زنگ خطر طلاق
با بررسی دادههای مرکز آمار ایران مشخص میشود که از سال ۱۳۸۹ تا ۱۴۰۲، ازدواج ۴۶ درصد کاهش یافته است. بر اساس این آمار، بیشترین تعداد ازدواج در تهران، مشهد، خوزستان، فارس و آذربایجان شرقی ثبت شده و کمترین تعدد ازدواج در استانهای سمنان، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر و خراسان جنوبی ثبت شده است.
![زنگ خطر طلاق](https://cdn.sharghdaily.com/thumbnail/Ioe8UTvrieRS/f3RIJfgnyU4T0Uu3o7ve-VbT9FKRjpcKI1vgfm4pfv__5FnUbUVuHI1x6a9YMGSvC-4UOxG1c-sX_Np2WV4AG9c54qCsllJjWoO2vfSlzgh7Zk5lGDR61FKfZAWRG6vKJ7WK70JnbgV1zSXdOLsUFQ,,/images+%287%29.jpg)
![روزنامه شرق](/images/Logo-newspaper.jpg)
فرارو: با بررسی دادههای مرکز آمار ایران مشخص میشود که از سال ۱۳۸۹ تا ۱۴۰۲، ازدواج ۴۶ درصد کاهش یافته است. بر اساس این آمار، بیشترین تعداد ازدواج در تهران، مشهد، خوزستان، فارس و آذربایجان شرقی ثبت شده و کمترین تعدد ازدواج در استانهای سمنان، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر و خراسان جنوبی ثبت شده است.
همزمان با انتشار این آمار، یک نمودار در شبکههای اجتماعی و گوشی به گوشی میچرخد که مدعی است «خیانت» علت اصلی طلاقهای ثبتشده دیماه در یکی از شعب دادگاههای تهران است. این نمودار که فرارو نمیتواند صحت آن را تأیید کند، مورد توجه کاربران قرار گرفته و سؤالبرانگیز شده است؛ چراکه بر اساس آمارهای آن، ۶۶ درصد زوجها و ۳۴ درصد زوجهها، عامل خیانت بودهاند. با توجه به این شرایط، پرسشهایی درباره علل افزایش طلاق و مسئله خیانت در ازدواجها مطرح است.
سعید معیدفر، جامعهشناس دراینباره گفت: «برای اینکه بتوانیم نرخ طلاق را بهدرستی محاسبه کنیم، بهطور معمول باید میزان ازدواج را نسبت به طلاقها در نظر داشته باشیم، نه اینکه بگوییم در تاریخ مشخصی، میزان ازدواج چقدر بوده یا میزان طلاق چقدر بوده است. وقتی من آمار ۵۲درصدی طلاق تهران را دیدم و با آمار کشوری ۳۹درصدی مقایسه کردم، یکی از احتمالاتی که برای افزایش میزان طلاق به ذهنم رسید، کاهش میزان ازدواج بود. وقتی میزان ازدواج کم میشود، ارقام طلاق بیشتر نمود پیدا میکند. اگر این آمارها را با سالهای قبل مقایسه کنیم متوجه میشویم که میزان ازدواج روند کاهشی داشته است. اگرچه میزان طلاق بالاست، اما یکی از دلایل آن همین کاهش ازدواج است. یکی از عمده دلایل کاهش ازدواج نیز مسائل اقتصادی است و امکان تشکیل زندگی مشترک به تدریج در حال از بین رفتن است. اگر قرار باشد یک خانواده شکل بگیرد، مستلزم آن است که افراد خانواده، بهویژه مرد خانواده شغلی داشته باشد و آن شغل، درآمدی داشته باشد که بتوان روی اداره یک زندگی مشترک بر اساس آن حساب باز کرد. علاوه بر اینها، این زندگی مشترک مستلزم وجود یک مکان برای زندگی است. تأمین این محل زندگی در شرایط فعلی اقتصادی کشور، عملا برای بسیاری از افراد امکانپذیر نیست».
وی افزود: «در حال حاضر نرخ بیکاری هم کم نیست و همین موضوع نیز میتواند در افزایش عدم تمایل به ازدواج مؤثر باشد. مسائل جانبی ازجمله برگزاری مراسم ازدواج یا خرید جهیزیه نیز باعث میشود بحث اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین عوامل کاهش تمایل به ازدواج در نظر گرفته شود. فارغ از مسئله موانع ازدواج، موضوع دیگر این است که برای ازدواج هم اکثر افرادی که تصمیم میگیرند با یکدیگر زندگی کنند، با هم غریبه هستند. در نتیجه، این غریبگی و بعضا ازدواجهای مبتنی بر ارتباطات کوتاه، میتواند به افزایش تنشهای پس از ازدواج دامن بزند. متأسفانه این روزها نهادهای اجتماعی ما بهشدت سست شده است و افراد، امکان آشنایی و شناخت نزدیکتر یکدیگر را ندارند و در عین حال، نظرسنجیها نشان میدهد که «اعتماد به دیگری» در جامعه ما رو به کاهش است و افراد نمیتوانند به یکدیگر اعتماد کنند. بنابراین، خود این موضوع نیز معضل دیگری است و بهویژه در کلانشهرها «بیگانگی» بیشتر از دیگر نقاط کشور است. در شهرهای کوچک، گاهی فرصتهای قومی، خویشاوندی و آشناییهای محلی هست، اما در کلانشهرها غریبگی و بیگانگی بیشتر است و نهادهای اجتماعی که بتواند بین افراد ارتباط عمیق شکل دهد، وجود ندارد، در نتیجه، افراد از اینکه وارد زندگی مشترک شوند ابا دارند و آنهایی هم که ازدواج میکنند با نرخ بالایی به طلاق میرسند. همین طلاق هم احساس منفی نسبت به زندگی مشترک را افزایش میدهد. مجموع اینها باعث میشود نرخ ازدواج
پایین بیاید».