مازوتسوزی و قطع برق
در نگاه اول منطقی است؛ در مصرف برق آنهم به شکل قطع روزانه آن و نه بهعنوان یک باور فرهنگی و ارزشی که برای خود و دیگران و محیط زیست قائل میشویم، صرفهجویی کنیم تا مجبور نباشیم برای تولید آن مازوت بسوزانیم.
در نگاه اول منطقی است؛ در مصرف برق آنهم به شکل قطع روزانه آن و نه بهعنوان یک باور فرهنگی و ارزشی که برای خود و دیگران و محیط زیست قائل میشویم، صرفهجویی کنیم تا مجبور نباشیم برای تولید آن مازوت بسوزانیم. تا مجبور نباشیم مازوت به حلقمان برود و به انبوهی از بیماریهای تنفسی و غیرتنفسی دچار شویم. البته که مشخص نیست با وجود قطعی برق بالاخره مازوت سوزانده میشود یا خیر، اما به هوا هم هرچه نگاه میکنیم و تنفس میکنیم، این دود است که کماکان وارد ریههایمان میشود. امید داریم اثر مازوت نباشد. باز میگوییم باشد، یکشبه که چیزی درست نمیشود. این همه آلودگی تلنبارشده سالها هم که قرار نیست یکشبه جایی بروند. ریه ما هم که سالها در معرض دود و سم و نابودی بوده، قرار نیست یکشبه پاک و تمیز شود. پس تحمل میکنیم، انشاءالله که اوضاع به صلاح شود که ناگهان مثل اینکه از خواب بیدار شده باشیم یادمان میافتد در کشوری زندگی میکنیم که روی یکی از عظیمترین ذخایر نفت و گاز خوابیده است و در چنین کشوری با چنین شرایطی باید بین قطعی برق و تنفس مازوت یکی را انتخاب کنیم. انگار از رؤیا بیرون نیامده به دامان کابوسی کشنده افتادهایم. شاید بگویید حالا این حرفها چه فایدهای دارد؟ همه میدانند که مدیریت و سیاست غلط ما را به اینجا رسانده است. به اینجا رسانده که برای کمترین نیازهای زندگی به چه کنم چه کنم بیفتیم. به اینجا رسانده که اصطلاحا کفگیرها به ته دیگی برسد که خودمان ساختهایم. حالا تا صبح بگوییم که ما روی یکی از عظیمترین ذخایر نفت و گاز زندگی میکنیم، وقتی نفتمان را نمیتوانیم بفروشیم و حتی در استخراج آن مشکل داریم و باید گاز بسیاری را درست سر استخراج و اصطلاحا سر مشعل بسوزانیم، این حرفها چه فایدهای دارد. بله هیچ فایدهای ندارد. برای نسل من که هیچ فایدهای ندارد، اما شاید تلنگری باشد برای کسانی که مدیریت این کشور را بر عهده دارند، شاید چیزی برای آیندگان باقی بماند. بهجز مسئولیتی که برای آیندگان داریم و مشکلاتمان باعث شده آینده از خاطرمان برود، کشوری که در آن اعتراض وجود نداشته باشد کشور نیست؛ مردمانش کر و کور و لال هستند، مردمانش به یکسری انسانهایی بدل شدهاند که فقط میخواهند روز را به شب برسانند، بیآنکه به این بیندیشند که آیا فردایی هم هست. ما نمیخواهیم اینگونه مردمی باشیم. پس اعتراض میکنیم؛ هم به قطعی برق و هم به سوختن مازوتی که به حلقمان فرومیرود.