|

کاشفان فروتن شوکران

تاریخ معاصر ایران، دو جنبش بزرگ و تاریخی خود را بی‌تردید مرهون رسانه‌هاست و در مشابهتی مهم، پیشروان هر دو جنبش، پس از پیروزی به نقش بنیادین مطبوعات در چیرگی این نهضت‌ها پی برده و تلاش کردند با ایجاد و توسعه زیرساخت‌های رسانه‌ای، بخش مهمی از «عمومی‌سازی» گفتمان خود را بر دوش رسانه‌ها بگذارند. راز ماندگاری گفتمان هر دو جنبش در سال‌های متمادی پس از پیروزی را می‌توان ایجاد و توسعه زیرساخت‌های مطبوعاتی و طرح‌ریزی درست پیوست‌های رسانه‌ای دانست.

تاریخ معاصر ایران، دو جنبش بزرگ و تاریخی خود را بی‌تردید مرهون رسانه‌هاست و در مشابهتی مهم، پیشروان هر دو جنبش، پس از پیروزی به نقش بنیادین مطبوعات در چیرگی این نهضت‌ها پی برده و تلاش کردند با ایجاد و توسعه زیرساخت‌های رسانه‌ای، بخش مهمی از «عمومی‌سازی» گفتمان خود را بر دوش رسانه‌ها بگذارند. راز ماندگاری گفتمان هر دو جنبش در سال‌های متمادی پس از پیروزی را می‌توان ایجاد و توسعه زیرساخت‌های مطبوعاتی و طرح‌ریزی درست پیوست‌های رسانه‌ای دانست.

هرچند پیروزی جنبش مشروطه در دوره چهارساله ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۸ را می‌توان ناشی از دیوان‌سالاری قاجار و به‌خصوص توفیق متنعمین و اشراف‌زادگان در تحصیل در اروپا و تجارت با عثمانی و به تبع آن آشنایی با فرهنگ و گفتمان سیاسی غرب دانست، اما همین رویکرد دستاورد دیگری هم داشت: آشنایی با مفاهیمی از قبیل آزادی، عدالت‌خواهی و حکومت مبتنی بر قانون آرام آرام در ادبیات و سپس در مطبوعات رخ نشان داد. مطبوعاتی که پس از انتشار «وقایع اتفاقیه» توسط امیرکبیر حضور کج‌دار و مریزی در عرصه اجتماع داشتند و در دوران مشروطه نقش پررنگ‌تری در توسعه گفتمانی این جنبش یافتند. علاوه بر «صور اسرافیل» که از دی‌ماه ۱۲۸۶ توسط جهانگیرخان شیرازی و قاسم‌خان تبریزی منتشر و به نمونه شاخص روزنامه‌نگاری دوران مشروطه بدل شد، بسیاری از منورالفکرهایی که خود را با جنبش مشروطه همراه می‌دیدند، در دوره‌های مختلف اقدام به انتشار «شب‌نامه»هایی کردند که نقش مهمی در پیشبرد مشروطه ایفا کرد. پس از پیروزی و صدور فرمان مشروطه، قوانینی وضع شد که به «هر ایرانی» اجازه می‌داد با درخواست امتیاز روزنامه، به راحتی مجوز چاپ و نشر یک نشریه را دریافت کند. به تبع آن مطبوعات جایگاه ویژه‌ای در عرصه‌های اجتماعی سیاسی پیدا کردند و روزنامه‌های مختلفی به‌خصوص در سال‌های ابتدایی انقلاب متولد و وارد عرصه شدند. ماندگاری گفتمان انقلاب مشروطه و تأثیرگذاری این گفتمان در سال‌های طولانی پس از آن را بیش از هر چیز باید مرهون توسعه مطبوعات و نقش رسانه در انتقال پیام این تحول گفتمانی به جامعه، به‌ویژه طبقه متوسط دانست. جامعه ایران، حدود صد سال بعد هم چنین تجربه‌ای را از سر گذراند. پیروزی سید‌محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ را نیز باید ناشی از یک تحول گفتمانی دانست که مطبوعات (هم در شکل‌گیری و هم در توسعه و نفوذ آن در جامعه) نقش کلیدی داشتند. هرچند نشریاتی مثل کیان، عصر ما، ایران فردا، آدینه و نشریاتی از این دست در سال‌های پیش از دوم خرداد مورد اقبال حلقه‌های روشنفکری و طبقه نواندیش قرار گرفته بود، اما بار اصلی جاانداختن مفاهیمی مثل قانون‌گرایی، دموکراسی (و بعدها مردم‌سالاری)، حاکمیت قانون و اجرای بدون تنازل قانون اساسی را روزنامه‌هایی مثل «سلام» و البته «همشهری» به دوش کشیدند. در این میان روزنامه همشهری در توسعه این گفتمان بین عموم (برخلاف سلام که اقبال بیشتری بین سیاسیون داشت) نقش جدی و مهم‌تری ایفا کرد. روزنامه‌ای که از سال ۱۳۷۱ انتشار آن آغاز شده بود و بر ساختاری شکل گرفت که تا امروز علی‌رغم افت‌وخیزها پابرجاست.

به هر روی پس از دوم خرداد و پیروزی سید‌محمد خاتمی و آنچه جنبش دوم خرداد نام گرفت، نقش رسانه‌ها در گسترش نفوذ گفتمان جریان پیروز اهمیت بیشتری یافت و روزنامه‌های بسیاری وظیفه انتقال پیام به جامعه را بر عهده گرفتند. فرایندی که به توسعه مطبوعات در دولت سید‌محمد خاتمی منجر شد.

توسعه مطبوعات در فضای پس از دوم خرداد به نام «احمد بورقانی» گره خورده است. بورقانی که فعالیت مطبوعاتی خود را از سال ۱۳۵۹ در خبرگزاری پارس (جمهوری اسلامی بعدی) آغاز کرد، در سال ۱۳۶۸ دفتر خبرگزاری ایرنا در سازمان ملل را پایه گذاشت. او با استعفای محمد خاتمی از وزارت ارشاد، از خبرگزاری جمهوری اسلامی خارج شد تا پس از پیروزی خاتمی در انتخابات ریاست‌جمهوری، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد شود و با عملکرد خود در این جایگاه، «معمار توسعه مطبوعات مستقل ایران» لقب بگیرد. بسیاری از روزنامه‌هایی که به مطبوعات دوم‌خردادی مشهور شدند، در دوران مسئولیت او و با حمایت احمد بورقانی و مقاومت وی در برابر فشارها امکان انتشار یافتند تا تحول فضای رسانه‌ای کشور در روزهای پس از دوم خرداد وامدار نام او باشد. تحولی که بیش از هر چیز به مانایی ادبیات سیاسی منتج از دوم خرداد و ماندگاری آن در ساخت سیاسی کشور و البته در اعماق جامعه انجامید.

حالا و قریب به سه دهه از پیروزی جنبش دوم خرداد و افت‌‌و‌خیزهای بسیاری که گفتمان این جنبش به خود دیده، از دل تغییرات جامعه ایران، نوبت به رئیس‌جمهوری رسیده که خود و حامیانش معتقدند گفتمانی جدید را حمل می‌کنند؛ گفتمانی که شاید کلیدواژه‌های آن را بتوان اجماع‌سازی و ایجاد وفاق ملی دانست.

حتی اگر این گفتمان و پیروزی آن را نوعی تحول گفتمانی ندانیم و آن را برساخته و برخاسته از پایگاه فکری اصلاح‌گرایانه بدانیم -که این احتمالا خوانشی درست خواهد بود- ماندگاری و مانایی این شعارها نیازمند توجه دولت جدید به ساخت رسانه‌ای نوین و متأثر از تحولات حوزه مدیا و البته توسعه زیرساخت‌ها و پیوست‌های آن است. چیزی که دولت حسن روحانی از آن غافل بود و به تبع آن نظر افکار عمومی را در کارنامه فرو شکست‌ (افولی که آغاز آن را شاید بتوان در حوادث دی‌ماه ۹۶ و شکست دولت در جنگ روایت‌های آن سال جست).

رسانه، شوکران هر گفتمانی خواهد بود، اگر نقش، تأثیر و اهمیت آن فهم نشود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها