|

پایانی برای یک اکوسیستم؟

جامعه‌شناسان اقتصادی معتقدند یکی از علل اصلی ضعیف و کوچک‌ماندن بخش خصوصی در سال‌های پس از انقلاب، همان مصادره‌هایی است که اتفاق افتاد. به روایت نویسندگان در مورد صنعت‌گران و سرمایه‌داران معاصر، بعد از انقلاب اسلامی، دولت پوسته این شرکت‌ها را نگه داشت و مدیریت آنها را تغییر داد. در نهایت همین اتفاق باعث شد شرکتی که در حال پیشرفت بود و می‌توانست در بازار آزاد بدون حمایت و انحصار دولتی فعالیت و رقابت کند، زمین بخورد.

سونیتا سراب‌پور-دبیر فن‌زی: جامعه‌شناسان اقتصادی معتقدند یکی از علل اصلی ضعیف و کوچک‌ماندن بخش خصوصی در سال‌های پس از انقلاب، همان مصادره‌هایی است که اتفاق افتاد. به روایت نویسندگان در مورد صنعت‌گران و سرمایه‌داران معاصر، بعد از انقلاب اسلامی، دولت پوسته این شرکت‌ها را نگه داشت و مدیریت آنها را تغییر داد. در نهایت همین اتفاق باعث شد شرکتی که در حال پیشرفت بود و می‌توانست در بازار آزاد بدون حمایت و انحصار دولتی فعالیت و رقابت کند، زمین بخورد. حال این روزها نیز گویا این داستان دارد برای شرکت‌های اکوسیستم استارتاپی دوباره تکرار می‌شود. اگر آنها کاری کنند که چندان به مذاق دولت خوش نیاید، سریع برخی رسانه‌ها وارد شده و می‌گویند باید برای آنها رقبایی از دل سیستم ساخت و جوان‌های انقلابی را هم به مدیریت آنها انتخاب کرد.

نگاه امنیتی باعث مجموعه‌ پیامد‌هایی در حوزه اقتصاد و اجتماع شده و این حوزه‌ها را به شکلی تحت تأثیر قرار داده و منجر به این شده تا یکسری مکانیزم ضدتوسعه‌ای در ایران شکل بگیرد؛ مکانیزم‌هایی که اجازه رشد به یک اکوسیستم مانند اکوسیستم استارتاپی و نوآوری را در کشور نمی‌دهد. این پیامد‌ها شامل شش مورد ویژه می‌شود:

۱- محرمانه‌سازی و عدم همراهی با شفافیت: اولین چیزی که به واسطه نگاه امنیتی شکل می‌گیرد، افزایش فرایند محرمانه‌سازی است. وجود نامه‌های محرمانه در سیستم اداری کشور گواه بر همین مسئله است. درست است که از یک‌سو محرمانه‌سازی منجر به حفاظت از اطلاعات می‌شود، اما از سوی دیگر مقابله با شفافیت و عدم همراهی با شفافیت را نیز با خود به همراه دارد. طبیعی است که وقتی شفافیتی نباشد، فساد‌هایی هم به وجود خواهد آمد. محرمانه‌سازی قرارداد مناقصات، برگزاری قرارداد‌ها به صورت محدود تا مکانیزم اجازه به سازمان‌های خاص برای دراختیارگرفتن مجموعه امتیاز‌هایی و... همگی به معنی کاهش شفافیت و رشد فساد در یک سیستم است.

۲- ترس از مشارکت (نفوذ خودی و غیرخودی): نگاه امنیتی با خود کاهش مشارکت به همراه دارد. اساسا هر طبقه‌بندی براساس مورد «نفوذ» یا تقسیم خودی و غیرخودی یا از سوی دیگر به‌کارگیری مکانیزم‌هایی مانند تأیید صلاحیت توسط حراست برای انجام بسیاری از کارها، از مناقصات گرفته تا دسترسی به خدمات، مشارکت را کاهش می‌دهد. کاهش مشارکت هم در نهایت باعث کاهش اعتماد عمومی می‌شود و این اتفاق کاهش سرمایه اجتماعی را به دنبال دارد و نیز دوگانگی جامعه و شکاف اجتماعی.

۳- مخالفت با همکاری‌های بین‌المللی: یکی دیگر از پیامد‌های روشن نگاه امنیتی، کاهش همکاری‌های بین‌المللی است و اینکه شرایط کار برای برخی مخصوصا افراد دوتابعیتی سخت‌تر شود. کاهش همکاری‌های بین‌المللی آن هم در دنیای امروز که همه چیز مبتنی بر همکاری بین شرکت‌ها و سازمان‌های کشورهای مختلف است، باعث می‌شود تکنولوژی در یک کشور به شکلی درست توسعه پیدا نکند.

۴- دید نظامی به فناوری: در جامعه‌ای با چنین نگاه امنیتی به توسعه اقتصادی، فناوری به عنوان یک اسلحه یا سلاح دیده می‌شود و بخش عمده‌ای از توسعه فناوری ذیل مجموعه‌های نظامی می‌رود و همین امر باعث می‌شود توسعه تکنولوژی اتفاق نیفتد و از منابع به بهترین شکل ممکن استفاده نشود.

۵- جامعه شمشادی: ایجاد جامعه شمشادی از دیگر پیامد‌های نگاه امنیتی به توسعه اقتصادی یک اکوسیستم است. چنین جامعه‌ای از قدکشیدن یک فرد، سازمان یا گروهی از جامعه نسبت به بخش دیگر جامعه می‌ترسد و احساس می‌کند کنترل خود را روی آنها و بخشی که بزرگ شده‌ از دست داده است. مشکل دولت با بزرگ‌شدن شرکت‌های استارتاپی دقیقا از همین‌جا شکل می‌گیرد که فکر می‌کند آنها چون زیر نظر او بزرگ نشده‌اند، پس از کنترل‌ او خارج شده‌اند.

۶- فراواقعیت: در این شرایط دولت قدرت رسانه را فراتر از آنچه در واقعیت است می‌بیند و این نگاه با خودش گسترش فیلترینگ را به همراه دارد؛ چراکه فرض بر این است که دنیای واقعی را رسانه‌ها می‌سازند و چون رسانه‌ها و مخصوصا شبکه‌های اجتماعی دست کشورهای ابرقدرت است، پس می‌توانند واقعیت را تغییر دهند. در نهایت تلاش می‌کند جلوی فعالیت این رسانه‌ها را بگیرد و همین دیدگاه فیلترینگ را به وجود می‌آورد.

آنچه از تاریخ اقتصاد معاصر کشور می‌توان آموخت این است که چنانچه بنیاد‌های بزرگ وارد اکوسیستم استارتاپی شوند، در کمترین زمانی استارتاپ‌های کوچک از بین خواهند رفت. درست است که استارتاپ‌ها به سرمایه احتیاج دارند، اما این سرمایه در غرب توسط سرمایه‌گذاران خطر‌پذیر تأمین می‌شود. همچنین چنانچه دولت بخواهد سهمی از این استارتاپ‌ها داشته باشد یا از آنها حمایت کند، بهترین راهکار برای ازبین‌بردن اما و اگرها و نگرانی‌های موجود این است که این امر به صورت شفاف انجام گیرد. تا زمانی که چیزی شفاف نباشد امکان شایعه‌سازی و جا برای نگرانی کاربران نسبت به اینکه داده‌هایشان دست چه ارگانی است، وجود دارد.