فضاهای تفریحی و بازیابی فضاهای شهری
نیمنگاهی به برخی تجربیات جهانی کاربرد فضاهای تفریحی
فضای عمومی شهری، ارزش اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی دارد و با طراحی مناسب، قابلیت زندگی و بهزیستی شهری را بهویژه برای اقشار محروم بالا میبرد و به اعتبار شهر اضافه میکند. امروزه، نیاز به شهرهایی با خیابانها و پیادهروهای مناسب افراد پیاده، فضاهای همهشمول برای تمام اعضای جامعه و بهویژه فضاهای تفریحی و سبز رو به افزایش است.
الهه پوینده: فضای عمومی شهری، ارزش اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی دارد و با طراحی مناسب، قابلیت زندگی و بهزیستی شهری را بهویژه برای اقشار محروم بالا میبرد و به اعتبار شهر اضافه میکند. امروزه، نیاز به شهرهایی با خیابانها و پیادهروهای مناسب افراد پیاده، فضاهای همهشمول برای تمام اعضای جامعه و بهویژه فضاهای تفریحی و سبز رو به افزایش است. ساخت فضاهای عمومی قابل استفاده برای تمامی اعضای جامعه از جمله همه سنین و جنسیتها از اهداف توسعه پایدار (هدف 11، بند 7) است. امکانات تفریحی و فرهنگی از بخشهای مهم فضاهای عمومی هستند. با افزایش فشار کار و زندگی، شهروندان به فعالیتهای فرهنگی و تاریخی برای تأمین نیازهای روحی خود نیاز مبرم دارند. همچنین با افزایش سطح رفاه، مردم تمایل بیشتری به اختصاص وقت و پول برای تأمین نیازهای اجتماعی و تفریحی خود دارند؛ طوری که صنعت تفریح در سطح جهانی گردش مالی سالانه حدود یک تریلیون دلار دارد. با توسعه سریع صنعت تفریح و فرهنگ، استفاده از این صنعت و مصرف در آن به بخش مهمی از زندگی ساکنان شهری تبدیل شده و الگوهای توزیع فضایی امکانات تفریحی و فرهنگی، یکی از شاخصهای مهم سنجش کیفیت زندگی ساکنان و سطح توسعه اجتماعی و اقتصادی شهرهاست. یکی از این فضاهای تفریحی در جهان، «مرکز تفریح شهری» است که خرید، تفریح و سرگرمی را در فضاهای عمومی ترکیب میکند. یکی از تفاوتهای اصلی این مراکز با مراکز خرید، محو بودن مرز فضای عمومی و خصوصی در مراکز تفریح شهری در مقایسه با مراکز خرید است که در آنها فضای خصوصی به صورت کامل از فضای شهری جدا شده است. عناصری چون مجتمعهای خرید، رستورانها، پارکها و مراکز سرگرمی، پیادهراهها، کافهها و رستورانها در پیادهروها در مراکز تفریحی شهری قابل مشاهده است. در این نوشتار به بررسی تجربه مراکز تفریح شهری در دو کشور آمریکا و کره جنوبی و نقش این فضاها در احیا و توسعه شهری میپردازیم.
احیای مراکز شهر با استفاده از مراکز تفریحی شهری در ایالات متحده آمریکا
تا اوایل قرن بیستم، مرکز شهر در آمریکا، محل اصلی زندگی شهری و پرهیاهو بود، اما با گسترش استفاده از خودرو و امکان جابهجایی طولانی، بخشهای حاشیهایتر هم پراستفاده شدند و با ادامه تغییرات از جمله پایان جداسازی نژادی، توسعه حاشیه گسترش یافت و موج مهاجرت به حاشیه شهر آغاز شد. بهتدریج و در دهههای 60 و 70 میلادی، جمعیت حاشیه از مرکز افزون شد و کلانشهرهایی با جمعیت متمرکز در حاشیه شهر شکل گرفتند. در ادامه، امور اداری و خدمات شهری مانند مراکز خرید هم به حاشیه شهر کوچ کردند تا جایی که مرکز شهر اهمیت اقتصادی خود را از دست داد و در اختیار گروههای به حاشیهراندهشده قرار گرفت. بسیاری از اقدامات دولتی برای احیای این قسمتها نیز عموما بینتیجه ماند، زیرا ویژگیهای اختصاصی شهر و جمعیت را در نظر نمیگرفت. ساخت و گشایش مراکز خرید، گالریها و فضاهای سبز از جمله این اقدامات بود.
با ادامه این روند مشکلاتی مانند افزایش هزینه زندگی و ترافیک در حاشیه شهری بروز یافت. به علاوه نبود مراکز فرهنگی و تفریحی و محدود بودن فضاهای عمومی به مراکز خرید از رونق این مراکز کاست و نیازهای تفریحی ساکنان متنوعتر و بیشتر شد. به این ترتیب روند احیای مراکز شهری با فضاهای مناسب فرهنگی-تفریحی، رفتوآمد، قیمتها و دسترسی مناسب آغاز شد.
بهتدریج، مدل فضاهای تفریحی از مراکز خرید با دیوارهای بلند و بدون ارتباط هویتی با فضای شهری پیرامون، به بازارهای جشنوارهای با ارتباط فیزیکی با فضای شهری و ایجاد عناصر تفریحی، فرهنگی، معماری متناسب با شهر و مناسب مخاطب جوان و تحصیلکرده تغییر یافت. این تجربه مدل جدیدی از استفاده از فضای تفریحی برای احیای شهر را ارائه کرد. با گسترش این بازارهای جشنوارهای، کمکم فضاهای اختصاصی تفریحی گسترش یافت، برندهای تفریحی شکل گرفت و هویت بخشهایی از شهر تغییر کرد. تغییر میدان تایمز نیویورک از منطقه جرمخیز به مرکز ثقل تفریح شهری برای خانوادهها، بهترین نمونه از این احیاست.
این تجربه بهتدریج منجر به ساخت مفهوم «مرکز تفریح شهری» یا Urban Entertainment Center به عنوان مقاصد تفریحی بزرگسالان در مراکز شهر شد؛ این مراکز ترکیبی از تفریح و خرید با مشارکت انواع صنایع و برندهاست که هر یک به دیگری نیازمند است. البته ساخت این مراکز، مسائل اختصاصی خود را هم داشت؛ چنین مراکزی باید در عین جذبشدن در فضای شهری و حفظ ارتباط با عناصر شهر، در دسترس (با وسایل حملونقل)، دسترسپذیر (برای همه اقشار) و دارای جاذبه باشند. معماری این فضاها باید در عین حفظ حس هویت شهری و تراکم، دارای تم مشخص و جاذبههای گوناگون برای گذراندن زمان طولانی بهویژه برای افراد پیاده باشد. به علاوه هدف اصلی بازدیدکنندگان، لذتبردن است و به همین دلیل تمامی عناصر باید در این راستا تنظیم و تعادل بین تفریح و خرید حفظ شود.
با این حال، این مراکز تفریح شهری با وجود احیای بخشهای مهمی از شهر، همچنان پاسخ کاملی برای نیاز شهروندان نیستند. این مراکز با وجود بهرهمندی از فضاهای عمومی شهری، همچنان مراکز خصوصی و به دنبال حداکثر کردن سود خصوصی هستند. ازاینرو، ملاحظاتی در مورد آنها وجود دارد:
- برخی گروههای شهروندی از جمله افراد مسن یا نوجوان یا بیخانمان به دلیل نداشتن سود مالی، مورد استقبال این مراکز قرار نمیگیرند.
- تأمین امنیت این فضاهای خصوصی با صاحبان فضا و تابع خواست و اراده آنان است.
- هدف از ایجاد فضاهای عمومی واقعی، گرد هم آوردن شهروندان از اقشار گوناگون و ایجاد تعامل و تبادل فکری و فرهنگی و حس تعلق است، اما این مراکز تفریحی در پی جذب گردشگر و مصرفکننده هستند.
- پایداری این مراکز از ابعاد توسعهای و زیستمحیطی لزوما تأمینشده نیست.
احیای شهری با مراکز تفریحی شهری در کره جنوبی
با کاهش میزان و فعالیت صنایع درونشهری مانند کارخانهها، نیروگاهها و معادن و انتقال آنها به خارج از شهرها، بسیاری از فضاهای شهری در دنیا از جمله در کره جنوبی بهویژه سئول به مناطق متروک تبدیل شدند و از همینرو برنامههای متعددی در جهان برای احیا، بازتوسعه و بهبود تصویر شهری انجام شد. در کره جنوبی در دهه 60 میلادی، دولت در برنامهریزی شهری مداخله مستقیم داشت، اما با توجه به کمبود بودجه، اجرای تغییرات فیزیکی با جذب بودجه خصوصی انجام میشد. در دهه 70 میلادی، سه منطقه در سئول به عنوان سردمدار این توسعه استراتژیک شهری انتخاب شدند؛ یکی از آنها منطقه یونگدونگپو بود که پیشتر میزبان صنایع تولیدی فراوان بود و بهتدریج به مناطق دیگر منتقل یا متوقف شده بودند. در دهه 80 میلادی، این مناطق بهسرعت با آپارتمانهای مسکونی جایگزین شدند و برخلاف تجربههای غربی، خالی از سکنه نماندند. اما سرعت بیش از اندازه این تغییر به معنای ناهمخوانی زیرساختهای شهری با نیازهای جدید بود. در نهایت در دهه 90 میلادی، مقرراتی برای بهبود کیفیت زیست شهری این مناطق و همکاری بخش خصوصی تدوین شد. مراکز تفریح شهری سئول از اوایل قرن 21 ظاهر شدند و برخلاف دیگر پروژههای توسعه که با برنامهریزی و سیاستگذاری نهاد عمومی و اجرای نهاد خصوصی صورت میگرفتند، این مراکز حاصل کار مشترک بخش عمومی و خصوصی در تمامی مراحل بودند. این پروژهها، سطح وسیعی از فضاهای شهری را دربردارند و انوع خدمات تجاری، فرهنگی، تفریحی و پارکها را ارائه میکنند. پژوهشها نشان دادهاند که این امکانات، باعث موفقیت تجاری و همچنین ایجاد تغییرات مثبت در فضاهای شهری پیرامون خود شده، مناطق پیرامون را هم مانند خود این مناطق از همه ابعاد از جمله محیط زیستی و معماری بهبود دادهاند. همکاری بخش خصوصی و عمومی نیز، ارتباط بین این فضاها با فضاهای عمومی شهری را بهبود داده و آنها را به بخشی از هویت شهری تبدیل کرده است. در کنار این مزایا، محدودیتها و ایراداتی نیز وجود دارد؛ به عنوان مثال با وجود همکاری مستقیم بخش عمومی و خصوصی، مشارکت شهروندان به صورت مستقیم در این پروژهها جذب نشده و مشارکت به شیوههای غیرمستقیم محدود مانده است.
نتیجهگیری
مدل و توزیع فضایی تفریح اهمیت زیادی در بهبود کارکرد شهرها و شکلدهی ویژگیهای آنها دارد. انواع اماکن فرهنگی و تفریحی، اثرات تراکم فضایی متفاوتی دارند که به عواملی چون تاریخچه شهر و نیازهای زیستی شهروندان بستگی دارد. مطالعه این اثرات و نتایج در هر شهر میتواند کمک مهمی به شیوههای تصمیمگیری و برنامهریزی شهری باشد. در حال حاضر، توزیع فضایی امکانات از جمله امکانات تفریحی و فرهنگی برای ساکنان شهری از ابعاد مختلف مانند میزان و نوع این امکانات برای تمامی اقشار شهری متوازن نیست. مراکز تفریحی خصوصی بخش مهمی از احیای فضای شهری و نیازهای تفریحی را تأمین میکند، اما نیاز به فضاهای عمومی و تأمین آن از سمت نهادهای عمومی را رفع نمیکند. به علاوه، همواره تجربههای موفقی نیستند و پیش از اجرا نیاز به شناخت بستر اجرا و نیازهای مصرفکنندگان آن وجود دارد.