صلح و عشق برای لینچ
فرزندان دیوید لینچ راه متفاوتی برای وداع با او پیشنهاد کردهاند. دیوید لینچ، کارگردان بزرگ سینمای جهان، در تاریخ ۱۶ ژانویه ۲۰۲۵ در ۷۸سالگی بر اثر بیماری ریوی درگذشت. خانواده او معتقدند بیماری او بر اثر عوارض ناشی از آتشسوزی نزدیک خانهاش شدت گرفته و سبب فوت او شده است.
فرزندان دیوید لینچ راه متفاوتی برای وداع با او پیشنهاد کردهاند. دیوید لینچ، کارگردان بزرگ سینمای جهان، در تاریخ ۱۶ ژانویه ۲۰۲۵ در ۷۸سالگی بر اثر بیماری ریوی درگذشت. خانواده او معتقدند بیماری او بر اثر عوارض ناشی از آتشسوزی نزدیک خانهاش شدت گرفته و سبب فوت او شده است. درحالحاضر هالیوود سوگوار این فقدان است. مراسم خاکسپاری او به صورت خصوصی و با حضور خانواده و دوستان نزدیک برگزار شد.
حالا فرزندان دیوید لینچ پیشنهادی برای ادای احترام به او مطرح کردند و از مردم خواستهاند تا در یک «مدیتیشن گروهی در سراسر جهان» شرکت کنند؛ برنامهای که برای تجلیل از یاد و خاطره این کارگردان شهیر در آستانه تولد 79سالگی او است. چهار فرزند او -جنیفر، آستین، رایلی و لولا لینچ– این پیشنهاد را دادهاند و در بیانیهای خانوادگی که در ایکس به اشتراک گذاشته شده است، نوشتهاند: «دیوید لینچ، پدر محبوب ما، چراغ راهنمای خلاقیت، عشق و صلح بود. در روز دوشنبه 20 ژانویه از همه شما دعوت میکنیم که به مدیتیشن گروهی بپیوندید. این برنامه در سراسر جهان در ساعت 12 ظهر به وقت محلی به مدت 10 دقیقه برگزار میشود». در بیانیه این خانواده آمده است: «بیایید در هر کجا که هستیم، دور هم جمع شویم تا با گسترش صلح و عشق در سراسر جهان به میراث او احترام بگذاریم. لطفا این زمان را به مدیتیشن، تأمل و ارسال مثبت به جهان هستی اختصاص دهید. از اینکه بخشی از جشن زندگی او باشید، سپاسگزاریم».
یکی از روزنامهنگاران نیویورکتایمز که در طول سالها با «دیوید لینچ» بارها گفتوگو کرده، درباره نگاه او به مدیتیشن مطلبی را منتشر کرد. او نوشت: «تجربه من در جنبش مدیتیشن در دهه 1980 خوشایند نبود، اما گفتوگوی پرتنشی که بعدا با لینچ داشتم، برایم روشنگر بود. در یک صبح تابستانی در سال 2012، من در صندلی عقب یک لیموزین با دیوید لینچ 66ساله گفتوگو میکردم. او آن روزها بهعنوان یک مُبلغ تمرین مراقبه مطرح بود. لینچ در اوایل دهه 1970، یکی از کسانی بود که به امواج خروشان آمریکاییها طرفدار تفکرات «گورو» پیوسته بود.
لینچ بارها اولین برخوردش را تعریف کرده بود، همان تکنیکی که ماهاریشی ماهش یوگی، اجرا کرد. او به لینچ گفته بود: «شما راحت روی این صندلی بنشینید، چشمانتان را ببندید، به مانترا گوش کنید. 20 دقیقه دیگر برمیگردم». لینچ توصیف میکند: «انگار در آسانسور بودم، کابلها قطع شده بود، اما من سعادت زیادی را حس میکردم. نمیتوانستم آن را باور کنم». پس از آن لینچ دو بار در روز شروع به تمرین کرد و از نظرش مراقبه دلیل بقای او بهعنوان یک هنرمند در هالیوود بود. لینچ به خبرنگار گفت: «وقتی که در سال 1984 فیلمم اکران شد، اگر مدیتیشن نمیکردم، احتمالا خودکشی میکردم. وقتی شادی را در درون خود به وجود آورید، میتوانید برخی چیزهای سنگین را تحمل کنید، وگرنه ممکن است زمین بخورید».
به گفته لینچ، برای چندین دهه، مدیتیشن برای او یک امر خصوصی بود. او هر بار جمع را ترک میکرد و به قول خودش بیسروصدا درگیر «غواصی در درون» میشد. اگر مردم دراینباره از او میپرسیدند، او تجربهاش را به اشتراک میگذاشت و حتی گاهی برای یادگیری یک دوست هزینه میکرد. سالها بعد او زندگی خود را در لسآنجلس ساخت؛ جایی که فیلمهای شگفتانگیز ساخت، موسیقی ضبط کرد، عکس گرفت و نقاشی کرد، چند بار ازدواج کرد و طلاق گرفت، بچهدار شد و سیگارش را دود کرد.
اما در سال 2002 اتفاقی افتاد، او برای یک تجربه منحصربهفرد و گرانقیمت به اروپا سفر کرد؛ برای دوره روشنگری. ماهاریشی که سالها بهسختی در انظار عمومی دیده میشد، به مراقبان قدیمی و منتخب این فرصت را میداد که یک میلیون دلار برای گذراندن یک ماه با او بپردازند؛ با وعده آگاهی جدید. لینچ به هلند رفت، بهتازگی فیلمبرداری جاده مالهالند را تمام کرده بود. اما وقتی فهمید امکان ارتباط فیزیکی با یوگی وجود ندارد، ناامید شد. لینچ به یاد میآورد: «مانند همه کارهایی که ماهاریشی انجام داد، غیبت او منطقی بود. او همانجا بود، درست بالای سر ما بود، اما از طریق تلویزیون». برای لینچ، این دیدار با ماهاریشی متحولکننده بود. او با یک هدف جدید آن جمع را ترک کرد؛ او میخواست به جهان برای انجام مراقبه کمک کند. او به خبرنگار گفت: «ذرهای به روشنگری اهمیت ندادم. من فقط مردم را دوست داشتم. برایم مهم نبود که روشنفکر شوم یا نه. وقتی برگشتم، فقط یک آدم متفاوت بودم». حالا خانواده «دیوید لینچ» این خواسته او را پیگیری میکنند.