|

گفت‌وگو با حسن فتحی به بهانه اکران فیلم «مست عشق»

مسئولان جامعه پیام این فیلم را جدی بگیرند

بعد از مدت‌ها وقتی به بهانه گفت‌وگو درباره فیلم «مست عشق» با حسن فتحی هم‌کلام شدم، از نقد و نظرهایی که این روزها درباره فیلم وجود دارد، پرسیدم. فارغ از نگاهی که فتحی به حواشی فیلم دارد، نکات دیگری را در ارتباط با چرایی و چگونگی ساخت این فیلم متذکر شد. فتحی آن‌قدر که کارنامه پرباری در ساخت سریال دارد، تعداد فیلم‌های سینمایی‌اش محدود و اندک است. اما همین تعداد محدود، غالبا فیلم‌های پرحرف‌و‌حدیثی بوده‌اند و به نظر می‌رسد تجربه اخیر برای حسن فتحی هم متفاوت‌تر است. درباره چرایی ساخت «مست عشق» با حسن فتحی هم‌صحبت شدیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

مسئولان جامعه پیام این فیلم را جدی بگیرند

 بعد از مدت‌ها وقتی به بهانه گفت‌وگو درباره فیلم «مست عشق» با حسن فتحی هم‌کلام شدم، از نقد و نظرهایی که این روزها درباره فیلم وجود دارد، پرسیدم. فارغ از نگاهی که فتحی به حواشی فیلم دارد، نکات دیگری را در ارتباط با چرایی و چگونگی ساخت این فیلم متذکر شد. فتحی آن‌قدر که کارنامه پرباری در ساخت سریال دارد، تعداد فیلم‌های سینمایی‌اش محدود و اندک است. اما همین تعداد محدود، غالبا فیلم‌های پرحرف‌و‌حدیثی بوده‌اند و به نظر می‌رسد تجربه اخیر برای حسن فتحی هم متفاوت‌تر است. درباره چرایی ساخت «مست عشق» با حسن فتحی هم‌صحبت شدیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

 

 

 «مست عشق» مسیر طولانی تولید و اکران را طی کرد و با حواشی بسیاری که پشت ‌سر گذاشت و مضمون قابل بحثش، یکی از فیلم‌های کنجکاوی‌برانگیز سال‌های اخیر است. فیلم در روزهای ابتدایی اکران خیلی زود به فهرست پرفروش‌های سینما اضافه شد و باید خوشحال بود که در میان انبوه کمدی‌ها، از فیلمی با چنین رویکردی استقبال شده است. تحلیل شما نسبت به شرایط اکران چیست؟

به این فیلم می‌توان از چند منظر نگاه کرد. از منظر هنری می‌توان این‌طور تحلیل کرد که به‌هرحال گروهی کنار هم قرار گرفتند و کار کردند، به امید اینکه اثر درخور و خوبی درباره شمس و مولانا تولید شود. همین‌جا باید بگویم تلاش ما حکم قطره‌ای در دریای بیکران اندیشه شمس و مولانا است و قلبا آرزومندم در سال‌های آینده از سوی فیلم‌سازان خوب و تیم‌های حرفه‌ای شاهد خلق آثار دیگری درباره مولانا، شمس و بسیاری از مشاهیر و اندیشمندان بزرگ تاریخ ایران باشیم. تلاش و تقلایی در حد بضاعت‌مان انجام دادیم و سعی کردیم دریچه‌ای برای مخاطب نسبت به جهان شمس و مولانا باز کنیم، به این امید که این فیلم مشوقی شود تا مخاطبان آن، آثار مربوط به شمس و مولانا و کتاب‌هایی را که درباره این دو چهره برجسته تاریخ عرفان و ادب فارسی نوشته شده، مطالعه کنند. فکر می‌کنم ما در یک جهان بسیار خطرناک، بیمار و خشن زندگی می‌کنیم. وقتی در آثار شمس و مولانا تأمل می‌کنید، می‌بینید که چه نگاه تلطیف‌شده و آمیخته با صلح و صفایی نسبت به زندگی دارند. پیام شمس و مولانا در این زمانه‌ای که لملمه می‌زند از فساد، تباهی و جنایت، به نظرم شاید سوسوی کوری است برای ما شهروندان این روزگار که اندکی در رفتار و افعال خودمان تأمل و تعمق کنیم. شاید این تأمل باعث شود به یک تجدیدنظر اساسی برسیم، راجع به آنچه هستیم و آنچه می‌توانیم باشیم. اما از منظر روان‌شناسی و جامعه‌شناسی استقبالی که از این فیلم شده قابل‌ملاحظه است. چند روز پیش درگفت‌وگویی تلفنی به یکی از دوستان می‌گفتم که مشتاقم بعضی از جامعه‌شناسان زبده مملکت ما از منظر جامعه‌شناسی بررسی کنند که چرا «فسیل» پرفروش شد و در ادامه چرا «مست عشق» می‌فروشد؟ دو فیلم در دو ژانر کاملا متفاوت و به این سؤال پاسخ بدهیم که آیا وقتی مردم از «فسیل» استقبال می‌کنند و در ادامه «مست عشق» را هم می‌بینند، بیانگر این نیست که مردم به هر دو فضا احتیاج دارند؟ این را از آن جهت می‌گویم که در سال‌های گذشته، اندیشه‌های تک‌بعدی وجود داشته که سعی کردند یک تعریف محدود از مردم و جامعه ارائه بدهند. من مطمئن هستم بخشی از مردمی که فیلم‌های کمدی را دیدند، پسندیدند و استقبال کردند‌، «مست عشق» را هم دیدند و پسندیدند. بنابراین فکر می‌کنم سینمای ما به هر دو ژانر نیازمند است؛ هم فیلم‌های کمدی خوب، هم فیلم‌های تاریخی‌-اجتماعی که در آن اندیشه و تفکر مطرح باشد و تماشاگر را به تفکر راجع به برخی مسائل دعوت کند. به هرکدام از ژانر‌های سینمایی یک‌سویه نگاه کرده و فکر کنیم فقط این ژانر در سینما جواب می‌دهد، به نظرم اشتباه کرده‌ایم و این اشتباه گاه برمی‌گردد به تعریف غلطی که ما از جامعه و از مردم داریم و فراموش می‌کنیم این مردم هم نیازمند لحظاتی هستند که بخندند، سبکسری کنند و لذت ببرند و هم نیاز دارند لحظاتی در یک فیلم اندیشه و تأمل کنند. در نتیجه هر نگاهی که سینما را فقط به یک سمت سوق بدهد، خواه این نگاه از جانب مسئولان هنری و فرهنگی جامعه باشد یا از طرف جریانات هنری و طیفی از منتقدان، به نظرم غلط است و سینما را باید در طیف‌های متفاوت حمایت و همراهی کرد. سینمای کمدی جای خود، سینمای متفکر و هنری، معناگرا و تاریخی جای خود. تمام این مدل‌های سینمایی می‌تواند مخاطبان زیادی در جامعه داشته باشد. از این منظر استقبالی که از «مست عشق» شده، اتفاق غافلگیر‌کننده‌ای نیست. این فقط استقبال از فیلم «مست عشق» نیست، نیاز جامعه را در سطوح سنی متفاوت به جهت برقرار‌کردن یک ارتباط معنا‌دار با میراث فرهنگی خودش نشان می‌دهد. نسل جوان هم با این فیلم ارتباط برقرار می‌کند. در کنار خیلی از پارامترها که قطعا به این استقبال کمک کرده، مسلما نیاز نسل جوان برای پیوند‌خوردن با گذشته فرهنگی ایران زمین یکی از فاکتورهای مهم است. نکته حائز اهمیت این است که صرف‌نظر از اینکه فیلمی اکران می‌شود و فروش خوبی در گیشه تجربه می‌کند، در این میان نقدهایی صورت می‌گیرد که برخی مثبت و برخی منفی است که به نظرم کاملا در سینما طبیعی است. این فیلم یک پیام برای مسئولان فرهنگی جامعه ما دارد که دهه‌هاست فیلم‌سازان را تشویق می‌کنند به سراغ نوابغ تاریخ بروند و در عمل هیچ حمایت و تلاشی از فیلم‌سازان انجام نمی‌شود. به گذشته سینمای ما در این ۴۰ سال نگاه کنید؛ چند فیلم درباره چهره‌های بزرگ و افتخارآفرین فرهنگ ایران ساخته شده؟ این همه درباره فردوسی و شاهنامه و نقش حیاتی که شاهنامه در حفظ هویت و فرهنگ ایرانی و زبان فارسی داشته حرف می‌زنیم اما چند فیلم راجع به شاهنامه و قصه‌های شاهنامه ساخته شده؟ درباره حافظ، سعدی، نظامی و بسیاری از نوابغ و مفاخر فرهنگی مدام گفت‌وگو می‌کنیم، چند فیلم درباره آنها ساخته شده؟ اصلا چرا ساخته نشده؟ آیا فیلم‌سازان ما نخواستند؟ من فکر می‌کنم اغلب فیلم‌سازان ما نگاه عمیق و مثبتی راجع به گذشته فرهنگی جامعه ایران دارند. چه موانعی بوده که نساختند؟ اینها نکاتی است که فکر می‌کنم مهم است به آن پرداخته شود و در نتیجه باعث می‌شود در آینده بتوانیم فیلم‌هایی ارزشمندتر از «مست عشق» داشته باشیم.

  زمانی که پروژه «مست عشق» شروع شد و به مرور که پیش رفت، اختلاف‌نظرهایی بین دو طرف ایرانی و ترک رسانه‌ای می‌شد. آن‌قدر که گاهی خود شما ورود می‌کردید و پاسخ می‌دادید. به‌هرحال ساخت فیلمی درباره مولانا و فیلم‌ساختن درباره این شخصیت در ترکیه با توجه به اینکه در مورد این شخصیت فرهنگی مدعی است، چندان ساده نیست. اخباری که از سمت پروژه رسانه‌ای می‌شد هم این ذهنیت را ایجاد کرد که شاید «مست عشق» هیچ‌وقت رنگ پرده را نبیند. اصلا پیشنهاد ساخت این فیلم با شما چطور مطرح شد؟

ماجرا این‌طور شروع شد که پنج، شش سال پیش فرهاد توحیدی با من درباره سریالی محصول مشترک ایران و ترکیه به اسم «فیروزه» صحبت کرد. در جلساتی که داشتیم، با مهران برومند و بعد آقای علیزاده (سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده) فیلم آشنا شدم. در سفری که به استانبول داشتیم، پیشنهاد دادم به‌جای اینکه سریالی به اسم «فیروزه» بسازیم، چرا سراغ مولانا نرویم؟ از آنجا که مردم ترکیه هم احترام بسیار‌ عمیقی برای شخص مولانا قائل هستند و ما ایرانیان که به‌هر‌حال او را هم‌وطن خودمان می‌دانیم، در نتیجه این پیشنهاد تولید مشترک مورد بحث و بررسی قرار گرفت و خوشبختانه همه موافقت کردند. سفرهای مکرر و متعددی به قونیه داشتیم و جلسات زیادی با مولوی‌شناسان ایرانی و غیرایرانی گذاشتیم؛ از‌جمله مولوی‌شناس بزرگ ایران استاد موحد. کتاب‌های زیادی در این زمینه خواندیم و به‌هر‌حال طرح قصه‌ای نوشته شد. از همان ابتدا هم که با آقای توحیدی جلسه داشتیم و صحبت می‌کردیم، دنبال پاسخ‌دادن به این سؤال بودیم که چه طرح قصه‌ای را جلو ببریم و چگونه قصه را طراحی کنیم که نسل جوان از کار استقبال کنند. به این فکر نمی‌کردیم مولوی‌شناسانی که در این زمینه مطالعه دارند، از کار استقبال می‌کنند یا خیر. ما به مردم فکر می‌کردیم، به کف جامعه، به نسل جوان فکر می‌کردیم که چگونه می‌توان در طراحی فیلم‌نامه مسیری را رفت که نسل جوان جامعه اثر را دوست داشته باشند. ارتباط شمس و مولانا و اختلافاتی که بین نزدیکان مولانا در ارتباط با شخصیت شمس رخ می‌دهد، به ما کمک کرد که سراغ یک ژانر معمایی‌ که مورد علاقه سینما‌دوستان است، برویم. طرح را با دکتر موحد مطرح کردیم و پسندید. نگارش فیلم‌نامه دو، سه سالی زمان برد و در نهایت امکانی در ترکیه فراهم شد که به‌طور مشترک این کار ساخته شود. فکر می‌کنم تا حدود زیادی به هدفی که دنبالش بودیم، رسیدیم؛ امروز به آن رنج‌ها و اتفاقاتی که پشت ‌سر گذاشتیم، فکر نمی‌کنم. حس می‌کنم شاید لازم بود آن مسیر را طی کنیم که این اتفاق رخ دهد. اتفاقاتی در هستی می‌افتد که خیلی با عقل استدلالی قابل توضیح نیست. شاید باید همین مسیر را می‌آمدیم و اگر این درست باشد، باید از تمام کسانی که در این مجموعه بودند، گروه ایرانی و گروهی که در ترکیه به ما پیوستند، نهایت تشکر را داشته باشم. امروز سعی می‌کنم دیگر به هیچ‌کدام از آن مسائل و مشکلات و اختلاف‌ها که گاهی آزاردهنده بود، فکر نکنم. به این فکر می‌کنم که این مجموعه به‌هر‌حال دست به دست هم دادند و با وجود تمام اختلاف سلیقه‌ها و مشکلات پیش‌آمده، نهایتا این همکاری منجر به این شد که این اتفاق در سینمای ما رقم بخورد. امروز فیلمی درباره مولانا داریم. ادعا نداریم که همه حرف‌ها را گفتیم. اصلا چنین چیزی نیست. همچنان در دریای بی‌کران اندیشه‌های شمس و مولانا کار ما تولید یک فیلم سینمایی با زمانی محدود است. فقط سعی کردیم دریچه‌ای به این اندیشه‌ها باز کنیم.

از زمانی که «مست عشق» اکران شده، منتقدان واکنش‌های متفاوتی درباره آن داشته‌اند. برخی معتقدند با وجود کلام خوبی که در فیلم جاری است، شکل تدوین فیلم به‌گونه‌ای است که قصه برای مخاطب پایان مشخصی پیدا نمی‌کند و مخاطب را در طول تماشای فیلم دچار سرگردانی می‌کند. این نقد را می‌پذیرید؟

فکر می‌کنم یکی از نقاط قوت این کار تدوینش است. دوست داشتیم نکات بیشتری از شمس و مولانا در فیلم بگوییم. از همان ابتدا هم بحث این بود که قرار است یک اثر سینمایی تولید شود و صحبتی از سریال نبود. با این حال سکانس‌ها و پلان‌های زیادی داشتیم. وقتی به تدوین رسیدیم، متوجه شدیم فیلم از زمان استاندارد یک اثر سینمایی فراتر می‌رود و اینجا بود که انصافا تدوین به داد فیلم رسید. کاری که میثم مولایی کرد، این بود که با انگیزه بالا، ساعت‌ها و روزهای متوالی نشست و پلان به پلان برداشت‌ها را دید. گفت‌وگوهایی زیادی با هم داشتیم و نهایتا به این تدوین رسیدیم. در بخش‌هایی از فیلم کات‌ها یا برش‌هایی خورده که به یک‌سری مواردی که ارشاد تأکید و اصرار داشت که باید از فیلم زده شود‌ هم برمی‌گردد. به نظرم اگر بخواهیم به‌طور کامل سیر تا پیاز ماجرای شمس و مولانا را با رعایت تمام ظرایف و جزئیات شرح دهیم، قطعا به یک سریال حداقل 40، 50 قسمتی می‌رسیم. ما دنبال این نبودیم. از همان ابتدا فکر کردیم «مست عشق» مشوقی باشد برای اینکه مخاطب درباره این شخصیت‌ها مطالعه کند. یکی از دوستان ناشر چند روز پیش به من می‌گفت: «در این دو، سه هفته خیلی‌ها سراغ کتاب‌های شمس و مولانا را می‌گیرند». ما دنبال همین بودیم و خوشحالم که به هدف‌مان رسیدیم.

البته الان که صحبت از موارد فنی فیلم شد، جای مرتضی پورصمدی در این روزهایی که فیلم اکران شده، خالی است و فیلم‌برداری فیلم یکی از نقاط قوت آن است.

در این روزها که خبرهای خوبی درباره کار می‌شنوم، چیزی که من را غمگین می‌کند، این است که اجل این مهلت را به این فیلم‌بردار برجسته و صاحب‌سبک سینمای ایران نداد که نتیجه زحماتش را ببیند. اصلا انتخاب او به این دلیل بود که از «مدار صفردرجه» با این بزرگوار کار کرده بودم و از همان روزها متوجه علایق عرفانی او بودم و فکر کردم این مدیر فیلم‌برداری که با فرهنگ عرفان آشنا‌ست و مطالعاتی در این زمینه دارد، برای مدیریت فیلم‌برداری این اثر گزینه مناسب‌تری است. اشتباه هم نکرده بودم. با وجود اینکه یکی، دو بار سر فیلم‌برداری دچار بیماری شد، اما عاشقانه ایستاد و با وجود همه مشکلات، پا پس نکشید و با عشق و علاقه کار تصویر این فیلم را مدیریت و طراحی کرد و این حسرت ابدی بر دل ما ماند که‌ ای کاش بود و نتیجه موفق زحمات خودش را می‌دید.

آقای فتحی! در «مست عشق» بازیگران ایرانی و ترک را کنار هم می‌بینیم. بازیگران ترک در سال‌های اخیر چهره‌های آشنایی برای مخاطب ایرانی به شما می‌روند و بهترین‌های آنها برای حضور در فیلم انتخاب شده‌اند. این روزها وقتی از اقبال فیلم بین مخاطبان صحبت می‌شود، یکی از موارد قابل بحث حضور بازیگران ترک در فیلم شما است. کار با این بازیگران چطور بود؟

خیلی خوب. در کنار بازیگران فهیم و صاحب‌سبک خودمان، انصافا بازیگران ترک هم خیلی با ما همراهی کردند. به هر حال مثل هر کاری که در ایران فیلم‌برداری می‌شود یا خارج از مرزها، بازیگران وقتی سر کار حاضر می‌شوند، بسته به ادراکی که به فضای کار و کارگردان اثر پیدا می‌کنند، ارتباط آنها شکل می‌گیرد. ادراکی که بازیگران ترک به کار ما پیدا کردند باعث شد بلافاصله بعد از چند جلسه، احترام، رفاقت و صمیمیت خوبی ایجاد شود. در نتیجه ما خیلی پیوند و ارتباط خوبی داشتیم. مجموعه بازیگران ایرانی و ترک وقتی در صحنه حضور داشتند، دیگر ایرانی و ترک نمی‌دیدی؛ یک مجموعه هنرمند می‌دیدی که خیلی روابط خوب و دوستانه‌ای داشتند و علاقه‌مند بودند کار خودشان را به نحو احسن انجام بدهند. از این منظر، برای من تجربه شیرینی بود.

 انتخاب مولانا و شمس چطور اتفاق افتاد؟

گفت‌وگوهای زیادی برای انتخاب بازیگران این دو نقش انجام شد. نتیجه این گفت‌وگوها انتخاب پارسا پیروزفر و شهاب حسینی بود. من هم طرفدار انتخاب بازیگران ایرانی برای این دو نقش بودم. زادگاه مولانا خراسان بزرگ بوده که قرن ششم و هفتم هجری بخشی از ایران بزرگ بوده است. بدون اینکه تعصبی در این زمینه داشته باشم، خیلی طبیعی بود که یک بازیگر ایرانی نقش مولانا را بازی کند و خوشبختانه طرفین هم پذیرفتند، متقاعد شدند و هیچ مقاومتی در برابر این انتخاب ندیدم.

 با پایان‌بندی فیلم، به نظر می‌رسد ممکن است نسخه‌ای که برای اکران در ایران و ترکیه در نظر گرفته شده است، متفاوت باشد. آیا دو نسخه متفاوت برای اکران در هر دو کشور در نظر گرفتید؟

خیر. به هر حال چه ایرانی و چه ترک، همه عاشق مولانا هستند. فکر می‌کردیم باید اثری بسازیم که تماشاگران هر دو کشور با آن ارتباط برقرار کنند. به هر حال دستگاه ممیزی ممکن است در این دو کشور تفاوت‌هایی با هم داشته باشند که تحت‌الشعاع آن تفاوت‌ها، تغییراتی در نسخه ایرانی و ترک اتفاق می‌افتد. اما قطعا خواست ما این نیست و نبوده است. تلاش‌مان این بوده و هست که این نسخه هم در معرض تماشای تماشاگر ایرانی قرار بگیرد و هم در معرض تماشای تماشاگران ترک. نکته‌ای که همه روی آن اتفاق نظر داشتیم، این بود که به‌هر‌حال وقتی درباره مولانا صحبت می‌کنیم، درباره یک شخصیت جهانی حرف می‌زنیم و واقعا این اغراق نیست که در حوزه‌های اندیشه در کشورهای مختلف مولانا جایگاه بسیار برجسته‌ای دارد و حکایت ملاقات شمس و مولانا، این دو چهره برجسته ایرانی در مباحث  فکری-فلسفی و عرفانی بسیاری از شخصیت‌ها و گروه‌های فکری و اندیشمندان در نقاط مختلف دنیا  به صورت جدی مطرح است. بنابراین وقتی از مولانا حرف می‌زنیم، از شخصیتی می‌گوییم که به همان اندازه که ایرانی است، همان اندازه هم جهانی است. چون از دردهایی سخن می‌گوید و از راه‌حل‌هایی برای خواستن آن دردها حرف می‌زند که دردهای مشترک انسانی است. غربی و شرقی نمی‌شناسد و از این نظر پیام شمس و مولانا یک پیام جهانی است. ابتدا اشاره کردم در جهانی که این روزها بسیار چهره ترسناکی پیدا کرده و آمیخته شده با تنش، درگیری، قتل، کشتار، طمع، خشونت، جنایت و تحقیر، پیام لطیف شمس و مولانا که حکایت از این دارد که چگونه انسان از طریق صلح با خودش می‌تواند به صلح با جهان برسد، بسیار حیاتی است و می‌تواند کارساز باشد. من مطمئن هستم یکی از دلایلی که مردم از این فیلم استقبال کردند، به پیامی که در قصه این فیلم هست برمی‌گردد. مردم دیگر از دعوا، درگیری، تحقیر و خشونت خسته شده‌اند. از اینکه مدام در مواجهه با دیگری و دیگران احساس ناامنی کنند، خسته شده‌اند. استقبال مردم از فیلم شمس و مولانا نشان‌دهنده این است که مردم دیگر فضای خشونت و تحقیر را برنمی‌تابند و از فضای حسد و تنگ‌نظری و افترا خسته شده‌اند. دنبال دریچه‌ای هستند که از همه این تحقیرها و خشونت‌ها برای لحظه‌ای هم که شده نجات پیدا کنند و بزرگان جامعه از این منظر استقبال مردم را از این فیلم باید بررسی کنند.

همه ما آدم‌ها، بی‌آنکه خواسته باشیم متولد می‌شویم و طنز قضیه در این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم متولد‌شدن با نوعی مسئولیت اخلاقی همراه است. مسئولیت اینکه اوضاع جهانی را که لملمه می‌زند از حرص، طمع، قتل، کشتار و ویرانی، با افعال خودمان سیاه‌تر از آنچه هست، نکنیم. پیام شیرین و شکرین شمس و مولانا در این زمانه تلخکامی، خشونت و نفرت‌پراکنی، می‌تواند بارقه امیدی باشد برای ما ساکنانِ به عادت و روزمرگی گرفتارشده این روزگار تا شاید با پرهیز از خود‌شیفتگی و افکار خشک و تنگ‌نظرانه، در آفاق درونی و بیرونی خودمان تأمل و نواندیشی و تجدید‌نظری جدی داشته باشیم. «مست عشق» در مقام یک اثر سینمایی، بی‌هیچ تفاخر و مداهنه‌ای، حکم قطره‌ای است از دریای بی‌کران اندیشه‌های عرفانی شمس و مولانا.

استقبال مردم از فیلم «مست عشق» پیامی برای همه جامعه به‌ویژه برای مسئولان ما دارد. باید باور کنیم مردم دنبال فضاهایی مبتنی بر صلح و دوستی و رفاقت هستند. احترام به زنان و دختران، احترام به جوانان، رعایت کرامت انسانی و... و این را از هنرمندان، منتقدان، اندیشمندان، سیاست‌مداران و مسئولان مملکت طلب می‌کنند. بنابراین اشکالی ندارد که برخی فیلم «مست عشق» را جدی نگیرند و به آن حمله کنند و نقد کنند، اتفاق عجیبی نیست. به‌هر‌حال حق فیلم‌ساز است که فیلم بسازد و حق منتقد هم این است که نظرش را بدهد. حرف من با مسئولان جامعه این است که اگر فیلم «مست عشق» را جدی نمی‌گیرید، استقبال مردم و آحاد مختلف جامعه را از این فیلم جدی بگیرید؛ چراکه واجد یک پیام صریح و روشن برای همه ما‌ست.