بازسازی اعتماد ملی با تحول در نظام پولی
اسکناسهای طلایی و طلایار گامی برای احیای اقتصاد ایران
«بیاعتمادی، مانند زهری است که ریشه هر بنا را میخشکاند». این حکمت پارسی، امروز به تلخی مصداق اقتصاد ایران شده است. سالهاست که تورم فزاینده، ارزش پول ملی را فرسوده و پیوند میان مردم و نظام پولی را گسسته است.


رحمتالله دریجانی
«بیاعتمادی، مانند زهری است که ریشه هر بنا را میخشکاند». این حکمت پارسی، امروز به تلخی مصداق اقتصاد ایران شده است. سالهاست که تورم فزاینده، ارزش پول ملی را فرسوده و پیوند میان مردم و نظام پولی را گسسته است. وقتی کارمندی از تأمین معیشت ماهانهاش اطمینان ندارد، وقتی خانوادهای برای حفظ داراییاش به ارز خارجی یا داراییهای غیرمولد روی میآورد، نشانهای آشکار از بحرانی عمیق پدیدار میشود. افزایش تقاضای ارز، فشار بر ذخایر ملی و هدایت سرمایهها به بازارهای غیرمولد، چرخهای مخرب ساخته که اقتصاد کشور را روزبهروز شکنندهتر میکند. پیشتر پیشنهادی برای اصلاح نظام پولی ارائه شد (طرحی جامع برای اصلاح نظام پولی ایران، ۲۳ فروردین ۱۴۰۴) که معرفی اسکناسهای درشت با پشتوانه طلا- هریک معادل یک گرم طلای خالص- و ارز دیجیتالی به نام طلایار را در بر داشت. هدف آن طرح، کاهش وابستگی به ارزهای خارجی، مهار تورم و مقاومسازی اقتصاد در برابر تکانههای جهانی بود. اکنون، پرسشی بنیادین پیشروی ماست: آیا این ابزارها میتوانند اعتماد ازدسترفته مردم را بازسازی کنند؟ آیا میتوانند رفتار اقتصادی جامعه را به سوی ثبات و پویایی هدایت کنند؟ این نوشتار، کاوشی است در این پرسش؛ تلاشی برای ترسیم آیندهای که در آن پول ملی بار دیگر مایه اطمینان و افتخار باشد.
پول، اعتماد و سایه گذشته
پول، فراتر از ابزار مبادله، نماد پیوند اجتماعی است. اما وقتی تورم سالانه به مرز ۴۰ درصد میرسد، وقتی شوک ارزی سال ۱۳۹۱ -که گزارشهای بانک مرکزی کاهش ۵۰درصدی ارزش ریال را تأیید میکنند- خاطرهای تلخ در اذهان بر جای گذاشته، وقتی بحران مؤسسات مالی غیرمجاز در سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ -مستند در گزارشهای مجلس شورای اسلامی- دارایی میلیونها نفر را به مخاطره انداخت، چگونه میتوان انتظار داشت که مردم به پول ملی وفادار بمانند؟ این رخدادها، که در آرشیو رسانههای معتبر مانند «شرق» و دنیای اقتصاد ثبت شدهاند، بیاعتمادی را به بنیان اقتصاد تزریق کردهاند. گرایش گسترده به ارزهای خارجی، انباشت طلا یا سرمایهگذاری در داراییهای غیرمولد مانند خودرو و ملک، نهتنها انتخابی فردی، بلکه واکنشی منطقی به دههها بیثباتی است. این رفتار، اقتصاد را در تنگنایی گرفتار کرده که منابع ملی را از تولید دور میکند و فشار بر ذخایر ارزی را تشدید میکند. اسکناسهای مبتنی بر طلا و ارز دیجیتال طلایار، پاسخی به این بحراناند. اسکناسهایی که ارزش هریک به یک گرم طلای خالص در خزانه وابسته است، میکوشند اطمینان دهند که دارایی مردم از گزند تورم و سیاستهای ناپایدار مصون میماند. طلایار، با بهرهگیری از فناوری بلاکچین، شفافیت و امنیت را به تراکنشهای روزمره میآورد، اما موفقیت این ابزارها به جلب اعتماد عمومی گره خورده است. بدون تغییر در باورها و رفتارهای اقتصادی جامعه، حتی پیشرفتهترین نظامهای پولی نیز به نتیجه نخواهند رسید.
چگونه اعتماد بازمیگردد؟
- طلا، پشتوانهای با اعتبار جهانی: طلا، در اقتصاد جهانی و فرهنگ ایران، همواره نمادی از ثبات بوده است. اسکناسهای درشت با پشتوانه طلا، که هریک معادل یک گرم طلای خالص ارزشگذاری شدهاند، این اعتبار را به ابزاری مالی بدل میکنند. برخلاف پول رایج که ارزشش به تصمیمات سیاسی وابسته است، این اسکناسها به قیمتی جهانی و پایدار متکیاند. کارمندی که ۲۰ میلیون تومان پسانداز کرده، اگر بداند که با اسکناسهای یک میلیونریالی جدید، همواره میتواند معادل ۲۰ گرم طلا دریافت کند، انگیزهای برای رویآوردن به بازار ارز نخواهد داشت. این اطمینان، بنیانی است برای بازسازی اعتماد به نظام پولی.
- طلایار، شفافیت در عصر دیجیتال: طلایار، ارزی دیجیتال مبتنی بر بلاکچین، زمینهای فراهم میآورد که در آن هر تراکنش شفاف و امن است. سالهاست که بیاعتمادی به نهادهای مالی، مردم را از نظام پولی رسمی دور کرده است. بحران مؤسسات مالی غیرمجاز در سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷، که گزارشهای رسمی از زیانهای گسترده آن حکایت دارند، این شکاف را عمیقتر کرد. طلایار میتواند این روند را معکوس کند. اگر بانک مرکزی نرمافزاری کاربرپسند طراحی کند که حتی یک کاسب در شهری دورافتاده بتواند از آن بهره ببرد، این ابزار به پل ارتباطی میان مردم و نظام مالی بدل خواهد شد. برای نمونه، تاجری در بازار تبریز که با طلایار تراکنشهایش را انجام میدهد، نهتنها از امنیت داراییاش مطمئن است، بلکه به اقتصادی رسمی بازمیگردد که سالها از آن گریزان بود.
- ثبات، ضرورتی برای آرامش اجتماعی: بیثباتی ارزش پول، اضطرابی مزمن به جامعه تحمیل کرده است. وقتی ارزش داراییها هر روز تغییر میکند، برنامهریزی برای آینده به امری ناممکن بدل میشود. اسکناسهای درشت، که برای پساندازهای بلندمدت طراحی شدهاند، میتوانند به خانوادهای در بندرعباس اطمینان دهند که تلاش امروزشان برای فردای فرزندانشان حفظ خواهد شد. طلایار، که برای پرداختهای روزمره و تراکنشهای دیجیتال ساخته شده، میتواند به جوانی در تهران این نوید را بدهد که هزینههایش از نوسانات ناگهانی در امان است. این ثبات، کلید بازسازی آرامش اجتماعی و اعتماد اقتصادی است.
رفتار اقتصادی، محور تحول
- کاهش وابستگی به ارز خارجی: گرایش به ارزهای خارجی، بهویژه دلار، اقتصاد ملی را تحت فشار قرار داده است. دلار برای بسیاری نمادی از امنیت تلقی میشود، اما این امنیت کاذب هزینهای گزاف دارد: افزایش قیمتها، فشار بر ذخایر ارزی، و تضعیف پول ملی. اسکناسهای طلایی میتوانند این معادله را تغییر دهند. اگر مردم اطمینان یابند که یک اسکناس یک میلیونریالی جدید، ارزشی پایدار در برابر تکانههای جهانی دارد، انگیزه برای پناهبردن به بازار ارز کاهش مییابد. برای مثال، معلمی که قصد پسانداز ۵۰ میلیون تومان برای آینده فرزندش را دارد، میتواند به جای خرید دلار، اسکناسهای طلایی تهیه کند که ارزشش به طلای خزانه وابسته است. این تغییر رفتار، اقتصاد ملی را از فشارهای ارزی میرهاند.
- هدایت منابع به تولید: بیاعتمادی به پول ملی، سرمایهها را به سوی داراییهای غیرمولد مانند خودرو و ملک سوق داده است. این روند، اقتصاد را از پویایی محروم کرده و منابع را در چرخههای بیثمر حبس میکند. اما یک پول باثبات میتواند این منابع را آزاد کند. اسکناسهای طلایی، که برای پساندازهای کلان طراحی شدهاند، به مردم اطمینان میدهند که داراییشان ارزش خود را حفظ میکند. طلایار، با سهولت استفاده در تراکنشهای دیجیتال، زمینهای برای حمایت از کسبوکارهای کوچک و نوآور فراهم میآورد. برای نمونه، کارآفرینی در شیراز میتواند با طلایار مواد اولیه بخرد و محصولاتش را در بازارهای آنلاین بفروشد. این تحول، سرمایههای راکد را به نیروی محرکه تولید و اشتغال بدل میکند.
- بازگشت به نظام مالی رسمی: بیاعتمادی به بانکها، مردم را به انباشت نقدینگی در خانهها کشانده است. تجربههای تلخ، مانند بحران مؤسسات مالی غیرمجاز در سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷، این انزوا را تشدید کرده است. اما طلایار، با امکان استفاده آسان و تبدیل سریع به اسکناس یا طلا، میتواند این دیوار را فروبریزد. برای مثال، کاسبی در بازار یزد که پیشتر از نظام بانکی گریزان بود، میتواند با طلایار تراکنشهایش را انجام دهد و بخشی از داراییاش را به اسکناسهای طلایی تبدیل کند. این بازگشت، نقدینگی را به اقتصاد رسمی بازمیگرداند و چرخهای مثبت ایجاد میکند. اما این روند برای اقشار کمدرآمد و مناطق محروم چالشبرانگیزتر است و نیازمند تمهیدات ویژهای خواهد بود.
موانع پیشرو
چالشهای اجرای این طرح متعددند، مانند:
- بیاعتمادی ریشهدار: تجربههای تلخ مانند شوک ارزی سال ۱۳۹۱ و بحران مؤسسات مالی غیرمجاز در سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷، هر پیشنهاد جدیدی را با بدبینی مواجه میکند. مردم ممکن است اسکناسهای طلایی و طلایار را موجی زودگذر تلقی کنند که عاقبت به ناکامی میانجامد. غلبه بر این بیاعتمادی، نیازمند صبر و شفافیت است.
- چالشهای فناوری: طلایار برای نسلی که با فناوری دیجیتال خو گرفته، ابزاری کارآمد است، اما برای بسیاری، بهویژه در مناطق کمتربرخوردار یا میانسالانی که با فناوری غریبهاند، استفاده از ارز دیجیتال دشوار است. بدون آموزش گسترده، این ابزار در خطر محدودماندن به اقشار خاصی قرار دارد.
- گرایش به روشهای سنتی: وابستگی به دلار و طلا، ریشه در سالها بیثباتی دارد. تغییر این عادت، که به بخشی از رفتار اقتصادی جامعه بدل شده، کاری دشوار است. ممکن است مردم با اولین نشانه تردید، به همان پناهگاههای آشنای دلار و سکه بازگردند.
- فشارهای خارجی: تحریمهای بینالمللی میتوانند اعتماد مردم به پایداری این نظام پولی را تضعیف کنند. شایعاتی درباره کمبود ذخایر طلا یا محدودیتهای بازار جهانی میتوانند پذیرش عمومی را مختل کنند، حتی اگر پایهای واقعی نداشته باشند.
راهکارهای جلب مشارکت عمومی
برای پذیرش عمومی این طرح، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
- آغازی محتاطانه در مقیاس کوچک: اجرای آزمایشی طرح در منطقهای محدود، مانند جزیره قشم یا شهری مانند شیراز، میتواند کارآمدی آن را به مردم نشان دهد. موفقیت یک کاسب که با طلایار فروش خود را افزایش داده یا خانوادهای که با اسکناسهای طلایی پساندازش را حفظ کرده، میتواند دیگران را به مشارکت ترغیب کند.
- شفافیت، ستون اعتماد: بانک مرکزی باید گزارشهای دورهای و سادهای منتشر کند که حجم ذخایر و سازوکار انتشار اسکناسها و طلایار را توضیح دهد. نظارت نهادهای مستقل، مانند دانشگاهیان یا حسابرسان بیطرف، میتواند اطمینان عمومی را تقویت کند.
- ارتباط مؤثر با جامعه: برنامههای آموزشی در بازارها، اطلاعرسانی از طریق رسانههای محلی، و گفتوگوهای مستقیم با اقشار مختلف، میتوانند طرح را به همه معرفی کنند. برای مثال، کارگاهی در بازار زاهدان میتواند به کاسبها نشان دهد که طلایار چگونه کسبوکارشان را رونق میدهد.
- مشوقهای هدفمند: مشوقهایی مانند تخفیفهای مالیاتی برای استفادهکنندگان از طلایار، یارانههای ویژه یا وامهای کوچک برای اقشار کمدرآمد میتوانند پذیرش طرح را تسریع کنند. برای نمونه، پرداخت یارانهها از طریق طلایار میتواند آن را فراگیر کند.
- فناوری در خدمت همه: نرمافزار طلایار باید چنان ساده طراحی شود که حتی در مناطق کمبرخوردار قابل استفاده باشد. نسخههای آفلاین یا رابطهای گرافیکی ابتدایی میتوانند این ابزار را به دست همه برسانند.
چشماندازی برای آینده
اجرای آزمایشی این طرح در شهری مانند ساری با ۵۰۰ کیلوگرم طلا میتواند آغازگر تحول باشد. این مقدار، امکان انتشار 500 هزار اسکناس یک میلیونریالی جدید و 500 هزار واحد طلایار را فراهم میکند. با فرض قیمت ۷۰ دلار برای هر گرم طلا (مارس ۲۰۲۵)، ارزش کل این نظام حدود ۳۵ میلیون دلار خواهد بود. اگر 20 هزار خانواده در این شهر هرکدام پنج اسکناس یا واحد طلایار تهیه کنند، صد هزار واحد در اقتصاد محلی به گردش میافتد. تجربههای جهانی نشان میدهند که چنین اقدامی میتواند تقاضای ارز خارجی را تا ۲۰ درصد کاهش دهد. گسترش این الگو به دیگر شهرها، میتواند ایرانی را رقم بزند که به پول ملیاش افتخار میکند.
درسهایی از جهان
تجربه ونزوئلا با ارز دیجیتال پترو ناکام ماند، زیرا فقدان اعتماد عمومی و شفافیت، آن را به بنبست کشاند. در مقابل، چین با یوان دیجیتال، با تکیه بر آموزش و شفافیت، پیشرفت کرده است. زیمبابوه نیز نشان داد که بدون اعتماد عمومی، حتی اتکا به ارز خارجی راهحل نیست. ایران میتواند از این درسها بهره گیرد. تکیه بر طلا، که ارزشی جهانی دارد، امتیازی است که این طرح را متمایز میکند.
سخن پایانی
اسکناسهای طلایی و طلایار، پیشنهادی برای پایاندادن به اضطراب اقتصادی، هدایت منابع به تولید، و رهایی از وابستگی به ارزهای خارجی هستند. اما این تحول، تنها با مشارکت مردم ممکن است. نهادهای مسئول باید با برنامهریزی دقیق، از اجرای آزمایشی تا اطلاعرسانی شفاف، اعتماد عمومی را جلب کنند. اعتماد مردم، سرمایهای است که هیچ خزانهای با آن برابری نمیکند. وقت آن است که برای احیای این سرمایه بکوشیم و نشان دهیم که پول ملی میتواند دوباره مایه افتخار باشد. «گر من از خاک تو خیزم، چون گل از خاک برآیم». شاید این طرح، گلی باشد که از خاک اعتماد مردم سر برآورد.