|

از آنگلوساکسون‌ها تا برگزیت

امپراتوری و تجزیه

«انگلیسی‌ها هویت فرهنگی مشترک دیرینه خود را از یاد برده‌اند... در مدارس انگلستان، تاریخ به شکل بریده‌بریده غریبی تدریس می‌شود -روم، تودورها، جنگ جهانی دوم- و روایت تاریخی پیوسته‌ای به دانش‌آموز داده نمی‌شود. انگیسی‌ها حتی جغرافیای کشور خود را نمی‌دانند. بیشتر جنوبی‌ها علاقه‌ای به آنچه در شمال می‌گذرد نشان نمی‌دهند و بیشتر شمالی‌ها نمی‌توانند گیلدفورد را در نقشه پیدا کنند».

امپراتوری و تجزیه

شرق: «انگلیسی‌ها هویت فرهنگی مشترک دیرینه خود را از یاد برده‌اند... در مدارس انگلستان، تاریخ به شکل بریده‌بریده غریبی تدریس می‌شود -روم، تودورها، جنگ جهانی دوم- و روایت تاریخی پیوسته‌ای به دانش‌آموز داده نمی‌شود. انگیسی‌ها حتی جغرافیای کشور خود را نمی‌دانند. بیشتر جنوبی‌ها علاقه‌ای به آنچه در شمال می‌گذرد نشان نمی‌دهند و بیشتر شمالی‌ها نمی‌توانند گیلدفورد را در نقشه پیدا کنند». جیمز هاوز، کتابش درباره تاریخ انگلستان را با این نقل‌قول از لویی دو برنی‌یر در «تایمز مالی» آغاز می‌کند، تا رویکرد انتقادی خود را درمورد بحران نگاه به تاریخ در انگلستان نشان دهد. هاوز واکاوی تاریخ انگلستان را از دوران ژولیوس سزار آغاز می‌کند: «از دیرباز تا سال 55 پ م رومیان سخن از سرزمین اسرارآمیزی در ورای اروپا شنیده بودند که یونانیان نامش را پِرتانیکی یا برتانیکی نهاده بودند... هنگامی‌که سزار از گُل که به‌تازگی گشوده بودش به این سرزمین یورش آورد تنها می‌دانست که بریتون‌ها با گل‌ها دادوستد دارند؛ در این جزیره قلع یافت می‌شود؛ و نزدیک‌ترین گوشه جزیره نامش کانتیون است. همین و بس». کتابِ «تاریخ فشرده انگلستان» در پنج فصل تدوین شده است: «از ژولیوس سزار تا ویلیام فاتح (55 پ م- 1087 م)، «انگلستان دوزبانه» (1087-1509)، «انگلستان و امپراتوری» (1509-1763)، «انقلاب صنعتی» (1763-1914) و «وداع با عقاب‌ها و شیپورها» (1914 تا امروز). «تاریخ فشرده انگلستان» سفری است در دو هزار سال تاریخ انگلستان با ردیابی مرز پنهان جنوب و شمال آن و نظام طبقاتی ریشه‌دار هزارساله‌ای که نظیرش در هیچ‌‌جای دیگر جهان یافت نمی‌شود. این کتاب به قرن‌ها کشمکش بین پادشاه و پارلمان، جنگ استقلال آمریکا، ظهور و سقوط امپراتوری بریتانیا و دو جنگ جهانی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه پوپولیسم برگزیت و رجال در این سرزمین به وجود آمدند. نیک کُهِن در آبزرور نوشت: «هیچ‌کس به زیبایی جیمز هاوز تاریخ نمی‌نویسد و به ورزیدگی او گذشته را برای درک حال به کار نمی‌بندد. این کتاب اثر پرکششی است که شما را تا کنه بیماری انگلستان می‌برد». هاوز در کتابش مهم‌ترین رویدادهای تاریخی ازجمله فتوحات نورمن‌ها، جنگ‌های صلیبی و جنگ‌های داخلی را بررسی می‌کند و علاوه بر مسائل سیاسی و نظامی تاریخ انگلستان، به مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز می‌پردازد تا تصویر کامل‌تری از روزگار رفته بر مردمان این کشور به دست دهد. او تاریخ کشوری را روایت می‌کند که سرنوشت آن همیشه با سرنوشت همسایگانش گره خورده و در هزار سال گذشته، دارای سیستمی طبقاتی بوده است که مانند آن وجود نداشته؛ کشوری با تاریخی پرفرازونشیب که محل تشکیل بزرگ‌ترین امپراتوری جهان بوده که با استعمار بخش بزرگی از کشورهای جهان شکوفا شده بود. دست‌آخر، هاوز می‌نویسد بعد از آنکه امپراتوری دود هوا شد، جناح‌های شمالی و جنوبی انگلستان هنوز بر این باور بودند که می‌توانند بر کل انگلستان و چه‌بسا کل بریتانیا حکومت کنند تا اینکه جنگ‌های قبیله‌ای آنان اسکاتلند را به‌ سوی اعلام استقلال سوق داد. بعدها حزب جنوب مدعی شد که بلوک تجارت آزاد اروپا یک ابردولت دشمن است و ازاین‌رو انگلستان خود باید آستین‌ها را بالا بزند و این اتحاد تقریبا با بحران کووید 19 مصادف شد و مرز جنوب و شمال گویی خودبه‌خود باز شد. «انگلیسی‌های چنددسته مثل همیشه و برای نخستین‌ بار در آستانه تنهایی در جهان، پس از قرن‌ها، باید روشن به گذشته و حال و آینده 

خود بیندیشند».