بقیع در بستر واقعیت رسانهای
علیرضا رحمانی
با گذشت نزدیک به یک قرن از تخریب بقاع قبرستان بقیع که متعلق به گستره عظیمی از مذاهب اسلامی هستند، شاهد آن هستیم این اتفاق و وضع کنونی این مکان آنگونه که انتظار میرود، اذهان مخاطبان مختلف را از هر گروه و فرقهای که باشند، به خود معطوف نداشته است. در جهانی که به تعبیر مک لوهان1 دهکده کوچکی بیش نیست، پارهای از موضوعات به گونهای به دست فراموشی سپرده شدهاند که گویی از اساس وجود نداشته و ندارند. فارغ از مجموعه عواملی که در بسترهایی مانند روابط قدرت، سیاست، تعصبات مذهبی و از ایندست بر این مسئله تأثیر میگذارند، نمیتوان نقش رسانه را در مقولهای اینچنین نادیده گرفت. نقشآفرینی رسانه در این میدان زمانی پررنگتر میشود که این حقیقت مطرح شود: جهانی که در آن زندگی میکنیم و واقعیتهایی که در این جهان با آنها سروکار داریم، ساختهوپرداخته رسانهها هستند؛ حقیقتی که اندیشمند و فیلسوف معاصر فرانسوی ژان بودریار2 از آن به عنوان Hyper Reality یا فراواقعیت یاد میکند. رسانهها دنیای پهناور ما را به دهکدهای کوچک بدل کردهاند که محدودیتهای زمانی و مکانی بشر برای دسترسی به اطلاعات در آن شکسته شده است. سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است تصویری که از این بهاصطلاح دهکده در ذهن هر یک از ما نقش بسته است، تا چه اندازه با واقعیت بیرونی مطابق است؟ آیا رسانهها بهراستی واقعنما هستند یا اساسا واقعنمایی در دنیایی اینچنین دارای اهمیت است؟اینجاست كه متفکری مانند بودریار پاسخی ارائه میکند که تا پیش از این کمنظیر و حتی بینظیر بوده است! حدود یک قرن پیش و به عبارت دقیقتر، 95سال پیش با رویکارآمدن حکومت آلسعود در شبهجزیره عربستان و منطقه حجاز، اتفاقی برای بخش بینظیری از تاریخ و میراث اسلام رخ داد که بخش در خور توجهی از این میراث را نابود کرد. تخریب حرم و بقاع موجود در قبرستان بقیع در آن روزگار هرچند توجه بسیاری، از جمله علمای برجسته جهان اسلام و ایران را به خود جلب کرد، اما در سالیان متمادی و با گذشت زمان در حلقه فراموشی افتاد. بودریار اینگونه بیان میکند كه در عصر حکمرانی رسانهها آنچه واقعیت محسوب میشود، نه آنی است که در بیرون و جایی دور از چشم وجود دارد، بلکه دقیقا همان چیزی که رسانهها بیان میکنند واقعیت پیدا میکند. این سخن فراتر از این است كه بگوییم رسانهها واقعیت را به گونهای دیگر جلوه میدهند. اینجا صحبت از انحراف از واقعیت بیرونی نیست. اینجا سخن از گونهای جدید از واقعیت است که مبنای عمل کنشگران در عرصههای مختلف قرار میگیرد و دستبرقضا این واقعیت چیزی نیست جز آنچه رسانهها به وجود میآورند. بودریار در بیان آرای خود مفهوم شبیهسازی را مطرح میکند.
به این معنی که نمایندگان یک چیز جای اصل را میگیرند و این نمایندگان مهمتر از اصل میشوند
3.در چنین شرایطی دیگر اهمیت ندارد واقعیت به اصطلاح بیرونی چه حکایتی داشته است. آنچه مورد اهمیت است، واقعیت ساختهشده از سوی رسانه است. وقتی امر واقعی هیچ خاستگاهی در واقعیت نداشته باشد، وقتی تمایز اشیا با بازنمایی آنها محو شود، ما با «فراواقعیت» روبهرو میشویم. چنانکه از پیشوند فرا در این اصطلاح برمیآید، فراواقعیت داعیهدار آن است که از منزلتی والاتر و مهمتر از خود واقعیت برخوردار است. به بیان دیگر، فراواقعیت مدعی است واقعیت براساس وانمودهها ساخته شده و نه برعکس.
4.آنچه درباره بقیع و تخریب آن اتفاق افتاده، نیز از چنین منظری قابل بررسی است. سکوت و انفعال تقریبا کامل ذینفعان این موضوع از مذاهب و فرق مختلف میتواند ناشی از این امر باشد که مسئله بقیع برای این افراد و گروهها اهمیت خود را از دست داده است.
سخن آخر: سکوت نزدیک به یک قرن درباره مسئلهای که با میراث دینی و فرهنگی همه جهان اسلام پیوند خورده است، هرگز شکسته نخواهد شد مگر آنکه ذهنیت فعلی مخاطبان درباره این مسئله تغییر کند. واقعیت فعلی بقیع که در ذهن بسیاری نقش بسته است حاصل بازنمایی تصویری از این مسئله بوده که آن را نادیده گرفته و از روی عمد یا سهو، به فراموشی سپرده است. آنچه از این مسئله در بستري مانند رسانه نمایش داده میشود، واقعیت بیرونی آن را برای مخاطبان معین میکند. برای مثال و ختم کلام، میتوان بازتاب این مسئله را در یکی از پرمخاطبترین سایتهای اینترنتی جهان در سه بستر زبانی مختلف با یکدیگر مقایسه کرد. آنچه دانشنامه آزاد «ویکیپدیا» درباره تخریب بقیع و پیامدهای آن بیان میکند، در سه زبان مختلف فارسی، عربی و انگلیسی تفاوتهایی با یکدیکر دارد که هر یک در ذهن مخاطب خالیالذهن خود نسبت به این مسئله تصویری متفاوت ایجاد میکند. در ویکیپدیای فارسی در پایان بخش تخریب بقیع اینگونه میخوانیم: «این اقدام وهابیان اعتراضاتی را در پی داشت». اما همین قسمت در نسخه عربی اینگونه مطرح میشود: «حکومت سعودی با بسیاری از رفتارهایی که آنها را شرکآلود
میشمرد، مبارزه کرد؛ از جمله این عادات تبرک به قبور است... پس مقبرههای بقیع را براساس حدیث پیامبر(ص) مبنی بر عدم جواز تبرک به قبور و لزوم استعانت مستقیم از سوی خداوند، تخریب کردند هر چند که این تخریب اعتراضاتی از سوی بعضی از مسلمانان از نقاط مختلف جهان به دنبال داشت». در اینجا ماجرای تخریب قبور با مقدمهای بیان میشود که در ذهن مخاطب نوعی از مشروعیت را به همراه میآورد و درنهایت در نسخه انگلیسی این مطلب اینگونه بیان میشود: «این تخریبها (در مدینه و مکه) با وجود اعتراضات جامعه بینالمللی مسلمانان به این موضوع صورت گرفت».
باید توجه داشت هر یک از این تصویرها یا بهاصطلاح واقعیتها میتواند مبنای عمل و کنش گروههای مخاطب قرار گیرد.5 واقعیت بیرونی مسئلهای مانند بقیع در گرو واقعیتی است که از طریق رسانه بازتولید میشود تا که باشند آنها که دست به تولید این واقعیت میبرند و وضعیت فعلی این مکان ارزشمند را به همین حال باقی میگذارند یا به احسنالحال تغییر میدهند... .
1- Marshall McLuhan
2- Jean Baudrillard
3- فرقانی مهدی، واقعیت رسانه خلق فراواقعیت، مطالعات رسانهای شماره نهم، 1389، ص 38
4- پاینده حسین، انعکاس جنگ در رسانهها: رویکرد پسامدرن بودریار به تحلیل رسانهها، مطالعات فرهنگی ارتباطی شماره 33، 1392، ص 19
5- میتوانید برای مقایسه این موارد به آدرسhttps://en.wikipedia.org/wiki/Al-Baqi%27 مراجعه کنید.
با گذشت نزدیک به یک قرن از تخریب بقاع قبرستان بقیع که متعلق به گستره عظیمی از مذاهب اسلامی هستند، شاهد آن هستیم این اتفاق و وضع کنونی این مکان آنگونه که انتظار میرود، اذهان مخاطبان مختلف را از هر گروه و فرقهای که باشند، به خود معطوف نداشته است. در جهانی که به تعبیر مک لوهان1 دهکده کوچکی بیش نیست، پارهای از موضوعات به گونهای به دست فراموشی سپرده شدهاند که گویی از اساس وجود نداشته و ندارند. فارغ از مجموعه عواملی که در بسترهایی مانند روابط قدرت، سیاست، تعصبات مذهبی و از ایندست بر این مسئله تأثیر میگذارند، نمیتوان نقش رسانه را در مقولهای اینچنین نادیده گرفت. نقشآفرینی رسانه در این میدان زمانی پررنگتر میشود که این حقیقت مطرح شود: جهانی که در آن زندگی میکنیم و واقعیتهایی که در این جهان با آنها سروکار داریم، ساختهوپرداخته رسانهها هستند؛ حقیقتی که اندیشمند و فیلسوف معاصر فرانسوی ژان بودریار2 از آن به عنوان Hyper Reality یا فراواقعیت یاد میکند. رسانهها دنیای پهناور ما را به دهکدهای کوچک بدل کردهاند که محدودیتهای زمانی و مکانی بشر برای دسترسی به اطلاعات در آن شکسته شده است. سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است تصویری که از این بهاصطلاح دهکده در ذهن هر یک از ما نقش بسته است، تا چه اندازه با واقعیت بیرونی مطابق است؟ آیا رسانهها بهراستی واقعنما هستند یا اساسا واقعنمایی در دنیایی اینچنین دارای اهمیت است؟اینجاست كه متفکری مانند بودریار پاسخی ارائه میکند که تا پیش از این کمنظیر و حتی بینظیر بوده است! حدود یک قرن پیش و به عبارت دقیقتر، 95سال پیش با رویکارآمدن حکومت آلسعود در شبهجزیره عربستان و منطقه حجاز، اتفاقی برای بخش بینظیری از تاریخ و میراث اسلام رخ داد که بخش در خور توجهی از این میراث را نابود کرد. تخریب حرم و بقاع موجود در قبرستان بقیع در آن روزگار هرچند توجه بسیاری، از جمله علمای برجسته جهان اسلام و ایران را به خود جلب کرد، اما در سالیان متمادی و با گذشت زمان در حلقه فراموشی افتاد. بودریار اینگونه بیان میکند كه در عصر حکمرانی رسانهها آنچه واقعیت محسوب میشود، نه آنی است که در بیرون و جایی دور از چشم وجود دارد، بلکه دقیقا همان چیزی که رسانهها بیان میکنند واقعیت پیدا میکند. این سخن فراتر از این است كه بگوییم رسانهها واقعیت را به گونهای دیگر جلوه میدهند. اینجا صحبت از انحراف از واقعیت بیرونی نیست. اینجا سخن از گونهای جدید از واقعیت است که مبنای عمل کنشگران در عرصههای مختلف قرار میگیرد و دستبرقضا این واقعیت چیزی نیست جز آنچه رسانهها به وجود میآورند. بودریار در بیان آرای خود مفهوم شبیهسازی را مطرح میکند.
به این معنی که نمایندگان یک چیز جای اصل را میگیرند و این نمایندگان مهمتر از اصل میشوند
3.در چنین شرایطی دیگر اهمیت ندارد واقعیت به اصطلاح بیرونی چه حکایتی داشته است. آنچه مورد اهمیت است، واقعیت ساختهشده از سوی رسانه است. وقتی امر واقعی هیچ خاستگاهی در واقعیت نداشته باشد، وقتی تمایز اشیا با بازنمایی آنها محو شود، ما با «فراواقعیت» روبهرو میشویم. چنانکه از پیشوند فرا در این اصطلاح برمیآید، فراواقعیت داعیهدار آن است که از منزلتی والاتر و مهمتر از خود واقعیت برخوردار است. به بیان دیگر، فراواقعیت مدعی است واقعیت براساس وانمودهها ساخته شده و نه برعکس.
4.آنچه درباره بقیع و تخریب آن اتفاق افتاده، نیز از چنین منظری قابل بررسی است. سکوت و انفعال تقریبا کامل ذینفعان این موضوع از مذاهب و فرق مختلف میتواند ناشی از این امر باشد که مسئله بقیع برای این افراد و گروهها اهمیت خود را از دست داده است.
سخن آخر: سکوت نزدیک به یک قرن درباره مسئلهای که با میراث دینی و فرهنگی همه جهان اسلام پیوند خورده است، هرگز شکسته نخواهد شد مگر آنکه ذهنیت فعلی مخاطبان درباره این مسئله تغییر کند. واقعیت فعلی بقیع که در ذهن بسیاری نقش بسته است حاصل بازنمایی تصویری از این مسئله بوده که آن را نادیده گرفته و از روی عمد یا سهو، به فراموشی سپرده است. آنچه از این مسئله در بستري مانند رسانه نمایش داده میشود، واقعیت بیرونی آن را برای مخاطبان معین میکند. برای مثال و ختم کلام، میتوان بازتاب این مسئله را در یکی از پرمخاطبترین سایتهای اینترنتی جهان در سه بستر زبانی مختلف با یکدیگر مقایسه کرد. آنچه دانشنامه آزاد «ویکیپدیا» درباره تخریب بقیع و پیامدهای آن بیان میکند، در سه زبان مختلف فارسی، عربی و انگلیسی تفاوتهایی با یکدیکر دارد که هر یک در ذهن مخاطب خالیالذهن خود نسبت به این مسئله تصویری متفاوت ایجاد میکند. در ویکیپدیای فارسی در پایان بخش تخریب بقیع اینگونه میخوانیم: «این اقدام وهابیان اعتراضاتی را در پی داشت». اما همین قسمت در نسخه عربی اینگونه مطرح میشود: «حکومت سعودی با بسیاری از رفتارهایی که آنها را شرکآلود
میشمرد، مبارزه کرد؛ از جمله این عادات تبرک به قبور است... پس مقبرههای بقیع را براساس حدیث پیامبر(ص) مبنی بر عدم جواز تبرک به قبور و لزوم استعانت مستقیم از سوی خداوند، تخریب کردند هر چند که این تخریب اعتراضاتی از سوی بعضی از مسلمانان از نقاط مختلف جهان به دنبال داشت». در اینجا ماجرای تخریب قبور با مقدمهای بیان میشود که در ذهن مخاطب نوعی از مشروعیت را به همراه میآورد و درنهایت در نسخه انگلیسی این مطلب اینگونه بیان میشود: «این تخریبها (در مدینه و مکه) با وجود اعتراضات جامعه بینالمللی مسلمانان به این موضوع صورت گرفت».
باید توجه داشت هر یک از این تصویرها یا بهاصطلاح واقعیتها میتواند مبنای عمل و کنش گروههای مخاطب قرار گیرد.5 واقعیت بیرونی مسئلهای مانند بقیع در گرو واقعیتی است که از طریق رسانه بازتولید میشود تا که باشند آنها که دست به تولید این واقعیت میبرند و وضعیت فعلی این مکان ارزشمند را به همین حال باقی میگذارند یا به احسنالحال تغییر میدهند... .
1- Marshall McLuhan
2- Jean Baudrillard
3- فرقانی مهدی، واقعیت رسانه خلق فراواقعیت، مطالعات رسانهای شماره نهم، 1389، ص 38
4- پاینده حسین، انعکاس جنگ در رسانهها: رویکرد پسامدرن بودریار به تحلیل رسانهها، مطالعات فرهنگی ارتباطی شماره 33، 1392، ص 19
5- میتوانید برای مقایسه این موارد به آدرسhttps://en.wikipedia.org/wiki/Al-Baqi%27 مراجعه کنید.