|

سیاست‌گذاران زبان‌دار و شهروندان زبان‌بسته

یکی از واکنش‌های مهم و پردامنه به سیاست‌های اقتصادی دولت‌های پس از جنگ دوم در بخش بزرگی از کشورهای در حال توسعه بر رویه سیاست‌گذاری یک‌طرفه و اقتدارگرایانه و به زبان رسا «رشد بی‌صدا» یا «رشد بدون آزادی بیان» بود.

یکی از واکنش‌های مهم و پردامنه به سیاست‌های اقتصادی دولت‌های پس از جنگ دوم در بخش بزرگی از کشورهای در حال توسعه بر رویه سیاست‌گذاری یک‌طرفه و اقتدارگرایانه و به زبان رسا «رشد بی‌صدا» یا «رشد بدون آزادی بیان» بود. رویه‌هایی پراشتباه و پرهزینه که دولتمردانی با زبان‌درازی و تکرار، دستاوردهای رنگارنگ پیشرفت‌های چشمگیر و پرهیمنه خود را برای شهروندانی با زبان بسته و بی‌صدا به رخ می‌کشیدند و از آنها انتظار ستایش و هورا و همراهی داشتند. ناتوانی دولت‌های ظاهرا قدرتمند در گفت‌وگوی برابر و منصفانه با شهروندان خود جز «فروماندگی دولت» در انجام مأموریت‌های خود و «درماندگی مردم» پیامدی نداشته است. اعتراضات خشونت‌بار اجتماعی و دگرگونی‌های ساختار قدرت در بسیاری از کشورهای در حال‌ توسعه در دهه 1970 با انقلاب و کودتا ازجمله در ایران و مصر و تغییرات بزرگ در ساختار سیاسی کشورهای آمریکای لاتین، آسیای میانه و نیز تکرار همین دگرگونی‌ها در خاورمیانه دهه گذشته که به بهار عربی مشهور شد، نمونه‌هایی از واکنش‌های گسترده به «حکمرانی با زبان‌درازی برای شهروندان بی‌صدا» است. آمارتیاسن اندیشه‌پرداز بزرگ توسعه انسانی اساسا دموکراسی‌های گفت‌وگویی، آزادی بیان و گشودگی‌های اطلاعاتی و رسانه‌ای را مقدمه و مسیر توسعه می‌داند و از سوی دیگر توسعه را مقدمه رهایی انسان‌ها از تخته‌بندها و تنگناهای طبیعی و اجتماعی و دستیابی به آزادی انتخاب می‌داند. به نظر او توسعه همان آزادی و آزادی همان توسعه است. یک نمونه مشهور از هزینه‌های بی‌صدایی و زبان‌بستگی شهروندان مرگ بیش از 30 میلیون شهروند چینی در پی قحطی بزرگ دهه 1970 بود که شاید بسیاری از هم‌وطنان‌شان نیز از این فاجعه بزرگ بی‌خبر ماندند. رویه‌های ناپسند و پرهزینه سیاست‌گذاری اقتصادی البته به دوره‌ها و کشورهای با توسعه دولت‌مدار محدود نبوده و در بسیاری از تجارب بازارگرا ازجمله در بیشتر تجارب اجرای سیاست‌های تعدیل ساختاری که در پرتو اجماع واشنگتنی در دهه 1980 اجرا شد و نیز در خرده تجربه‌هایی مانند ماجرای «سیاست‌گذاری اقتصادی بروبچه‌های شیکاگو» در شیلی دوران پینوشه، رویه‌های بستن فضای رسانه‌ای و سیاست‌گذاری با زبان‌درازی برای شهروندان بی‌صدا در پیش گرفته شد.

چارچوب و نظریه حکمرانی خوب پاسخ به راه برون‌شو و رهایی‌بخش از حدود صد سال منازعه بی‌ثمر «دولت یا بازار» بود. مسیر توسعه ناگزیر و بی‌گریز از حکمرانی خوب می‌گذرد و حکمرانی خوب با تعادل قدرت و تعامل مؤثر «دولت-بازار-نهادهای مدنی» یا «سیاست- اقتصاد-جامعه» و با شکل‌گیری دولت توانمند و جامعه قدرتمند به دست می‌آید. یکی از وجوه مهم و شاخص‌های اصلی حکمرانی خوب، «صدا، آزادی بیان و گشودگی رسانه‌ای» است. شهروندان باید بتوانند بی‌لکنت و با صدای بلند نقد و اعتراض خود را از برنامه‌ها و سیاست‌های جاری به دولتمردان بگویند و دولتمردان به آن پاسخی درخور و شایسته دهند. بدیهی است که هر دو یعنی صدای شهروندان و پاسخ حاکمان و سیاست‌گذاران نه فردی و توده‌وار و چهره به چهره بلکه سیستمی و نظام‌یافته است. رسانه‌های مستقل و آزاد رسمی و غیررسمی، شبکه‌های اجتماعی، نهادهای مدنی و انجمنی اجتماعی و سیاسی و رسته‌ای و نمایندگان واقعی مردم در نهادهای دموکراتیک مهم‌ترین ابزارها و محمل و مسیر انعکاس صدای شهروندی است. پاسخ‌گویی یعنی آنکه دولت‌ها بی‌کم‌وکاست مسئولیت اشتباهات سیاست‌گذاری یا آثار و پیامدهای آن بر امروز و فردای زندگی مردم را می‌پذیرند یا آن را جبران می‌کنند یا با شجاعت از کار خود کنار می‌روند و عرصه را به دیگری واگذار می‌کنند. در سنجش شاخص حکمرانی نمره ایران در پاسخ‌گویی از 100 تنها 9.18 (در مقایسه با 54 در تونس) و رتبه ایران در میان 17 کشور خاورمیانه یکی از پنج کشور آخر در کنار عراق و سوریه و لیبی بوده و این بسیار نگران‌کننده است؛ اگرچه فهم این جایگاه پایین چندان دشوار نیست. شکل‌گیری پدیده «شهروند عاصی» و اعتراضات جورواجور و آشکار و نهان گروه‌های مختلف نتیجه همین فروماندگی در پاسخ‌گویی و مسئولیت‌ناپذیری سیاست‌گذاران است. در همین دو ماه اخیر و پس از فروکش‌کردن اعتراضات خیابانی، برخی از رویه‌های دولتمردان در روبه‌رویی با شرایط سخت عینی یا نقدها و اعتراضات رسانه‌ای تأمل‌برانگیز و نمونه‌هایی از سیاست‌گذاری در مقابل شهروندان زبان‌بسته است:

وزیر اقتصاد در پاسخ به احتمال برکناری به خاطر تورم فزاینده و نرخ رو به افزایش ارز به شهروندان بی‌قدرت پاسخ می‌دهد من همچنان وزیر می‌مانم؛ چون قدرتمندانه مالیات می‌گیرم. او بی‌توجه به انبوهی از نقدهای اقتصادی و مالی و حقوقی و... درباره مصوبه مولدسازی نیز می‌گوید بی‌اعتنا به این نقدها یک قدم از اجرای مصوبه عقب‌نشینی نمی‌کنیم.

شهردار تهران در پاسخ به نقدهای بسیار در مقابل عملکرد بسیار ضعیف خود در خدمات شهری و به‌ویژه برف‌روبی با بی‌اعتنایی آزاردهنده‌ای حرف‌های سربالا می‌زند و از عملکرد درخشان خود دفاع می‌کند. و بالاخره سازمان برنامه و بودجه بی‌اعتنا به نقدهای متعدد کارشناسان به لایحه پیشنهادی بودجه 1402 همچنان از امتیازات آن بر بودجه دولت‌های گذشته می‌گوید و البته سر این ماجرا دراز است!