مافیای دارو حاصل سیاستگذاری متکی به انحصار
دولتها فارغ از موقعیت جناحی اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالی، بدون استثنا پس از مدتی مدیریت از پدیدهای که مافیای دارو نام گذاشتهاند شکایت کرده و میکنند. دولت شهید رئیسی نیز همین مسیر را طی کرد و زودتر از دولتهای قبلی به دیوارهای نامرئی رسید که نامش را مافیای دارو گذاشتهاند.
احمد قویدل-فعال مدنی: دولتها فارغ از موقعیت جناحی اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالی، بدون استثنا پس از مدتی مدیریت از پدیدهای که مافیای دارو نام گذاشتهاند شکایت کرده و میکنند. دولت شهید رئیسی نیز همین مسیر را طی کرد و زودتر از دولتهای قبلی به دیوارهای نامرئی رسید که نامش را مافیای دارو گذاشتهاند. مواضع دولتها در قبال مافیا بهگونهای است که ضرورت دارد پلیس و دستگاه قضائی این باندهای مافیایی را شناسایی و منهدم کنند. این روایت غیرواقعی از مافیا موجب شده است به اندازه عمر نظام جمهوری اسلامی، مسئولان کشور به دنبال شناسایی مافیای دارو میگردند.
تعریفی که از مافیا در اذهان مردم و مسئولان هست، درکی کلاسیک از باندهای پیچیده و پنهان فاسدی است که اساسا از مرزهای اخلاقی عبور کرده و برای تأمین منافع، مراجع رسمی را در اختیار دارند. این درک از مافیا ما را به حقیقت آنچه مافیای دارو نامیده میشود، هدایت نمیکند. مافیای دارو در کشور حاصل سیاستگذاری غلط و ایجاد انحصار و حذف رقابت در این حوزه است. شایان توجه است که ارکان قانونگذاری و مراجع نظارتی هم تمام تلاش خود را معطوف به حمایت از این «انحصارها» کرده و در عین حال به دنبال شناسایی مافیا هستند!
جنس آن با جنس مافیای کلاسیک در تصور عامه و البته مسئولان بسیار متفاوت است؛ اساسا خود را خدمتگزار میداند، در صورت ضرورت شکایت میکند و قوانین از آنها حمایت میکند. حقیقت تلخ این است که در حوزه دارو به نام خودکفایی انحصار به وجود آمده است. برای شرکتهای تولیدکننده داروی داخلی واحدی به نام مارکتینگ مفهوم خود را از دست داده است. این واحد تبدیل به واحدی شده است که مواظب این باشد محصولی نظیر این محصول به کشور وارد نشود. دولتها در یک حمایت بیدروپیکر از تولید داخلی مافیا را تولید و بزرگ کردهاند. آنها بدون رقابت صاحب ثروتهای بزرگ و تأثیرگذار در کشور شدهاند. محصولات آنها را با هر کیفیت تحت پوشش بیمه قرار دادهاند. خرید تضمینی از آنها میشود. مشتری انتخاب دیگری ندارد. هیچ ضرورتی هم ندارد مشتریان خود را متقاعد به خرید محصول خود کنند. باید همین را بخرند. روابط مافیایی در این نقطه متولد میشود. مگر گانگسترهای مافیا بعد از قتل و خونریزی و کشتار آخر به کجا میرسیدند؟ خیلی ساده است: بازار را میخواستند. مردم مجبور به خرید از آنها هستند. مافیای دارو در ایران بدون شلیک یک تیر، انحصار را به دست آوردهاند. آنقدر قدرت مالی دارند که میتوانند میلیاردها تومان طلب از دولت را تحمل کنند.
درد دارو بیدرمان مانده است. رئیس سازمان غذا و دارو فعالیت مدنی میکند! بودجههایش را مطالبه میکند! نه انگار در رأس یک سازمان دولتی مهم هستند و مانند فعال اجتماعی حوزه سلامت میخواهد مشکلات خود را از طریق فشار افکار عمومی حل کند. رئیس کمیسیون بهداشت درمان از مخاطرات بیتدبیری در این حوزه میگوید و تأکید میکند بعدا نگویید نگفتیم! بیماران بهخصوص بیماران دیردرمان از داروهای نوین که بیبهره میمانند هیچ، تداوم دسترسی به همین داروهای منتخب دولت را هم ندارند. نمیدانم رئیس سازمان غذا و دارو باید دیگر چه عملکردی داشته باشد که مشمول تغییر شود. در پایان ضمن تصریح همهگیری این درد درماننشده در همه حوزهها، تأکید میکنم بیماران هموفیلی از این عدم امنیت دو سال را در درد و رنج سپری کردند. کودکانی که 10 سال برای یادگیری از معلولیت آنها زحمت کشیده شده بود، در سنین جوانی در مخاطره معلولیتهای بازگشتناپذیر قرار گرفتهاند. کمبودهای جدی و مخاطرهآمیز سه داروی هیومیت، فاکتور ۱۳ و فیبرونوژن، سلامت و زندگی این بیماران بهخصوص زنان و دختران را که بدون حادثه و به صورت طبیعی خونریزی ماهانه دارند، در مخاطره قرار داده است. بیاعتنایی و پاسخگونبودن به این کمبودها که شیرازه خانوادهها را برهم میریزد، جای شگفتی فراوان است. خیلی راحت داروهای مؤثر لوکس معرفی میشود، اطلاعات غلط به جامعه تزریق میشود، شورای عالی بیمه حتی فارغ از صرفه و صلاح اقتصادی کشور و دفاع از بیتالمال از تحت پوشش بیمه قراردادن یک داروی نوین هموفیلی (امیسیزوماب) در سنگر دفاع بیچونوچرا از تولید داخلی و تحت تأثیر سازمان غذا دارو خودداری میکند. لطفا راهنمایی کنید چه کسی میتواند رئیس سازمان غذا و دارو را که اصل ارتباطی سازمان تحت مسئولیتش را به عدم پاسخگویی گذاشته است، پاسخگو کند. ایشان یک بار از جامعه هموفیلی ایران به دلیل تحمیل درد و رنج عذرخواهی کرد، ولی چه فایده! راه خود میرود و بیمار دردش را میکشد.