخابات مجلس دهم تا چه اندازه توانسته بود شکاف‌های سیاسی را محدود کند و انتخابات اخیر تا چه اندازه این شکاف‌ها را بیشتر کرد.

در آستانه انتخابات مجلس دهم اصلاح‌طلبان با جریان اعتدال‌گرای روحانی از یک سو و از سوی دیگر با جریان اعتدالی اصولگرا (مشخصا طیف علی لاریجانی) یک ائتلاف تشکیل دادند و شکاف‌ها را از میان برداشتند. یاران علی لاریجانی که امیدی به ورود به مجلس نداشتند، با قرارگرفتن در لیست امید، به مجلس راه پیدا کردند. آن سو، علی لاریجانی که مورد بغض و کینه جریان افراطی بود، بر سر ریاست مجلس با همان جریان به تفاهم رسید و شکاف میان آنها به ائتلاف انجامید. تا جایی که کسانی مانند کریمی‌قدوسی برای رأی‌آوردن لاریجانی برای ریاست مجلس تلاش کردند. همان کسانی که تا قبل از آن لاریجانی را مسئول تصویب 20 دقیقه‌ای برجام می‌دانستند.

حالا به امروز بازگردیم و وضعیت را در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی و بین‌الملل مرور کنیم و تفاوت‌ها را با زمستان سال گذشته ببینیم.

بررسی چند حوزه مختلف پس از انتخابات

1– حوزه بین‌الملل: در حوزه بین‌الملل وضعیت ایران در عراق، پاکستان و آذربایجان مطلوب نیست. بعد از حملات گذشته ایران به اربیل عراق و اعتراضات دولت عراق، پاکستان نیز بر سر حمله موشکی به مقر تررویست‌ها، با ایران وارد تنش شد. شکاف‌های ایجادشده در این زمینه هنوز از بین نرفته است. از سوی دیگر با وجود آنکه اسرائیل با حماس در غزه در حال جنگ است، اما همچنان در شمال سرزمین‌های اشغالی دست از حمله به مواضع ایران (در سوریه) و حزب‌الله (در جنوب لبنان) بر نداشته است. آخرین حمله آنها به ساختمان متعلق به کنسولگری ایران در دمشق، خشم ایران را برانگیخته و موج انتقام‌خواهی نیز در ایران رو به افزایش گذاشته است. در حوزه هسته‌ای هم هیچ اتفاق جدیدی رخ نداده است. به طور کلی چشم‌انداز وضعیت ایران در حوزه بین‌الملل، نشان نمی‌دهد که در آینده نزدیک با وضعیتی بهبود‌یافته روبه‌رو خواهیم بود.

2 – حوزه اقتصاد: ایران سال جدید را با تورم آغاز کرد. اگرچه ابراهیم رئیسی در آغاز سال از دستاوردهایش سخن می‌گفت، اما واقعیت بازار قابل انکار نبود. با اتمام انتخابات در ایران، دلار از 50 هزار تومان حرکت صعودی خود را آغاز کرد و سد 60 هزار تومان را شکست. در واقع ما شاهد رشد نزدیک به 25 درصدی قیمت دلار در همین مدت کوتاه بودیم. اتفاقی که باعث شد رهبری هم در سخنرانی ماه رمضان از افزایش قیمت‌ها با عنوان تلخی‌های اقتصاد، یاد کند. زمانی که اصولگرایان در انتخابات حداقلی سال 98 پیروز شدند، قیمت دلار کمتر از 18 هزار تومان بود و حالا که در حال خروج از مجلس هستند، بیش از سه برابر قیمت دارد. در واقع عملکرد آنها نه‌تنها منجر به یک خیزش اقتصادی که ادعا می‌کردند نشد، بلکه اثرات آن در بازار ارز زیان‌بار بود. تا جایی که دولت اعلام کرد به دلار آزاد هیچ کاری نخواهد داشت و خود را تنها ملزم به تأمین ارز کالاهای اساسی و کالاهایی می‌داند که ارز نیمایی دریافت می‌کنند.

3 –حوزه سیاسی: در این حوزه شاهد بودیم که برخلاف انتخابات‌هایی که از حداقل رقابت برخوردار هستند، انتخابات منجر به شکاف بیشتر شده است. این شکاف نه فقط در میان اصولگرایان که در بین اصلاح‌طلبان هم قابل مشاهده بود. اصولگرایان اما در پیدا و نهان چنان به جان هم افتادند که سرلیست آنها تبدیل به نفر چهارم انتخابات شد و در نهایت «چنار‌ها» (لیست قالیباف و حداد) از «پاجوش‌ها» (لیست رسایی و رائفی‌پور) شکست خوردند. حالا که اصولگرایان همه ارکان قدرت را در اختیار دارند، شکاف در میان آنها نه‌تنها به قدرتمندترشدن حاکمیت منجر نخواهد شد، بلکه این شکاف‌ها در حوزه سیاست باعث می‌شود روز به روز توان مدیریتی و اجرائی کشور، برای خود اصولگرایان هم تضعیف شود.

4 – در حوزه اجتماعی وضعیت وخیم‌تر از سایر حوزه‌هاست. از اختلافاتی که بر سر باز و بسته بودن پارک‌ها در 13 نوروز شاهد بودیم تا لج‌بازی با مردم در ماجرای پارک قیطریه و امامت جمعه کاظم صدیقی بگیرید تا امروز که در نهایت رسیدیم به مسئله بازگشت گشت ارشاد به خیابان‌ها. اقداماتی که دولت و مجموعه مدیریت اصولگرایان در حوزه‌های اجرائی انجام می‌دهند، در تعارض آشکار با خواست اکثریتی قرار گرفته که در انتخابات شرکت نکردند. این در حالی است که اگر انتخابات به گونه‌ای دیگر برگزار شده بود، می‌توانست منجر به پرشدن شکاف‌ها شود.

هشداری برای آینده

به طور کلی این وضعیت نتیجه خواسته یا ناخواسته برگزاری انتخابات به روشی است که از سال 98 آغاز شد و سال‌های 1400 و 1402 تداوم یافت. انتخاباتی که در آنها روز به روز آمار عدم مشارکت و آرای باطله بالا می‌رود. انتخاباتی که در آنها 60 درصد از مردم احساس کردند در آن کاندیدایی برای حضور در قدرت ندارند.

تمام این انتخابات‌های گذشته و نتیجه آن قابل تغییر نیست، اما اگر همین روند در 1404 تداوم پیدا کند، به شکاف‌های بیشتری منجر خواهد شد. این شکاف‌ها نه فقط در خارج، بلکه در درون هسته قدرت هم نفوذ خواهد کرد. در نهایت این وضعیت بیش از همه، به ضرر خود سیستم خواهد بود.