آیا نوآوری مغلوب انحصار دولتی خواهد شد؟
دومینوی دولتیشدن به دیجیکالا رسید
همراه اول دیجیکالا را خرید. فروش دیجیکالا به همراه اول تکذیب شد... . صبح بیستوهفتمین روز سال 1403 از فعالان اکوسیستم نوآوری تا شهروندان و کاربران عادی اقتصاد دیجیتال درباره دیجیکالا صحبت و جستوجو کردند. روایت پرمخاطب دیجیکالا و همراه اول با توییتی درباره فروش سهام دیجیکالا به همراه اول شروع شد.
شیدا ملکی- روزنامهنگار: همراه اول دیجیکالا را خرید. فروش دیجیکالا به همراه اول تکذیب شد... . صبح بیستوهفتمین روز سال 1403 از فعالان اکوسیستم نوآوری تا شهروندان و کاربران عادی اقتصاد دیجیتال درباره دیجیکالا صحبت و جستوجو کردند. روایت پرمخاطب دیجیکالا و همراه اول با توییتی درباره فروش سهام دیجیکالا به همراه اول شروع شد. آیا قرار است دیجیکالا هم ماجرای تپسی را تجربه کند؟ چقدر احتمال دارد خروج سرمایهگذاران یک استارتاپ ناخواسته و اجباری باشد؟ همچنان این پرسش مهم مطرح است که آیا خروج بنیانگذاران اولیه را باید به فال نیک گرفت یا نگران ورود به چرخه معیوب انحصار دولتیها و خصولتیها شد؟ در کمتر از 24 ساعت تکذیب و تأیید و البته اظهار بیاطلاعیها شکل گرفت. فرزین فردیس، مدیرعامل سرآوا (به عنوان سرمایهگذار دیجیکالا) فروش دیجیکالا به همراه اول را تکذیب کرد؛ حمید محمدی، رئیس هیئتمدیره دیجیکالا از مذاکراتی که ماههای قبل درباره جذب سرمایه برای دیجیکالا شکل گرفته بود خبر داد؛ همراه اول نیز با انتشار نامهای تأکید کرد، در صورتی که مذاکرات به نتیجه نهایی برسد این خبر را به شکل عمومی اعلام خواهد کرد. محمدی با توضیح درباره عدم فروش دیجیکالا در اکانت شخصی خود در X اعلام کرد: «ما در ماههای گذشته مذاکراتی را با تعدادی از سرمایهگذاران برای جذب سرمایه در دیجی کالا داشتهایم که یکی از شرکتها حرکت اول (شرکت سرمایهگذاری همراه اول) بوده است. هیچکدام از این مذاکرات به نتیجه قطعی نرسیده است. مثل همیشه اخبار جذب سرمایه را به اطلاع عموم و همکارانمان خواهیم رساند».
ماجراجویی نزدیک به خط پایان
بعد از همه تأیید و تکذیبها، آنچه به طور مشترک بیان شد، انجام مذاکره به منظور ورود همراه اول به دیجیکالا بود. همین اظهارنظرها و واکنشها در نهایت اثر قابل توجهی روی سهام «همراه» داشت. این موضوع تا جایی پیش رفت که حتی برخی فعالان در حوزه استارتاپی همه آنچه شکل گرفت را به یک کمپین روابطعمومی مشترک بین دیجیکالا و همراه اول نسبت دادند.
رشد سهام «همراه» و همچنین جلب توجه گسترده به دیجیکالا هم کمترین دستاورد این موضوع عنوان شد. ماجرا اما فقط افزایش و جابهجایی سهام «همراه» یا سر زبان افتادن دیجیکالا نیست. فروش دیجیکالا به همراه اول اگر محقق شود، در واقع یکی از بزرگترین خروجهای «سرآوا» از اکوسیستم استارتاپی کشور شکل گرفته است. دیجیکالا بر اساس سهم بازار و محبوبیت برند یکی از مهمترین ماجراجوییهای «سرآوا» است. مسیر فعلی اکوسیستم استارتاپی اما به سمتی پیش میرود که با بیشترین سرعت به خط پایان ماجراجویی نزدیک میشویم. غولهای اقتصاد کلاسیک ایران (اگر نخواهیم بگوییم بخش سنتی) در حال سهمخواهی از اکوسیستم کوچک نوآوری هستند. سیاستهای اقتصادی همچون مالیات، تصمیمهای ناگهانی رگولاتوری و البته دسترسی به شاخصهای اساسی تکنولوژی روز مثل اینترنت و مهمتر از همه نیروی انسانی خبره کار را برای استارتاپها بسیار دشوار
کرده است. در چنین شرایطی این سؤال مطرح است که آیا اقتصاد ایران ظرفیت توسعه اقتصاد دیجیتال توسط بخش خصوصی را دارد؟ حالا که پلتفرمهایی مثل دیجیکالا تغییرات ساختاری در جریان فرهنگ کار و مصرف ایران ایجاد کردهاند، چقدر توان پذیرش چنین فرهنگی در ستونهای سنتی اقتصاد ایران وجود دارد؟ اگر ماجراجویی استارتاپی به خط پایان نزدیک شود یا خالقان استارتاپها منتظر خریدهشدن توسط غولهای اقتصادی شوند، حتما ماجراجویی نوآورانه به پایان خواهد رسید. فرهنگ کار سازمانی در استارتاپها به سمت چابکی و هماهنگی حرکت کرده و در مقابل بخشهای سنتی، دولتی و خصولتی همچنان سنگین و سخت حرکت میکنند.
وزیر ارتباطات: من نه خریدارم، نه فروشنده
فروش سهام دیجیکالا تا جایی حساسیت ایجاد کرد که وزیر ارتباطات در پاسخ به یکی از رسانهها درباره این جابهجایی گفت: «من نه خریدارم، نه فروشنده که بخواهم خرید دیجیکالا از سوی همراه اول را تأیید یا تکذیب کنم». زارعپور همچنین در حاشیه نشست هیئت دولت تأکید کرد اگر اپراتورها پولی دارند بهتر است این پول را به توسعه شبکه زیرساخت اختصاص دهند. درهمتنیدگی اکوسیستم نوآوری و بخش دولتی گاهی نگرانی درباره ضعف بُعد استارتاپی اقتصاد دیجیتال را تشدید میکند. با وجود این اظهارنظر وزیر ارتباطات عملکرد دولت تا امروز مبتنی بر بزرگشدن دولت و جلوگیری از توسعه اقتصاد بازار آزاد است. بخش دولتی همچنان به بنگاهداری ادامه داده و بدیهی است که مشکلات ناشی از سیاستهای کلان اقتصادی در کشور محرک خروج ناخواسته سرمایهگذاران اولیه استارتاپها شده است.
وجود یک بازوی سرمایهگذاری قدرتمند در همراه اول به عنوان اپراتوری دولتی، خود به خود بازیگری بخش دولتی در برنامهریزیهای بخش خصوصی را قوت میبخشد. حرکت اول و تصمیمات این سرمایهگذار به گستردهشدن فعالیت بخش دولتی منجر خواهد شد و این موضوع تضادی با خریداربودن یا نبودن وزیر ارتباطات ندارد.
خروج هوشمندانه و انتقال دانش به نسل بعد
از سویی دیگر ورود هلدینگهای بزرگ به اکوسیستم نوآوری به شکل معمول نهتنها نگرانکننده نیست که اتفاقا امیدبخش به نظر میرسد. غولهای اقتصاد ایران وارد اکوسیستم نوآوری شدهاند و در حال بلعیدن کسبوکارهایی هستند که حتی اگر نوپا هم نباشند، رنگ و بویی متفاوت با صنایع تولیدی دارند. رضا روحی، فعال اکوسیستم استارتاپی نیز استراتژی خروج را فرصتی برای سرمایهگذاریهای جدید توسط سرمایهگذاران توصیف و عنوان کرد: «کارآفرینان اغلب در نوآوری و سرمایهگذاریهای جدید توانمند میشوند. آمادگی برای خروج موفقیتآمیز از یک کسبوکار میتواند سرمایه و تجربه لازم برای دنبالکردن ایدهها و فرصتهای جدید را فراهم کند، که میتوانند سودآورتر باشند». به باور روحی فروش و واگذاری کسبوکارها میتواند سودآوری مناسبی را برای سرمایهگذاران فراهم کند و سرمایهها را آزاد و در بهبود سلامت و رشد بازار مؤثر باشد.
او همچنین با تأکید بر اینکه برای برخی، استراتژی خروج ممکن است به معنای انتقال کسبوکار به نسل بعدی یا فروش به تیمی باشد که بتواند آن را به شرایط بهتر و جدیدتری برساند، گفت: «برنامهریزی برای این امر تضمین میکند که کسبوکار فراتر از مشارکت شخصی بنیانگذاران اصلی به رشد خود ادامه میدهد و به یک میراث ماندگار تبدیل میشود».
خروج هوشمندانه و فراهمکردن شرایط مناسب برای تازهشدن و قدرتگرفتن کسبوکار نوآور را میتوان در جریان فروش تپسی به گروه صنعتی گلرنگ شاهد بود. گروه صنعتی گلرنگ با ورود به این حوزه در حال تکمیلکردن زنجیره ارزش خود است. همچنین گروه صنعتی گلرنگ خود بخش خصوصی محسوب میشود و چنین جابهجاییهایی به معنی بزرگترشدن سفره دولت نیست.
اذن ورود به بورس برای دیجیکالا
دیجیکالا از سال 1398 در تلاش برای عرضه سهام خود در بازار سرمایه است که همچنان هم موفق به تحقق آن نشده است. پیشینه این تلاشهای تقریبا پنجساله هنوز نتیجهای نداشته و مدیران دیجیکالا تقریبا در همه نشستهای خبری و مصاحبههای خود تأکید کردهاند که هیچ سهمی از دیجیکالا در اختیار بخش دولتی نیست. مذاکره با همراه اول این معادله را تغییر خواهد داد. تا تیرماه 1402 نیز همچنان دیجیکالا موفق به عرضه اولیه سهام خود به بورس نشد. حمید محمدی، در یکی از نشستهای خبری همان روزها، با تأکید بر علاقه و اراده این شرکت برای عرضه اولیه، گفت منتظر اذن ورود به بورس هستند. بنا بر اعلام محمدی، باید دستگاهها و نهادهای مختلف با ورود دیجیکالا و سایر کسبوکارهای اقتصاد دیجیتال به بورس موافقت کنند. موافقتی شکل نگرفت و همین موضوع به نظر یکی از عواملی است که منجر به تغییرات ساختاری در دیجیکالا شد. حمید محمدی از مدیرعاملی پا پس کشید و نقش «سرآوا» هم پررنگتر از گذشته شد. در ادامه این تغییرات حال زمزمه فروش سهم سرآوا به همراه اول بالا گرفته و هنوز هم دیجیکالا امکان عرضه اولیه سهام خود در بورس را پیدا نکرده است. همچنان با گذشت نزدیک به پنج سال از شنیدن اولین زمزمهها درباره عرضه اولیه سهام دیجیکالا در بورس، بزرگترین مارکت پلیس ایران و یکی از کسبوکارهای پیشرو و سبکآفرین در اقتصاد دیجیتال نتوانسته وارد بورس شود. این تکه از پازل، نگرانی درباره برنامهریزی برای خصولتیکردن دیجیکالا را تشدید کرده است.
ورود بخش خصوصی یا پذیرش بخش دولتی؟
در ادامه بررسی آنچه در حال شکلگیری است باید این نکته را هم مورد توجه قرار داد که خرید تپسی توسط گلرنگ، روایتی متفاوت با خرید دیجیکالا از سوی همراه اول داشت. نخست اینکه تپسی موفق به عرضه اولیه در بورس شد و نکته دوم اینکه گلرنگ، ماموت و هلدینگهایی از این جنس، تجربه فعالیت در صنایع تولیدی را با خود حمل میکنند. همراه اول اما یکی از ریلگذارهای جریان تکنولوژی در ایران و البته بازویی دولتی است. حضور پررنگ غولهای اقتصاد، در هر دو سناریو توسط اکوسیستم نوآوری احتمال شکلگیری خلاقیت را کاهش میدهد. هرچند این احتمال هم وجود دارد که خلاقیت از سمت استارتاپها به کسبوکارهای بزرگ وارد شود.
همانطور که پیش از این اشاره شد، وجه تمایز کسبوکارهای استارتاپی چابکی، خطرپذیری و خلاقیت است. در شرایط فعلی باید دید آیا هلدینگهای بزرگ، استارتاپها را در خود حل خواهند کرد یا خودشان چابکتر خواهند شد؟ از هلدینگها که بگذریم، همراه اول به عنوان بخش دولتی یک زیرمجموعه تخصصی در حوزه سرمایهگذاری روی استارتاپها دارد. «حرکت اول» تا امروز روی تعداد قابل توجهی از استارتاپها سرمایهگذاری کرده است. این سرمایه از یک سو کمک قابل توجهی به رشد یک کسبوکار خواهد کرد و از سوی دیگر به شکل مویرگی قدرت بخش خصوصی را کاهش میدهد. کاهش قدرت بخش خصوصی نهتنها مغایر با اصل 44 قانون اساسی است، بلکه تناقض قابل توجهی هم با اظهارنظرهای سکانداران کشور درباره توسعه بخش خصوصی و مخصوصا حمایت از کسبوکارهای دانشبنیان دارد.
چیزی مثل دیجیکالا برایم بسازید
دیجیکالا فراتر از یک کسبوکار در حوزه اقتصاد دیجیتال، یک جریان فرهنگی را ساخت. در نهایت فروش یا عدم فروش این کسبوکار به بازوی بخش دولتی بعید است که این فرهنگ را تغییر دهد. حال به نظر میرسد اقتصاد سنگین بخش دولتی هم خواستار چیزی شبیه دیجیکالا است. این بار اما سرمایه کلان نیازی به ساختن یک کپی دست چندم ندارد. چیزی مثل دیجیکالا ساخته نخواهد شد، این تلاشی است برای تبدیلشدن به خود دیجیکالا. این در حالی است که اقتصاد نوآوری صرفا اسم یک برند نیست. در نهایت باید همچنان منتظر نتایج مذاکرات برای یکی از مهمترین تغییرات در ساختار اقتصاد دیجیتال کشور باشیم.