|

هیاهوی تخریب و سکوت سازمان محیط زیست

عبدالحسین طوطیایی پژوهشگر کشاورزی

بیش از سه ماه از انتصاب مدیریت جدید سازمان حفظ محیط زیست می‌گذرد. در این مدت چشمان نگران دیده‌بانان دلسوز در جای‌جای کشورمان به پردیسان جدید دوخته شده است که آیا سرانجام فریادرسی آمده است؟ آیا او همان است که زوزه ناایستای ماشین‌آلات تخریب و نیز طنین پای آیندگان این سرزمین را شنیده است؟ آیندگانی که در پیش پای‌شان به جای فرش قرمز، چاله‌هایی از فرونشست‌ها پهن کرده‌ایم؟ آیا مردم ما حق ندارند از او بپرسند برای نجات بقایای بستر حیات‌شان چه تمهیداتی اندیشیده است؟ ریاست جدید سازمان گرچه تاکنون کمتر از نقشه راه خود با مخاطبان درونی گفته‌اند؛ اما در همان آغاز و در چهارمین مجمع وزیران و مراجع محیط‌زیستی آسیا و اقیانوسیه بر اینکه «باید برای نجات زمین، تلاش‌های خود را هم‌افزا کنیم»، اشاره داشتند. ایشان از‌جمله در این اجلاس توجه ویژه به بازیابی سبز در دستیابی به اهداف توسعه پایدار و حفظ و ارتقای اکوسیستم‌ها و تنوع زیستی را تأکید کردند. اگر همین اشارات کوتاه هم اهداف متولی محیط زیست کشور برای سرزمین خود هم بدانیم انتظار این بود که در این مدت از فوریت‌های در دست اجرا و از تنگناهای پیش‌رو بیشتر می‌شنیدیم. اگر هم برای گزارش «چه کار کردیم» مجالی نبوده است؛ اما بی‌تردید در جلب دلسوزان آگاه برای پاسخ به «چه باید کرد» زمان کافی وجود داشت. دلسوزانی که باور دارند اگر سازمان متولی در این چهار دهه خود را تنها به اجرای اصل 50 قانون اساسی پایبند می‌دانست، چه‌ بسا اکنون در شرایط مطلوب‌تری قرار داشتیم. اصلی که حراست از این بستر را وظیفه‌ای عمومی دانسته و برای هر آنچه بر آن آسیب برساند، خط قرمز گذاشته است. مدیریت این سازمان در گام نخست باید رسالت خود را برای دفاع از حق زیستن پایدار مردم حال و آینده این سرزمین دانسته و به جای مصلحت و تمکین، از جایگاه و قدرت اجرائی خود تنها در این جهت سود بجوید. متولی بستر حیات با توجه به رسالتش بایستی برای همه برنامه‌های ملی کشور خطوط قرمزی بر‌اساس حفظ پایداری محیط زیست تعیین کند. خطوطی که عبور از آنها تحت هیچ مصلحت و مناسباتی میسر نباشد. امیدواریم مدیریت سازمان از ورای پرده سکوت بیرون آمده و برای مهم‌ترین چالش‌های این حوزه و با مدد‌گرفتن از صاحب‌نظران و کنشگران ملی کشور طرح جامع و زمان‌بندی‌شده‌ای تدوین کند. در این طرح توقف روند تخریب شمال کشور و دیگر کانون‌های سبز، تغییر کاربری مراتع و گسترش بی‌توجیه دیم‌کاری، تداوم سدسازی (ازجمله سد فنیسک در مازندان، سد چم‌شیر بر روی سازند نمکی گچساران که تکراری از فاجعه سد گتوند است، سد لاشک در استان گیلان و...)، واگذاری بی‌برگشت اراضی ملی و به بهانه کارآفرینی در سازمان امور اراضی، برداشت مخاطره‌آمیز از آب‌های زیرزمینی و به بهانه امنیت غذایی، انبوه‌سازی بدون مطالعات آمایشی مسکن به بهانه کمک به نیازمندان، انتقال‌های آب بین‌حوضه‌ای، گسترش بی‌توجیه و مداوم کلان‌شهرها، ارتقای آموزش محیط زیست در مدارس ابتدایی و دبیرستان، نظام استفاده از وسایل نقلیه شخصی و توسعه سیستم حمل‌ونقل عمومی توأم با فرهنگ‌سازی و... مورد توجه و تدوین نقشه راه قرار گیرد. بدون تردید سازمان حفظ محیط زیست بدون پشتوانه وسیع مردمی و پشتیبانی قدرتمند و ساختاری قوه قضائیه و از آن‌سو پذیرش همه دستگاه‌های اجرائی در رعایت خطوط قرمز زیست‌محیطی، نقشی بیش از چرخ پنجم را در نظام مدیریتی کشور نخواهد داشت.