داروى جدید میگرن
بالاخره داروهای جدید میگرن از شایعه و سروصدا تبدیل به درمانهای رسمی این بیماری شدند. با بهترین اثر، کمترین عوارض و گرانترین قیمت! یک تزریق زیر پوستی هر سه ماه یک بار به قیمت دوهزار دلار.
بالاخره داروهای جدید میگرن از شایعه و سروصدا تبدیل به درمانهای رسمی این بیماری شدند. با بهترین اثر، کمترین عوارض و گرانترین قیمت! یک تزریق زیر پوستی هر سه ماه یک بار به قیمت دوهزار دلار.
این دوران جدیدی از داروهایی است که به طور دقیق برخی مکانیسمها و برخی مواد را که در بیماریها نقش اساسی و کلیدی دارند، نشانه میگیرند.
پیدایش این داروها مستلزم تحقیقات گسترده و طولانی در مکانیسم بیماریها و تکوین یک هیپوتز (نظریه) در بیماریزایی آنهاست. ساخت دارو خود پروسه دشوار و پیچیده و پرهزینهای است. هدایای دارویی طبیعت سالهاست به پایان خود نزدیک شدهاند. برخی جوامع هم که درمانهای سنتی آنها به طور علمی مورد مطالعه قرار نگرفته، مبتلا به چنان فساد و خرافاتی هستند که حاضر نمیشوند منافع شیادانه خود از تحویز داروهای اثباتنشده را فدای تحقیقات علمی بکنند. بنابراین داروهای جدید تماما سنتتیک و بسیار پرهزینه هستند.
بعد نوبت به مطالعه سلامتی و سپس مطالعه تأثیر داروها میرسد که همه مستلزم دانش و پول به مقدار زیاد هستند. بنابراین گرانی داروهای جدید توطئه امپریالیسم جهانی نیست، سودجویی شرکتهای دارویی هم که قطعا وجود دارد آن را به تمامی توجیه نمیکند. این پروسهای بسیار پرهزینه است و قطعا به سردرد محدود نمانده و تمام درمانهای دانش طب در شرف چنین تغییرات عظیمی هستند.
در چنین شرایطی است که اقتصاد درمان کشورها در برابر یک چالش و امتحان بزرگ قرار میگیرند و بیش از همه، کشور ما که بیماری «اقتصاد درمان» آن چون سرطانی بدخیم با سرعت در حال برباددادن سلامت و سرمایههای کشور است.
شما یک روز صبح میتوانید چند گونی دارو با بهایی نازل بخرید، صدها آزمایش مختلف، از سر تا کف پا امآرآی، همه بدون حتی درخواست پزشک انجام دهید -چون «پولش را هم آزاد میدهید»- اما به یکصدم هزینه تمامشده آنها. این بلایی است که تصورات به ظاهر عدالتخواهانه یا دولتی و رایگانکردن همه خدمات پزشکی بدون تفکیک برخی درمانهای مهمتر بر سر سلامت و منابع کشور آورده است. با این شیوه منابع محدود سلامت را در کشوری که مبتلا به کمبود منابع هم هست، آتش میزنند.
به نظر میرسد پیدایش نسل جدید داروها مهمترین چالش این سیستم باشد. آیا بازهم با کشف هر داروی جدید شرکتهای خصولتی برای ساخت -بخوان واردکردن از در عقب- دندان تیز خواهند کرد؟ آیا این کار با خیل عظیم داروهایی که نهفقط برای سرطان، که حالا برای میگرن و سرماخوردگی هم پیدا میشوند، امکانپذیر است؟
آیا سیستم دولتزدهای که در حال «اتوفاژی» منابع خود است، چون مانعی برای جریان آزاد دارو برای آنان که میخواهند و میتوانند، در نخواهد آمد؟ بیمهها که سالها حق بیمه گرفتهاند و قادر به تسکین سردردهایی که همین سیستم آشفته آنها را تشدید میکند، نبودهاند، با مسئولیت اخلاقی، وجدانی و دینی خود چه خواهند کرد؟
در همه جوامع دولت تنها متولی صفرتاصد بهداشت، اورژانسها، مردم بسیار فقیر و بیماران ناتوان است. در بقیه موارد قوانین اقتصاد حکم میکند هزینهها شفاف و قیمتها با در نظر گرفتن هزینهها باشد، پرداخت توسط بیمهها یا خود مردم انجام شود و دولت نظارت کند. در غیاب قوانین اقتصاد و استفاده از دستور بجای اقتصاد، دولت برای وظایف ذاتی خود هم منابع کافی نخواهد داشت و این ریشه بحرانی است که درحالحاضر سلامت کشور به آن مبتلا شده.
زمان آن رسیده که «اقتصاد سلامت» در کشور دچار تغییرات بنیادین شود.