کورنلیو بیولا و دیپلماسی ناروشن
خبرهای فراوانی به گوش میرسد اما در این میانه، خبرهایی هم هستند که قشنگ نیستند؛ تحریم هواپیمایی ایرانایر، تحریم کشتیرانی و نهایتا صدور قطعنامه تند شورای حکام درباره فعالیت هستهای، همه در مجموع، ناراحتکننده به نظر میرسند. اقدامات متقابل هم چندان حسابشده نیست، زیرا با تجربه مکرر یک دیپلماسی سنتی تلاش میشود یک نهیب با نهیبی دیگر پاسخ داده شود.
خبرهای فراوانی به گوش میرسد اما در این میانه، خبرهایی هم هستند که قشنگ نیستند؛ تحریم هواپیمایی ایرانایر، تحریم کشتیرانی و نهایتا صدور قطعنامه تند شورای حکام درباره فعالیت هستهای، همه در مجموع، ناراحتکننده به نظر میرسند. اقدامات متقابل هم چندان حسابشده نیست، زیرا با تجربه مکرر یک دیپلماسی سنتی تلاش میشود یک نهیب با نهیبی دیگر پاسخ داده شود.
بیانیه مشترک وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی هم راضیکننده نیست؛ اینکه در واکنش به صدور قطعنامه شورای حکام بر افزایش قابل ملاحظه غنیسازی تأکید شود. تعبیری است که تضمین روشنی برای آینده کار هستهای ندارد. عبارت دقیق بیانیه چنین است که «...برهمیناساس، رئیس سازمان انرژی اتمی دستور انجام اقدامات مؤثر، از جمله راهاندازی مجموعه معتنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را صادر کرد». آیا این شیوه مکانیکی ضربه در برابر ضربه، تنها راه ممکن برای پاسخگویی به شمار میرود؟ میتوان روشهای بهتری برای پاسخ اقناعی جستوجو کرد که عنصر امید به آینده روابط در آن پدیدار شود و همچنین قدرت همراهی افکار عمومی را در ساختمان روایت خود داشته باشد. نمونهای از این نوع پاسخها برای داخل کشور، پیام رئیسجمهور، مسعود پزشکیان، در سفر به سیستان و بلوچستان است که در شبکه X مینویسد: «ظرفیتهای بینظیر این منطقه نهتنها برای مردم استان که #برای_همه_ایران نجاتبخش است». این عبارت شنیدنی تنها یک توییت در فضای دیجیتال نیست بلکه با خود آوردههایی دارد. از نمونههای واکنش موفق به مخاطب خارج از کشور هم میتوان به پیام علی لاریجانی، مشاور سیاسی رهبری، اشاره کرد. او خطاب به دولتمردان جدید آمریکا مواردی مانند دعوت به مذاکرهای دیگر برای توافقی بهتر از برجام را در نظر میگیرد که در فضای مجازی بازتابی جهانی پیدا میکند. یک پرسش مهم به ذهن میرسد که مگر گفتوگو در فضای مجازی تا چه حد میتواند برای دولتمردان مفید افتد؟ آیا تاکنون در ایران شناخت کافی برای کاربست این پدیده نوین فرهنگی صورت گرفته است؟ به نظر میرسد اهل سیاست، هنوز به توان دوربرد این پدیده اینترنتی پی نبردهاند که چنین بیفرجام به آزمودههای کهنه اعتماد میکنند. شاید لازم باشد بر دانش این کار افزود تا از سمت ناروشن دیپلماسی بیرون بیاید. مقوله دیپلماسی فرهنگی بیش از سایر حوزههای اجتماعی، میتواند بهعنوان زبان شیوایی برای مطالبه حقوق سیاسی در آن سوی مرزها مد نظر قرار گیرد. گفتوگوی نرم و منطقی میتواند در صحن عمومی حتی یک خصم تاریخی را به زانو درآورد و با وجود دورترین فاصله جغرافیایی، راه را برای حل مشکل، نزدیک کند. چنانکه از طریق همین شبکههای اجتماعی است که راه ورود بازیگران جدید به عرصه روابط بینالملل گشوده شد و تجربه جدید جهانی، سمتهای روشنی نشان داد، چرخش آزاد اطلاعات در پهنای فضای مجازی یک روند نوپدید است که محتوا و شکل دیپلماسی را با جلوههای تازهای برای تولید قدرت به جهان عرضه داشته. دیپلماسی فرهنگی در معنی امروزی آن با عنوان دیپلماسی دیجیتال، نقشی بس مهم در مناسبات میان دولتها و ملتها و بهویژه سازمانهای بینالمللی بازی میکند. برای شناخت بیشتر این شگرد میتوان به اطلاعات روز مجهز شد. کتابی با عنوان «دیپلماسی دیجیتال، نظریه و عمل» تألیف شده است؛ نویسندهاش، کورنلیو بیولا (Corneliu Bjola)، مدرس و رئیس مرکز تحقیقات فضای مجازی آکسفورد، برای اکنون حرفهایی برای گفتن دارد. کورنلیو نقش هوش مصنوعی در دیپلماسی را هم بررسی کرده که چگونه هوش مصنوعی میتواند عملکردهای کلیدی دیپلماتیک از جمله مذاکرات بینالمللی، مدیریت بحران و دیپلماسی عمومی را تغییر دهد؛ از کوششهای او میتوان به اثر ارزشمند «سمت تاریک دیپلماسی دیجیتال» (۲۰۱۸ میلادی) اشاره کرد که به آسیبشناسی روابط غلط در میان سیاستمداران میپردازد. کورنلیو بیولا میخواهد نسبت میان دیپلماسی و تحولات تکنولوژیکی در عرصه فضای مجازی را بررسی کند. نهادی کهنه و قدیمی همچون دیپلماسی در مواجهه با پدیده نوظهور انقلاب دیجیتال در سرسرای مجازی چه باید بکند؟ حوزهای جدید از کنش و واکنشی عمیقا ریشهدار در زندگی بشری. نهاد دیپلماسی همیشه و در طول تاریخ ثبات داشته و کارش حلوفصل اختلافات، بازکردن فضای تعامل و همکاری، آگاهی از جوامع دیگر و حفظ بقا و امنیت جامعه بوده است اما از نظر شکلی همواره خود را با تغییرات در حوزههای گوناگون تطبیق داده است. دنیای دیجیتال طبیعتا بر دیپلماسی هم توانسته اثرگذار باشد و با خود گسترهای از مفاهیم، موضوعات، فرصتها و چالشها را به دنیای دیپلماتیک اضافه کند. نباید از این نکته غفلت کرد که نسبتِ دنیای دیپلماتیک با دنیای دیجیتال صرفا از منظر فنی و تکنولوژی نیست. دیپلماسی فرهنگی بر ماهیت کنش و واکنش روی عامل انسانی و احساسات حاکم بر جهان استوار است و افکار عمومی با این کدها آشناست. در این مدت کوتاه هم این روش توانسته مفهوم قدرت را در روابط سیاسی دگرگون کند و مرزهای جدیدی برای نهادی کهن چون دیپلماسی دست و پا کند. مطالعه این نسبت برای دولتمردان سیاست در ایران یک ضرورت اجتنابناپذیر است. آنان که به این پدیده نوین به چشم مظنون بیگانه مینگرند، به طور قطع در دنیای پیچیده امروز از برقراری ارتباطی پایدار با پیرامون خویش عاجز خواهند ماند. دیپلماسی دیجیتال یعنی حل مشکلات سیاست خارجی از راه فضای مجازی. این راهکار در حال تغییر پارادایم دیپلماسی در چهار گوشه دنیاست. رسانهها و شبکههای پرنفوذ با بهکارگیری امکانات گسترده در این فضا، اهداف سیاست خارجی را در کشور مطلوب به اجرا میگذارند. به این ترتیب مخاطبان انبوهی را با روشهای اقناعی به سمت خود میکشند و بر روند تحولات جهانی تأثیر میگذارند. پس با این شرایط مدرن که بر دنیا جاری شده، دیگر چه جای درنگ است؟ باید با صدای بلند گفت: کارگزاران سیاست چشم بگشایید!