|

نقد زهرا کریمی، اقتصاددان، بر سیاست‌های اشتغال‌زایی برنامه هفتم

برنامه‌ای بی‌چشم‌انداز

برنامه هفتم توسعه در حالی به مجلس ارائه شد که بسیاری منتظر راهبردهای این سند پنج‌ساله در حوزه اشتغال بودند. موضوعی که به عنوان یک ابرچالش در اقتصاد ایران مطرح است و دولت سیزدهم هم از دو سال پیش وعده‌های زیادی را برای رفع معضل بی‌کاری به مردم داده بود. اما حالا انعکاس وعده‌های بلندپروازانه دولت در برنامه هفتم نشان می‌دهد که ظاهرا سیاست‌گذاران و برنامه‌نویسان در کشور نگاه و استراتژی روشن و منسجمی در حوزه اشتغال‌زایی ندارند، به خصوص که جای خالی برای رشد اشتغال زنان نیز در این برنامه به وضوح دیده می‌شود. زهرا کریمی، استاد اقتصاد دانشگاه مازندران در گفت‌وگو با «شرق» به تفصیل محور‌های مهم برنامه هفتم که به بحث اشتغال پرداخته را مورد نقد و واکاوی قرار داده است. به گفته کریمی، از یک منظر کلی برنامه‌ هفتم توسعه در زمینه اشتغال‌زایی نوعی بازگشت به دوران برنامه چهارم در زمان محمود احمدی‌نژاد است، زمانی که بیشتر سیاست‌های مبتنی بر وام‌های ارزان‌قیمت و زودبازده رواج داشت. آن‌طور که این استاد دانشگاه می‌گوید برنامه‌نویسان در تدوین و تنظیم این برنامه از اشتباهات گذشته درس نگرفته‌اند.

بنیامین نجفی: برنامه هفتم توسعه در حالی به مجلس ارائه شد که بسیاری منتظر راهبردهای این سند پنج‌ساله در حوزه اشتغال بودند. موضوعی که به عنوان یک ابرچالش در اقتصاد ایران مطرح است و دولت سیزدهم هم از دو سال پیش وعده‌های زیادی را برای رفع معضل بی‌کاری به مردم داده بود. اما حالا انعکاس وعده‌های بلندپروازانه دولت در برنامه هفتم نشان می‌دهد که ظاهرا سیاست‌گذاران و برنامه‌نویسان در کشور نگاه و استراتژی روشن و منسجمی در حوزه اشتغال‌زایی ندارند، به خصوص که جای خالی برای رشد اشتغال زنان نیز در این برنامه به وضوح دیده می‌شود. زهرا کریمی، استاد اقتصاد دانشگاه مازندران در گفت‌وگو با «شرق» به تفصیل محور‌های مهم برنامه هفتم که به بحث اشتغال پرداخته را مورد نقد و واکاوی قرار داده است. به گفته کریمی، از یک منظر کلی برنامه‌ هفتم توسعه در زمینه اشتغال‌زایی نوعی بازگشت به دوران برنامه چهارم در زمان محمود احمدی‌نژاد است، زمانی که بیشتر سیاست‌های مبتنی بر وام‌های ارزان‌قیمت و زودبازده رواج داشت. آن‌طور که این استاد دانشگاه می‌گوید برنامه‌نویسان در تدوین و تنظیم این برنامه از اشتباهات گذشته درس نگرفته‌اند.

 

‌دولت سیزدهم از ابتدا شعارهای زیادی را در حوزه اشتغال‌زایی مطرح کرد. در برنامه هفتم توسعه به طور مشخص چه اهدافی برای بازار کار برنامه‌ریزی شده است؟

به طور کلی هیچ عنوان مستقلی در برنامه هفتم به بازار کار و مشکل اشتغال اختصاص داده نشده است. با توجه به اینکه گاه راجع به اشتغال زنان صحبت می‌شده، در بخش زنان هم مسئله‌ خاصی دراین باره مطرح نشده است. اگر بخواهم راجع به بخش زنان در لایحه صحبت کنم، مهم‌ترین هدفی که در رابطه با زن، خانواده و جمعیت وجود دارد در فصل شانزدهم آن است. آموزش الگوهای صحیح همسرگزینی و ترغیب ازدواج بهنگام برای 100 هزار نفر از جمله این برنامه‌هاست و احتمالا قرار است دوره‌های آموزشی برای آنها گذاشته شود. اگر این را با هدف اشتغال زنان مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که ارتقای توانمندی‌ها و مهارت‌های شغلی زنان به صورت کمی دیده شده که در واقع همان الگوی صحیح همسرگزینی است.

به نظر می‌رسد نویسندگان این برنامه، تصویر دقیقی از مشکلات کشور ندارند و توجه نمی‌کنند که مسئله جمعیت، مسئله کاهش ازدواج، افزایش طلاق موضوعات مهم فرهنگی و اقتصادی است. اینکه فرهنگ تغییر کرده و شرایط اقتصادی نامناسب است. سیاست‌گذاران فکر می‌کنند با این دوره‌های آموزشی می‌توانند به صورت یکباره وضعیت ازدواج را تغییر بدهند، بدون اینکه مسائل اقتصادی در اولویت قرار بگیرد.

‌سمت و سوی برنامه هفتم توسعه درباره توانمندسازی زنان چیست؟

کل بحثی که به زنان پرداخته شده در دو صفحه است که در آنجا هم بحث جمعیت و خانواده در اولویت است و بر روی کاهش طلاق تأکید شده است. البته روی توانمندسازی زنان سرپرست خانوار هم تأکید شده ولی بدون اینکه هیچ برنامه مشخصی برای آن عنوان شده باشد.

تدوین برنامه اشتغال بانوان با رعایت نقش زن در خانواده، یعنی همان بحثی که در اشتغال خانگی مطرح می‌شود که در حد یک عنوان کلی در اینجا روی آن تأکید شده است. اولویت اصلی برای زنان نقش زن در خانواده است که معلوم نیست دولت می‌خواهد درباره آن دقیقا چه کار کند. آیا می‌خواهد بار دیگر یک وام اشتغال خانگی بدهد؟ اگر خانم‌ها در خانه‌شان می‌توانند کار کنند، بخش بزرگی از خانوار کم‌درآمد و حتی خانوار با درآمد متوسط الان مشغول به کاری هستند و سعی می‌کنند به درآمد خانواده اضافه کنند. اینکه این مسئله را می‌خواهند چه کار کنند کاملا مبهم و کلی است. به طور کلی برنامه هفتم تصویری از مشکل بزرگ بازار کار زنان به دست نمی‌دهد و برنامه‌ای هم ندارد و همین‌طور بحث اشتغال جوانان در آن موضوع مطرحی نیست. در مورد موضوع گرایش فزاینده به مهاجرت از کشور هم چیز مشخصی در بخش زنان مشاهده نمی‌شود.

‌با این تفاسیر تأکیدات برنامه هفتم توسعه در حوزه زنان چیست؟

آن چیزهایی که مطرح شده، حفظ جنین و تخمک است. همان چیزهایی که در این سال‌ها با کاهش رشد جمعیت روی آن تأکید شده بود، در برنامه هفتم هم بسیار پررنگ است. در برنامه روی کاهش سن ازدواج تأکید شده و همین‌طور رسیدن نرخ موالید به 2.5 در هزار. به نظر می‌رسد افرادی که این برنامه را نوشتند، توجه خیلی جدی‌ به وضعیت کاهش شدید رشد جمعیت و منفی‌شدن رشد آن در سال‌های آینده در اثر شرایط نامناسب اقتصادی و تشدید گرایش به مهاجرت نداشتند. در واقع مسائل عمده‌ اقتصادی نادیده گرفته شده و بیشتر به همین بحث‌ها و نصیحت در کارگاه‌ها یا بحث‌های جلوگیری از سقط جنین و امثال آن پرداخته شده است.

‌به نظر می‌رسد که برنامه هفتم توسعه مسائل اصلی زنان را تقریبا نادیده گرفته است؟

متأسفانه به نظر می‌آید که لایحه برنامه هفتم، هیچ نگاهی به نارضایتی دختران و زنان جوان نداشته است؛ چیزی که در ماه‌های گذشته این‌طور به صورت برجسته در جامعه دیده شد و هنوز هم ادامه دارد. در برنامه هفتم، ابتدا آمده که سالانه یک میلیون شغل باید ایجاد شود و سالانه اشتغال کشور 3.5 درصد افزایش پیدا کند، ولی اینکه چگونه باید این کار صورت بگیرد مشخص نیست. هیچ تصویر روشنی ندارد. جالب است در این برنامه که پیش‌بینی شده رشد اقتصادی سالانه هشت درصد باشد، آنچنان رشدهای بالایی برای بخش‌های اقتصادی پیش‌بینی شده که متوسط رشد اقتصادی قطعا می‌تواند از هشت درصد بیشتر بشود. مثلا فقط کشاورزی و سایر خدمات 5.5 و 6.5 درصد رشد دارد؛ در صورتی که بخش نفت 9 درصد، آب و برق و گاز هشت درصد، حمل‌ونقل 10 درصد، معدن 13 درصد و صنعت 8.5 درصد، ساختمان 9 درصد و ارتباطات 11 درصد رشد پیش‌بینی شده است. مشخص است اگر همین‌ اعداد را در نظر بگیرید، باید پیش‌بینی رشد ما از هشت درصد هم بالاتر برود.

باز هم می‌بینیم در این برنامه پیش‌بینی شده که برای تأمین مالی منابعی که موردنیاز است، مولدسازی و فروش اموال و دارایی‌ها بخشی از پیش‌بینی‌ها بوده است که من نمی‌دانم اگر امسال هم در برنامه هفتم منابعی که در اختیار دولت است به صورت دارایی‌های غیرمنقول به فروش گذاشته شود و این وضع ادامه پیدا کند برای برنامه هشتم دیگر چه چیزی باقی خواهد ماند. ما واقعا به یک تحولی نیاز داریم که این تحول در این برنامه دیده نمی‌شود.

‌آیا برای اشتغال‌زایی از مسیر سرمایه‌گذاری و تأمین مالی و همین‌طور رشد درآمدهای خارجی از مسیر صادرات برنامه هفتم نگاه و برنامه مشخصی ارائه داده است؟‌

پیش‌بینی شده که سرمایه‌گذاری و تأمین مالی خارجی حداقل 10 میلیارد یورو باشد که البته مشخص نیست این یورو از کجا قرار است تأمین شود؟ بحث‌هایی که اینجا مطرح شده کاملا کلی است. به پروژه‌های صادرات‌گرا و ارزآور پرداخته شده ولی اصلا بخشی در برنامه هفتم برای صنعت وجود ندارد. در مورد کشاورزی به ‌طور مستقل یک‌سری موارد پراکنده مطرح شده، ولی در مورد صنایع و معادن برنامه‌ خیلی مشخصی وجود ندارد. احتمالا پس‌زمینه‌ این ماجرا، این است که اگر مشکلات حل بشود، بخش صنعت باید خودش رشد خوبی را تجربه کند. تنها چیزی که در همان ابتدا دیدم بهبود فضای کسب‌و‌کار است که مجوزها را راحت‌تر بدهند. در حال حاضر سال‌هاست این حرف گفته می‌شود ولی عمل قابل‌توجهی در این مسیر دیده نشده است. بنابراین در نهایت تصویر روشنی از بخش صنعت و معدن و اشتغال آن در برنامه نمی‌بینیم.

‌در حوزه خصوصی‌سازی و واگذاری دارایی‌ها و بنگاه‌های دولتی قرار است چه اتفاقاتی رخ بدهد؟

موضوعی که روی آن تأکید شده، مردمی‌سازی اقتصاد است؛ همان چیزی که در دوره احمدی‌نژاد اتفاق افتاد. زمانی که از واژه خصوصی‌سازی خوششان نمی‌آمد، از کلمه مردمی‌سازی استفاده می‌کردند. الان هم همین اتفاق افتاده است. اینکه سهام کارخانه را به مردم می‌فروشند و مدیریت آن در اختیار دولت باقی می‌ماند. این تصویر ناموفق برنامه چهارم دوران احمدی‌نژاد است که حالا در برنامه هفتم هم تکرار شده است. این واقعا حیرت‌انگیز است.

ما در سال‌های پیش هم شاهد بودیم که نمایندگان مجلس تأکید کردند که وام‌های ارزان‌قیمتی به طرح‌های اشتغال‌زا در مناطق روستایی داده شود که به یک فساد گسترده‌ ختم شد. برای اینکه خیلی از بنگاه‌ها سعی کردند به نوعی خودشان را به فعالیت‌های روستایی بچسبانند و با روابطی که داشتند، وام‌های بسیار ارزان و سخاوتمندانه را به دست آوردند. عجیب است که ما اصلا از این تجارب گذشته درسی نمی‌گیریم. اینکه چقدر موفقیت‌آمیز بوده که حالا دوباره برنامه هفتم دارد آن مسیر را می‌رود. به نظر می‌آید کسانی که این قسمت از اشتغال برنامه هفتم را نوشتند، قطعا افرادی بودند که زمان آقای عبدالملکی در وزارت کار جذب شدند و هنوز هم به کار خودشان ادامه می‌دهند. برای اینکه آنجا نهادی به نام «رصد ملی اشتغال» ایجاد کردند و در آنجا گفتند اشتغالی که ایجاد می‌شود، براساس گزارش‌های ادارات مختلف رصد می‌شود. من نمی‌دانم دیدن سهمیه‌بندی اشتغال برای ادارات از سوی برنامه هفتم چه معنایی‌ دارد؟ شما چطور می‌توانید برای اشتغال سهمیه‌بندی کنید؛ در‌صورتی‌که خود بخش صنعت و معدن در این برنامه اصلا حضور ندارد.

‌در واقع به نظر می‌رسد به دوران پرداخت تسهیلات زودبازده به بنگاه‌های کوچک و خرد که در دوره احمدی‌نژاد باب شد، برگشته‌ایم؟

مهم‌ترین ابزار ایجاد اشتغال در دهه‌های طولانی، دادن وام‌های ارزان‌قیمت بوده است که با وجود اینکه می‌دانیم چه رانت ویژه‌ای را برای یک گروهی ایجاد کرد و به فساد دامن زد، همچنان ساده‌ترین و دم‌دستی‌ترین روش همان است. اینجا در برنامه آمده که تسهیلات اعطایی به کسب‌و‌کارهای خُرد خانگی و کارگاه‌های خُرد به‌ صورت قرض‌الحسنه و درباره کارگاه‌های کوچک به ‌صورت تسهیلات ارزان‌قیمت است. پس به آنها قرض‌الحسنه می‌دهند؛ یعنی اصلا بهره‌ای هم نمی‌دهند. کارگاه‌های کوچک هم تسهیلاتش ارزان است. مابه‌التفاوت نرخ تسهیلات ارزان را هم باید حتما دولت بپردازد. بانک‌ها که تمایل ندارند چنین وام‌هایی را پرداخت کنند و مردم هم که برای گرفتن چنین وام‌هایی صف می‌کشند، معلوم نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا از دل آن اشتغالی ایجاد می‌شود یا مردم خلأهای زندگی‌شان را پر می‌کنند؟

ما دهه‌هاست این کارها را انجام دادیم؛ ولی ارزیابی نداریم. آمارهای مرکز آمار نشان می‌دهد که ما تا چه حد موفق بودیم یا نبودیم.

باید در نظر داشت که همواره در اقتصاد موضوع تورم و بی‌کاری دو هدف متضاد هستند. اگر شما بخواهید تورم را پایین بیاورید، باید سیاست‌های انقباضی اعمال کنید که می‌تواند بی‌کاری را بالا ببرد. ازسوی دیگر می‌خواهیم در برنامه هفتم نرخ تورم را از تورم بسیار بالا به 9 درصد برسانیم. حالا این دو را چگونه می‌توان با هم جمع کرد، مشخص نیست.

‌آمارهای کاهش نرخ بی‌کاری که دولت سیزدهم به آن استناد می‌کند، چقدر قابل اتکاست؟

در کل بازار کار ایران وضعیت خوبی ندارد و این وعده‌ها یک میلیون شغل و بعد یک‌سری آمارهایی که مرکز ملی رصد اشتغال ازسوی وزارت کار منتشر می‌کند، به‌هیچ‌وجه قابل‌ اتکا نیست. آن چیزی که طی سال‌ها وجود داشته، آمار اشتغال و بی‌کاری است که به صورت نمونه‌گیری هر فصل از سوی مرکز آمار ایران منتشر می‌شود و وضعیت بازار کار را قابل مقایسه می‌کند که باید به همان هم ارجاع کرد. براساس آمارهای رسمی، در فاصله سال‌های 1400 تا 1401 کمتر از 270 هزار شغل یعنی نزدیک به 269 هزار شغل در کشور ایجاد شده که واقعا آمار بسیار ضعیفی است. الان آمارهای سال 1395 تا 1401 را اگر نگاه کنیم، می‌بینیم که در فاصله‌ سال‌های 95 تا 96 معادل 790 هزار شغل ایجاد شده است که البته آن هم بعد از برجام بوده است، در آن فضای خوش‌بینی بنگاه‌های زیادی نیرو استخدام کردند. به‌همین‌دلیل حول و حوش 800 هزار شغل در آن سال ایجاد شده است. سال 97 معادل 350 هزار و سال 98 با اینکه زمان خروج آمریکا از برجام هم 543 هزار شغل ایجاد شده بود. البته بحث‌های جدی وجود داشت که در آن سال‌ها با توجه به رشد منفی اقتصاد قطعا مشاغلی که ایجاد شده، در بخش‌هایی با بهره‌وری پایین بوده است.

‌در شرایطی که نرخ خروج سرمایه بالاست و سرمایه خارجی چندانی جذب نمی‌شود، دولت چگونه اشتغال ایجاد کرده است؟

توان اشتغال‌زایی کشور در پنج، شش سال اخیر به‌شدت افت کرده است؛ چراکه آن‌قدر همه جا اشباع شده، راننده‌های اسنپ اشباع شدند، دست‌فروش‌ها اشباع شدند و ما می‌بینیم که رشد اشتغال به‌شدت کم شده و متأسفانه فعالیت‌های غیرقانونی، یعنی انواع و اشکال قاچاق به صورت کولبر و قاچاق‌ بنزین و گازوئیل زیاد شده است.

به‌عنوان مثال زمانی که رشد اقتصاد منفی بود، ثبت‌نام تاکسی‌های اینترنتی به‌شدت بالا رفته بود. امروز ما حدود پنج میلیون نفر راننده‌ تاکسی‌های اینترنتی داریم. البته بعضی‌های‌شان ممکن است که شغل دوم‌شان باشد؛ ولی شغل اصلی بعضی‌های‌شان همین است. گویی که بالای 20 درصد از کل شاغلان ایران در همین تاکسی‌های اینترنتی کار می‌کنند. همین‌طور درباره دست‌فرشان هم این وضعیت وجود دارد و آمار آنها در شهرهای مختلف بالا رفته است.

‌آیا بازار کار ایران پس از کرونا توانسته است خود را ترمیم کند؟

در سال 98 و 99 با بروز کرونا، تعداد شاغلان کشور بیش از یک میلیون نفر کم شد که اشتغال زنان هم از آن آسیب زیادی دید؛ ولی از سال 1400 با کاهش کرونا وضعیت اشتغال کم‌کم بهتر می‌شود. در فاصله‌ سال‌های 99 تا 1400 حول و حوش 180 هزار شغل ایجاد شد.

یعنی یک میلیون شغل که قبلا از بین رفته بود، 180 هزار شغل در فاصله سال‌های 99 تا 1400 ایجاد شد؛ یعنی کم‌کم بازار کار به حالت عادی خودش برمی‌گشت؛ ولی سال 1401 که دیگر عملا کرونایی وجود نداشته و وضعیت عادی در اقتصاد بوده، در مجموع کمتر از 270 هزار شغل ایجاد شد که اگر با سال‌های قبل مقایسه کنیم؛ یعنی قبل از کرونا سال بسیار ضعیفی است. نهایتا عملکرد بازار کار ما براساس آمارهای رسمی در سال 1401 بسیار ضعیف بوده است. البته می‌شود گفت که افغان‌های زیادی وارد بازار کار ایران شدند که ممکن است کارفرماها آن را اظهار نکنند یا اینکه وقتی در طرح‌های نمونه‌گیری اشتغال و بی‌کاری مراجعه می‌کنند، اینها را نتوانند ارزیابی کنند؛ چون از خانوار که پرسیده می‌شود، غالبا شمار افغان‌ها را نمی‌گویند. پس آن چیزی که مربوط به نیروی کار ایرانی می‌شود، در سال 1401 عملکرد فوق‌العاده ضعیفی بوده است. افراد بسیار زیادی مشغول کارهای قاچاق هستند، حالا چه قاچاق کالا به‌ صورت کولبری و چه قاچاق سوخت به صورت همین بنزین و گازوئیلی که در استان‌های مرزی دارد قاچاق می‌شود، حالا قاچاق مواد مخدر هم مسئله دیگری است. اینها اصلا در آمارها انعکاس پیدا نمی‌کند؛ ولی قاچاق کالا و قاچاق سوخت به حد درخورتوجهی نیروی کار کشور را به سمت خودش جذب می‌کند و اینها در آمارها انعکاس پیدا نمی‌کند. پیشنهاد من این است که اگر می‌خواهیم آن چیزی را که نداشتیم، داشته باشیم، باید کاری را انجام دهیم که تا الان انجام نداده‌ایم. ما واقعا به یک آرامش، ثبات و چشم‌انداز روشن در افق نیازمند هستیم که متأسفانه برنامه هفتم در ایجاد چنین چشم‌اندازی چندان موفقیتی ندارد.