|

زدن گردن مسگر

مطابق معمول صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در روز 20 مهرماه جاری مصاحبه‌ای مفصل و زنده در‌باره روابط ایران و جمهوری آذربایجان برگزار کرد که ظاهرا هدف آن تداوم حمله به دولت آقای حسن روحانی و مقصر شناخته‌شدن او در مسائل اخیر مرزهای شمال غربی ایران بود. می‌گویند دانش‌آموزی از جغرافیای جهان فقط به جغرافیای افغانستان احاطه داشت و بنابراین هر سؤال جغرافی را به لطایف‌الحیل به افغانستان مرتبط می‌کرد و سپس شرح وافی درباره افغانستان می‌داد. برای مثال اگر درباره اردن از او سؤال می‌شد، می‌گفت اردن همسایه عراق است و ایران همسایه عراق و افغانستان همسایه ایران است و سپس اطلاعات خود درباره افغانستان را ارائه می‌کرد. حال هم ترجیع‌بند همه مسائل ایران از نظر صداوسیما، حسن روحانی است و همه‌چیز را مرتبط با رفتار او و دولت هشت‌ساله‌اش می‌دانند. تردیدی نیست که دولت روحانی می‌توانست در امور کشور عملکرد بهتری داشته باشد و نیز دولت روحانی همراه با تصمیمات اتخاذشده از سوی حکمرانی می‌توانست‌ شرایط جاری را دگرگون کند‌ اما دولت روحانی که مجری مقامات کشور و از جمله مجلس شورای اسلامی ‌است، دستورالعملی درباره چگونگی اداره کشور نه دریافت کرد و نه مورد سؤال جدی قرار گرفت. طبعا موارد مختلفی در اداره کشور را می‌توان یافت که حسب ادعا امکان بهتر اداره‌کردن آن وجود داشت اما تاکنون هیچ‌کس نگفته که دولت روحانی در زمینه‌های مختلف چگونه باید عمل می‌کرد. ‌‌در طول هشت‌سال هم ارائه طریقی عملی از سوی مقام‌های مربوطه برای بهتر‌شدن وضع صورت نگرفته و اگر سخنی گفته شده فقط نظرات مختلف افراد دلسوز و علاقه‌مند بوده که صدالبته حسن و قبح آن ثابت نشده است. هم‌چنانکه معلوم نیست اگر دستورالعملی هم به او داده می‌شد، نتیجه مطلوب به بار می‌آورد. می‌خواهیم در این مختصر به تحلیل بیانات کارشناس صداوسیما بپردازیم و اینکه عدم فعالیت و ناتوانی وزارت خارجه در رابطه با همسایگان‌ و از جمله جمهوری آذربایجان موجب تنش‌های اخیر شده ‌ و چون آقای حسن روحانی همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد برجام ریخته، چنین مسائلی پیش آمده است. هرچند هم کارشناس ذکرشده صداوسیما و هم مجری خاص آن به مسائل مختلف آشنا هستند‌ اما از باب یادآوری نکات زیر را می‌توان به سادگی دریافت.

1- اولین رئیس‌جمهوری (خودخوانده) جمهوری آذربایجان حیدر علی‌اف بود. او که عضو پولیت بورو اتحاد جماهیر شوروی بود، دشمنی خاصی با ایران داشت و به نقل از مطبوعات در پولیت بورو مخالف سرسخت جمهوری اسلامی شناخته می‌شد. اگر هم در مقام ریاست‌جمهوری آذربایجان بعدا روابطی با ایران داشت، از سر دوستی و محبت نبود؛ بلکه به‌اصطلاح بیشتر می‌خواست دندان‌های ما را بشمارد.

2- الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری کنونی هم دست‌کمی از پدر ندارد، او نه اعتقاد به اسلام دارد و نه جمهوری اسلامی ایران را قبول دارد و البته در پی محکم‌کردن پایه‌های حکومت خود است و حداقل اگر نسبت به ایران بی‌تفاوت بود، برای استحکام خود به غرب و اسرائیل روی می‌آورد؛ چرا‌که دوستی با کشوری که پیشگام مبارزه با آمریکا و اسرائیل است، جز تحریم و عدم همکاری فنی و اقتصادی چیزی برای او به ارمغان نمی‌آورد؛ بنابراین موضع ایران در مقابل آمریکا و اسرائیل مشوق حکومت ضدمذهبی و مخالف شریعت الهام علی‌اف برای دوری از ایران بوده است و اتفاقا دولت‌های ایران در برابر همه فتنه‌های شکل‌گرفته از درون جمهوری آذربایجان مانند وجود مدعیان به‌قول خود «آذربایجان جنوبی‌» و بودن پایگاه فرقه ضاله صهیونیستی در آنجا، سعی در تلطیف روابط و ارتباط با جمهوری آذربایجان داشته‌اند.

3- اصولا همان‌طور‌که مقام معظم رهبری گفتند، طراحی سیاست خارجی ایران با مقامات بالا‌دست دولت و وزارت خارجه است و صدالبته سیاست‌های کشورهای مجاور ایران تحت تأثیر قدرت‌های بزرگ و از جمله آمریکا و نماینده آن یعنی اسرائیل است. تقریبا همه دولت‌های همسایه و منطقه یا از سیاست‌های آمریکا پیروی می‌کنند یا به‌دلیل برخی سیاست‌های جمهوری اسلامی منافع خود را در خطر می‌بینند و می‌توان به‌طور جزء‌به‌جزء آنها را مطرح کرد.

در مورد جمهوری آذربایجان که مطلب گفته شد.

در مورد تاجیکستان که هم‌زبان ما هستند، به دلیل استقبال از رهبر مخالفان رئیس‌جمهور تاجیکستان در تهران، رابطه شکرآب شد و تاجیکستان مانع عضویت ما در پیمان شانگهای شد و البته دولت آقای روحانی توانست روابط را اندکی بهبود بخشد. ترکیه که خود عضو ناتو است و طبیعی است که نه سیاست‌مداران لائیک آن و نه گروه مسلمانان مرید حکومت عثمانی سابق دل خوشی از جمهوری اسلامی ندارند و پایگاه نظامی آمریکا نیز در آنجاست و نیاز به مراودات اقتصادی با اروپا و آمریکا دارد. عربستان هم که مفتی‌های وهابی آن شیعیان را مجوس و مهدورالدم و نجس می‌دانند و ما را موالی خود می‌شمارند، با آمریکا پیمان استراتژیک دارد و آمریکا در قبال تضمین نفت، حکومت آن را ضمانت کرده است و کوشش‌های مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در ارتباط با ملک عبدالله اینک خیانت خوانده می‌شود، به دلیل کارگزاری سیاست‌های آمریکا با ما خصومت دارد و حتما دوستان کارشناس صداوسیما خواهند گفت به‌دستور حسن روحانی به سفارت عربستان در تهران حمله شده و کنسولگری آن در مشهد مورد تهاجم قرار گرفته و به این دلیل رابطه ما خراب شده است. پاکستان هم که در سیطره نظامیان آمریکایی دوست و مفتی‌های وهابی سعودی است و نیز حمایت‌کننده طالبان ضدشیعه و عناصر ضدانقلاب جنوب شرقی ایران است و اینها با جمهوری اسلامی سرناسازگاری دارند. فراموش نکنیم که بمب اتمی پاکستان با همکاری آمریکا برای مقابله با هندوستان شوروی‌دوست ساخته شد. امارات و بحرین هم که دست‌نشانده انگلیس و آمریکا هستند و همه پیشرفت خود را با الگوهای آنها و تحت قیومیت آنها رقم زده‌اند و اینک با اسرائیل رابطه دوستانه و مودت برقرار کرده‌اند و به‌قول معروف گل بودند و به سبزه آراسته شده‌اند و ما از ناچاری مراوداتی اقتصادی که بیشتر به نفع امارات است، با این شیخ‌نشین داریم. اگر خاطرمان باشد، پس از پیمان کمپ‌دیوید با مصر قطع رابطه کردیم‌ اما اینک پس از علنی‌شدن مراودات اسرائیل با امارات فقط آن را محکوم کردیم. درباره ترکمنستان و عراق و کردستان عراق هم کم‌وبیش چنین است. آنها منافع خود را در دوری از ایران و نزدیکی با آمریکا می‌دانند و آخرین آنها هم افغانستان است که آمریکا، طالبان را چون میخی در پهلوی ایران فروکرد تا آنچه را که آمریکا در افغانستان علیه ایران نتوانست انجام دهد، به‌کار ببرند. پس دولت روحانی چه باید می‌کرد؟ سیاست‌ها را که وزارت خارجه تعیین نمی‌کند، کشورها هم بیشتر تابع آمریکا هستند و در برابر حکومت شیعی ایران حداقل احتیاط می‌کنند و تقریبا اغلب همسایگان مخالف حکومت شیعی و دینی ایران هستند. البته این محبت! همسایه‌ها سابقه قبلی و چندصدساله دارد. به‌ خاطر آوردیم که پس از سرنگونی صفویه و البته در اواخر حکومت رسمی بازماندگان صفوی ایران از سوی ترکمن‌ها، ازبک‌ها، ابدالی‌ها، غلجانی‌ها، عثمانی‌ها و روس‌ها و برخی طوایف منطقه‌ای اشغال و دچار ناآرامی شد و نادر به‌عنوان منجی ایران همه را شکست داد و از ایران بیرون کرد و به ایران وحدت بخشید. این مثال نه به‌ خاطر ضرورت حرکت نظامی مشابه نادر است زیرا زمانه تغییر پیدا کرده است و امروز تقویت وحدت ایران و استقامت در مقابل دشمنان و دفع آنها و شاید جذب آنها تدبیر مناسب خود را می‌طلبد. در آن زمان هر‌یک از دشمنان شمالی، غربی و شرقی می‌خواستند ایران را تجزیه کنند و تکه‌هایی از آن را برای خود بردارند و اینک نیز دشمنان در پی تجزیه ایران و از‌بین‌بردن وحدت ایران هستند. ارتباط با همسایگان باوجود نکات منفی ذکرشده البته کم‌وبیش وجود دارد اما نکث در آن و عدم افزایش ارتباطات و عدم اعتماد آنها به ما، ربطی به دولت‌ها ندارد. دولت حاضر هم کاری بیشتر از دولت روحانی نمی‌تواند انجام دهد. این نوشته به‌خاطر مخالفت با سیاست‌های برون‌مرزی جمهوری اسلامی نیست بلکه مخالفت با کسانی است که با تحلیل‌های نادرست به مردم آدرس غلط می‌دهند. ما سزاوارانه در منطقه ایستاده‌ایم و طبعا هزینه این ایستادگی را هم تحمل می‌کنیم. نقل است که از حضرت مولی علی‌(ع) پرسیدند شما چگونه انسانی هستید که این‌گونه زندگی می‌کنید. فرمودند مثال من مثال آن تک‌درختی است که در بیابان روییده و در برابر همه ناملایمات از قبیل باد و طوفان و بی‌آبی مقاومت آورده است. ایران هم می‌تواند در برابر همه ناملایمات مقاومت و استقامت کند‌ اما به‌شرط آنکه از داخل فرونریزد. این فروریختن حاصل سیاست‌های مردم‌نمایی (پوپولیسم) و عدم تدبیر در مورد آب و خاک و سایر منابع طبیعی خداداد کشور است که چون موریانه از داخل کشور را تهی می‌کند و هم سیاست‌های تبعیض‌آمیز و عدم مقابله با فشار و رانت‌خواری و تداوم بی‌عدالتی و نداشتن تدبیر در خصوص مقابله با تحریم‌های اقتصادی است و می‌خواهیم باوجود همه تحریم‌ها ظاهر کشور را همسان کشورهای مرفه جلوه دهیم و این هر دو استقامت را بی‌معنی می‌کند و در این راه هم باید با اقتدار کامل نظامی در حفظ مرزها بکوشیم و هم در داخل از فروپاشی پیشگیری کنیم.

مهم آن است که با مردم صادق باشیم و صداوسیما که به‌ قول رهبر فقید انقلاب (ره) یک دانشگاه است، مشکلات را حسب ضرب‌المثل «گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری» به مخالفان سیاسی خود نسبت ندهد و اگر لازم است مردم مقاومت کنند -که باید مقاومت کنند- حقیقت را عیان و روشن برای مردم بگوید.

بی‌پرده باید گفت تا هنگامی که حکمرانی در ایران ایدئولوژیک است، همسایگان تسلیم ایران نمی‌شوند بلکه کارگزار قدرتی می‌شوند که پایه‌های حکومت آنها را تقویت کند. انتظار از کشورهای وابسته به سلطه‌گران یا کشورهای تابع آن نوع ایدئولوژی که تکفیر ایران و ایرانی و شیعه در دستور کار آنان است، برای پیوند دوستی بیهوده است‌ اما در‌عین‌حال به‌قول سعدی، چو جنگ‌آوری با کسی در ستیز‌/ که از وی گریزت بود یا گزیر.