آقای سفیر ما آزردگی را به یاد داریم
در ذهن تاریخی هر ملت لحظاتی ثبت شده است که به گفته صادق هدایت... مثل خوره روح آن ملت را میخورد، آتشزدن تخت جمشید به وسیله اسکندر مقدونی و شکستن نیزه سرباز پارسی که از نیل تا سند از خلیج فارس تا دانوب را زیر سیطره خود داشت، ورود چنگیزخان با اسب به مسجد جامع خوارزم و توهین به مصحف شریف که چنگیز خود را خشم خداوند نامید، محاصره اصفهان به دست محمود افغان و در نهایت شکست ابهت مقتدرترین حکومت شیعی در فلات ایران ضعف کشوری که آوازه قدرت آن را شاه عباس صفوی با شکست پرتغالیان تا دربار پاپ در واتیکان رسانده بود. در میان حوادث ریز و درشت تاریخ چند هزارساله ایران بعضی از حوادث مانند داغ و درفش تا هنوز روح و روان هر ایرانی را آزار میدهد. نخست عهدنامه ترکمانچای که در روز پنجشنبه اول اسفند ماه سال 1206 هجری شمسی برابر با 5 شعبان 1243 قمری و مطابق با 21 فوریه 1828 میلادی در پی جنگهای ایران و روسیه در دوره فتحعلی شاه قاجار در روستای ترکمانچای بین فتحعلی شاه قاجار که نمایندگی او را میرزا ابوالحسنخان شیرازی برعهده داشت و از طرف الکساندر اول تزار روسیه ایوان پاسکویچ آن را امضا کردند؛ درحالیکه عباس میرزا نایبالسلطنه و میرزا قائممقام فراهانی هم حضور داشتند. براساس این قرارداد علاوه بر تأکید بر مناطق ازدسترفته که در عهدنامه گلستان ذکر آن رفته بود، سه ایالت دیگر از منطقه قفقاز که متعلق به ایران بود؛ یعنی ایروان، نخجوان و بخشهای باقیمانده از منطقه تالش به روسها واگذار شد و ایران به کلی از مناطق اصلی شمال ارس دست کشید و از همه مهمتر، حق قضاوت کنسولی یا همان کاپیتولاسیون بر ایران تحمیل شد و شاه ایران تحتالحمایه دولت روسیه قرار گرفت. بدین معنی که دولت روسیه برابر عهدنامه ترکمانچای متعهد شد که از سلطنت در خانواده عباس میرزا حمایت کند و با این تعهد بود که از میان صدها فرزند فتحعلی شاه سلطنت با حمایت روسیه به نوهاش محمد شاه فرزند عباس میرزا رسید و بعد از محمد شاه این حمایت روسیه بود که ناصرالدین شاه را 50 سال بر سرنوشت مردم ایران با آن درباری که زنبارگی و غلامبچگی در آن امری پیشپاافتاده بود و در عهد همین شاه برابر عهدنامه پاریس، افغانستان از ایران جدا شد و برابر معاهده آخال همه اراضی شمال رود اترک یعنی آسیای مرکزی را روسها ضمیمه خاک خود کردند و دیگر از مرو، بلخ، خیوه، خوارزم و بوی جوی مولیان بخارا اثری باقی نماند تا سلطنت به مظفرالدین شاه و پس از او به محمدعلی شاه که مجلس تازهتأسیس را به توپ بست و با فرار به سفارت روسیه در زرگنده، ننگ مستقیم زیر بیرق اجنبی رفتن را بر پیشانی خود حک کرد، آنگاه نوبت به احمد شاه قاجار رسید که ایران به گفته ملکالشعرای بهار- دردا و دریغا که چنان گشتی بی برگ/ کز بافته خویش نداری کفن من- جنگ جهانی اول و دوم ایران با وجود اعلان بیطرفی اشغال شد.
هرچند گفته شد - میآیند و میروند و به ما کاری ندارند- اما همه کار داشتند، غم کنفرانس تهران در اواخر جنگ دوم بدون اطلاع دولتمردان ضعیفشده ایرانی و عکس تاریخی سران سه کشور اشغالگر ایران: روزولت، استالین و چرچیل که ایران برای آنان پل پیروزی لقب گرفت، در دل تاریخ نیز سوهان روحی شده است که نگاه به آن، مثل خوره روح و روان هر ایرانی را میخورد. ایران بعد از انقلاب هرچند مستقل و قدرتمند است و سیمرغ بلندآشیانه ایرانی از درون جنگ هشتساله تحمیلی بر بلندای خاورمیانه پر کشیده و امروزه پیش دولتهای قدرتمند دنیا مانند آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلیس، چین و آلمان یک طرف و تیم مذاکرهکننده ایران طرف دیگر میز به گفتوگو مینشینند و پرواز موشکهای ایرانی تا فراسوی مرزها یادآور قدت بالای ایران و حفاظت از مرزهای اوست؛ اما کشور بهظاهر دوست، روسیه و انگلیس هنوز در رؤیای عهدنامه ترکمانچای و کنفرانس تهران سیر میکنند. عکس سفرای روس و انگلیس دو طرف صندلی خالی سفیر آمریکا در کنار پنجره سفارت روسیه چه پیامی را میخواهد یادآورمان کند؟ آیا ایران هنوز همان ایران ماههای پایانی جنگ است که نیروهای اشغالگر هرچه میخواستند میکردند و ضرباهنگ کشیده سرباز آمریکایی بر چهره زجرکشیده ایرانی در طنین سرود ای ایران ای مرز پرگهر حسین گلگلاب وارد تاریخ میشود، ایران امروز ایران شهید تهرانیمقدم است که نفیر موشک ابداعیاش خواب خوش دشمنان را بر هم زده است که جرئت نمیکنند حتی به آبهایش نزدیک شوند؛ اما ادای احترام سفیر روسیه در باغ سفارت این کشور به مجسمه یادبود گریبایدوف چه پیامی دارد؟ الکساندر گریبایدوف شاهزاده متفرعن روسی که به همراه سرجان کمپل اولین وزیر مختار انگلیس متن عهدنامه ترکمانچای را که پیشنویس آن از خورجین اسب کمپل بیرون آمده بود، در مذاکرات منتهی به انعقاد عهدنامه ترکمانچای برعهده داشت، برابر این عهدنامه علاوه بر ازدستدادن اراضی شمال رود ارس 20 میلیون روبل غرامت جنگ بر ذمه دولت ایران قرار گرفت و گریبایدوف بعد از امضاشدن عهدنامه 40 هزار روبل پاداش گرفت و چون دربار روسیه هم از رفتار متفرعنانه او دلخور بود، او که در جنگهای کریمه بهظاهر رشادتی از خود نشان داده بود و خود را طلبکار دربار میدانست و زهر کلام خود را در نمایشنامههایش نشان میداد، به مقام منشیگری هیئت نمایندگی روسیه در قفقاز و ایران رسید و مدتی بعد پیش از امضای عهدنامه ترکمانچای ارتقا پیدا کرده که در تدوین آن به کمک سفیر انگلیس در تحقیر ایرانیان جدّ و جهدی کرده بود به مقام سفارت روسیه در ایران رسید، برابر عهدنامه ترکمانچای اهالی گرجستان را که زمانی جزء ایران بود و بعد از شکست ایران به خاک روسیه ملحق شده بودند، دولت روسیه اتباع خود میدانست و گریبایدوف نسبت به زنان گرجی که به عقد مردان ایرانی درآمده بودند، از باب تحقیر ایرانیان راه و روشی در پیش گرفت که باید زنان گرجی به عقد ایرانیان درآمده که به زعم او اسیر ایرانیان شده بودند، به گرجستان پس داده شوند. زنانی که با ایرانیان ازدواج کرده و شوهر و فرزند داشتند، او به یکی از بندهای عهدنامه ترکمانچای استناد میکرد و نیروهای روسی دربهدر دنبال زنان گرجی و ارمنی در خانه ایرانیان بودند، خشم فروخفته مردم از تحقیر عهدنامه گلستان به جایی رسید که اطراف ارگ و سفارت روسیه اجتماع کردند؛ جمعیتی به گفته شاهدان بیش از پنج هزار نفر با چوب و چماق در برابر سفارت جمع شدند و فریاد میزدند و خطاب به اللهیارخان آصفالدوله صدراعظم وقت شعار میدادند: برو برای روسها پااندازی زنانت را بکن، عباس میرزا روح و جسمش را به امپراتور فروخته است، بزن به چاک والا قیمه قیمهات میکنیم. خشم مردم فزونی گرفت و ناگهان جمعیت وارد سفارت روسیه شد. محافظان سفارت اسلحه کشیدند و چند نفر از مردم و عدهای قزاق و مستخدم سفارت کشته شدند. جمعیت خشمگین غیر قابل کنترل که وارد عمارت سفارت شده بودند، هرکس را که دیدند کشتند. وقتی به گریبایدوف که در گوشهای پنهان شده بود، رسیدند، او را قطعه قطعه کردند. - تنها دبیر اول سفارت - مالنسوف که با لباس مبدل توانسته بود از معرکه فرار کند، روایتگر لحظات بحرانی خشم مردم در باغ و عمارت سفارت شد. جنازه مثلهشده گریبایدوف بعد از شناسایی به تفلیس فرستاده و در این شهر دفن شد که مقبرهاش هماکنون موجود است. دو بنای یادبود برای گریبایدوف ساخته شده است: یکی در ارمنستان در محلی که پوشکین نویسنده نامدار روسی جنازه گریبایدوف را دیده بود - بر بنای یادبودی که ارمنیان در زمان اتحاد جماهیر شوروی در محلی که پوشکین جنازه را دیده بود، نوشته شده است - در اینجا آ اس پوشکین بدن آ اس گریبایدوف را دید. بنای یادبود دیگری در باغ سفارت روسیه در تهران برای گریبایدوف ساخته شده است که نگارنده نمیدانم این بنا چه زمانی ساخته شده؟ بنای ارمنستان در دوره اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده است؛ اما بنای تهران را نمیدانم.
عکسی از این بنا درحالیکه سفیر روسیه تاج گلی در روز 21 بهمن کنار آن گذاشته و در توییتر سفارت روسیه این عکس با هشتگ - ما به یاد داریم - را منتشر کرده و نوشته است که این ادای احترام به مناسبت -روز دیپلمات - انجام گرفته است، نمیدانم سفرای روس و انگلیس با آن عکس کذایی که یادآور اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و کنفرانس تهران است و این هشتگ - ما به یاد داریم - گلباران بنای یادبود کسی که بیشترین تحقیر را نسبت به ایرانیان شکستخورده و تحقیرشده از عهدنامه ترکمانچای داشته، یادآور چیست؟ آقای سفیر شما شکست ما را در جنگهای ایران و روس به یاد دارید؟ ما چه چیز را باید به یاد داشته باشیم؟ راستی شما به ما یادآور میشوید که به یاد داشته باشیم با عهدنامه ترکمانچای با ما چه کردید؟ آقای سفیر باور کن این یادآوری شما، مثل خوره روح و روان ما را از زمانه عهدنامه گلستان، ترکمانچای، آخال و همه آنچه بر ما در این 200 سال رفته است، آزرده میکند. ما آزردگی را به یاد داریم.