آسیبهای مدارس در فقدان برنامهریزیهای مؤثر
با نگاهی گذرا به سیستمهای آموزشی دنیا درمییابیم که شرط موفقیت برای یک مجموعه، برنامهریزی درست و هدفمند برای رسیدن به نتیجهای مطلوب است. اگر سیستم آموزشی کشورمان را در بوته نقد بگذاریم، این برنامهریزی منطقی را کمتر در آن میبینیم و آنچه میبینیم، نیز سمتوسویی استاندارد را دنبال نمیکند و اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، اثرات نامیمون این بیقاعدگی را در وضعیت آموزشی، پرورشی، فرهنگی و اجتماعی دانشآموزان شاهد خواهیم بود. دانشآموز، موفقیت خود را در سیستم نمیبیند.
عبدالجلیل کریمپور - آموزگار
با نگاهی گذرا به سیستمهای آموزشی دنیا درمییابیم که شرط موفقیت برای یک مجموعه، برنامهریزی درست و هدفمند برای رسیدن به نتیجهای مطلوب است. اگر سیستم آموزشی کشورمان را در بوته نقد بگذاریم، این برنامهریزی منطقی را کمتر در آن میبینیم و آنچه میبینیم، نیز سمتوسویی استاندارد را دنبال نمیکند و اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، اثرات نامیمون این بیقاعدگی را در وضعیت آموزشی، پرورشی، فرهنگی و اجتماعی دانشآموزان شاهد خواهیم بود. دانشآموز، موفقیت خود را در سیستم نمیبیند. ایدئولوژی حاکم بر سیستم آموزشی، پاسخگوی نیازهای کنونی دانشآموزان نیست. آسیبهای متعدد، دامنگیر دانشآموزان میشود و مدرسه بهعنوان یکی از جایگاههای اصلی جامعهپذیری، شوربختانه نتوانسته بهدرستی از عهده کار برآید. یک مدرسه قابل قبول باید در کنار کادر آموزشی و اداری اثربخش خود، از مشاورانی قابل که مدرسه را در کل هفته تحت پوشش قرار دهند، استفاده کند. مشاورانی که ارتباطی دائم با مراکز اثربخش مشاورهای داشته باشند و به طور فعال در بهبود وضعیت دانشآموز فعالیت کنند.
همه ما نیک میدانیم که خانواده بهعنوان اولین جایگاه جامعهپذیری، میتواند اثرات درخورتوجهی برای رفع معضلات مختلف فرزندش داشته باشد، اما این واقعیت را نیز باید بپذیریم که اگر خانوادهای از وضعیت علمی و اجتماعی درستی برخوردار نبود، چه اندازه میتوان برای بهبود کار به محیط آموزشی دل بست؟ آیا سیستم آموزشی، زمینههای بهبود کار را فراهم کرده و اقداماتی را در این زمینه انجام داده است؟ آیا مراکز مشاورهای در جایگاههای مرتبط با آموزش و پرورش و نیروهای آنها در مدارس به اندازه لازم و کافی قرار داده شدهاند؟ میزان ساعت حضور مشاور در مدارس با احتساب کتابهای مرتبط با امور مشاورهای مانند تفکر و... یک ساعت برای 10 دانشآموز در نظر گرفته شده است. فارغ از اینکه آیا این مدت ساعت برای مدرسه کافی است و اصلا آیا اجرائی میشود یا نه؟ باید این موضوع را هم در نظر داشته باشیم که آیا مشاورانی که برای مدارس در نظر میگیریم، مجهز به تخصص در زمینه کاهش آسیبهای مختلف هستند و میتوانند کمکحال مدرسه در بهبود وضعیت باشند یا نه.
خانوادهای که برای رفع مشکل دانشآموزش به هر دلیلی نتوانسته از عهده کار برآید و دل به مدرسه بسته، آیا میتواند امیدوار باشد و به راهکار مدرسه دل ببندد؟ آنچه میتوان بر آن تأکید کرد و انتظار اجرای آن را از سیستم آموزشی داشت، برنامهریزی و تصمیمگیری برای رفع آسیبها و جلوگیری از رسیدن به مرحله بحرانها است. این واقعیت را بپذیریم که برای رفع این معضل باید برنامهها و راهکارهای موفق سیستم آموزشی اثربخش را مطالعه و متناسب با فرهنگ این مرزوبوم برای بهبود کار برنامهریزی کرد تا اعتماد دانشآموز از سیستم آموزشی به کلی سلب نشود. دانشآموز و خانوادهاش، مدرسه را بهعنوان جایگاهی پذیرفتهاند که باید بتواند او را به مسیری مطلوب برای زندگی بهتر سوق دهد و کمک کند تا شهروندی مطلوب و اثربخش شود. حال آیا در این زمینه موفق بوده است و اگر نبوده، چه کسی باید پاسخگو باشد؟