|

مذاکره و واقع‌گرایی در سیاست خارجی

دیدار سفیر جمهوری اسلامی ایران با ایلان ماسک، دستیار و مغز متفکر ترامپ که در واقع به تنهایی یک دولت بزرگ در سیاست و روابط بین‌الملل است، اگر صحت داشته باشد، چرخشی مثبت در سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران است.

دیدار سفیر جمهوری اسلامی ایران با ایلان ماسک، دستیار و مغز متفکر ترامپ که در واقع به تنهایی یک دولت بزرگ در سیاست و روابط بین‌الملل است، اگر صحت داشته باشد، چرخشی مثبت در سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران است. از طرف دیگر فرستادن سفیری معتدل و میانه‌رو همانند لاریجانی به منطقه خبری از جنس فعال‌شدن سیگنال‌های میانه‌روی در سیاست خارجی جدید دولت است. اگر روند به همین منوال ادامه پیدا کند و بخش‌های غیر مرتبط کمتر در سیاست خارجی دخالت کنند و سنگ‌اندازی خاصی صورت نگیرد، چانه‌زنی در نظام بین‌الملل آسان‌تر خواهد بود و به دنبال آن شاید بخش‌های زیادی از تحریم‌های ظالمانه شکسته شود. ایلان ماسک به دنبال سرمایه و سرمایه‌گذاری است و به منافع مادی و به‌خصوص انسانی ایرانیان واقف است. شکی نیست با تئوری جایگزینی توسعه اقتصادی و نرم به جای استفاده از قدرت سخت، قدرت بازدارندگی در حال حاضر به نفع جمهوری اسلامی ایران و مردم تمام خواهد شد. قدرت مذاکره و چانه‌زنی قدم به قدم، عقبگرد در سیاست خارجی محسوب نخواهد شد بلکه تجدید قوا و فرصتی است تا میدان و دیپلماسی با کمک همدیگر چینش جدیدی در سیاست‌گذاری منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد کنند. به‌هرحال باید دامنه ‌ مطالعات و ارزیابی ما در وزارتخانه خارجه را فراخ‌تر کرده و برای هر سیگنال بین‌المللی یک پاسخ درخور داشته باشیم. فراموش نکنیم که با دستان خالی و فقر اقتصادی مضاعف، نیروی بازدارندگی ما به محاق خواهد رفت. هرچند باید اذعان کرد که یک دیدار و یک فرد همه چیز را حل نمی‌کند و معجزه صورت نمی‌گیرد، پس شیفته نشویم و قافیه را نبازیم، اما مسیر پیش‌رو راه درستی است که با سیاست و تدبیر باید  دنبال شود. 

صحبت صریح رئیس‌جمهور محترم در دیدار با مدیر‌کل آژانس اتمی، مبنی بر فتوای رهبر انقلاب که ایران به‌هیچ‌وجه دنبال سلاح هسته‌ای نخواهد رفت، مؤکدا دال بر اطمینان خاطری است که از قبل دریافت شده است. روزنه‌ها تا حدودی باز است، همه پذیرفته‌اند اوضاع اقتصادی اصلا خوب نیست، ناترازی فقط یک مورد و چند مورد نیست، فرجام این حکمرانی به صلاح نیست، خط فقر، ناترازی صندوق‌های بازنشستگی، تورم، محیط زیست و... همه واژه‌هایی تکراری شده که برای نجات آنان نیاز به پول داریم و این منابع از پول و سرمایه را در داخل کشور به شکل بالقوه در اختیار نداریم، بنابراین نیازمند پیوستن به بازارهای جهانی هستیم.