عصبانی باش و بزن زیر میز!
یادتان هست چند سال پیش در حاشیه هیئت دولت، وزیر وقت راه و شهرسازی در برابر سؤال خبرنگار صداوسیما از کوره دررفت و میکروفن را با پرخاشگری پرت کرد!؟ یادتان هست عنابستانی، نماینده قانونشکن مجلس در برابر تذکر سرباز راهور از کوره دررفت و سیلی به گوش سرباز نواخت!؟ یادتان هست هاجر چنارانی، نماینده مجلس با پایه میکروفن به معاون استاندار خراسان رضوی حمله کرد!؟ یادتان هست محمدباسط درازهی، نماینده سراوان که از مقاومت کارمند گمرک در برابر خواسته غیرقانونیاش عصبانی شده بود، به کارمند گمرک هتاکی کرد!؟ یادتان هست حمید بقایی به دفتر روزنامه «شرق» حمله کرد و با عصایش روزنامهنگاران را نواخت، فحاشی کرد و دفتر این روزنامه را به هم ریخت و وسایلش را شکست!؟ یادتان هست وقتی در زاهدان به نمکی وزیر وقت بهداشت درباره کمکاری در کنترل بیماری کرونا انتقاد کردند، از کوره دررفت و چه الفاظ زشتی به کار برد!؟ یادتان هست چند ماه پیش در مراسم معارفه استاندار جدید آذربایجان شرقی فردی روی صحنه رفت و به صورت استاندار تازه منصوبشده سیلی زد!؟ یادتان هست در جریان زلزله کرمان، رزمحسینی، استاندار وقت که بعدها وزیر صمت شد، مدیرکل ارتباطات و فناوری اطلاعات را به بدترین شکل از جلسه اداری استان اخراج کرد!؟ یادتان هست احمدعلی موهبتی، استاندار سابق سیستانوبلوچستان چون در کادر تصویر خبرنگار حضور نداشت، عصبانی شد و تیم خبرنگاران حاضر را با القاب زشت خطاب کرد!؟ این روزها رفتار دون شأن فرماندار رفسنجان را حتما دیدهاید وقتی که در برابر سؤال انتقادی خبرنگار محلی میگوید: «اگر این سؤال را تکرار کنی میزنم تو دهنت!؟» یا رفتار سخیف سردار آجرلو، مدیرعامل فعلی باشگاه استقلال که لوگوی باشگاه خبرنگاران را به زمین میاندازد؟! واکنش نابخردانه مهرداد ویسکرمی، نماینده مجلس که منتقدان طرح صیانت را با عناوینی مانند سگهای قلادهبلند و گرگهای مجازی نام برد هم که جای خود دارد! حتما بارها عصبانیت و پرخاشگری فرهاد مجیدی، فیروز کریمی و برخی از مربیان، باشگاهداران و بازیکنان فوتبال را دیدهاید!؟
و البته نمونههای فراوان دیگری که پشت درهای بسته و در جلسات رخ داده و برای ذکر همه آنها نه مجال است و نه جرئت! حتما شنیده یا دیدهاید که عامل یک قتل یا نزاع خیابانی، درگیری سر جای پارک خودرو یا حتی خیره نگاهکردن و چشمدرچشم شدن دو نفر بوده است!؟ یا حتما در محل کار، همسایگی یا در فامیل خود به افرادی برخوردهاید که خیلی زود ناراحت و دلخور میشوند، نمیتوانند بر خشم خود فائق آیند و خودشان را کنترل کنند، خیلی زود از کوره درمیروند، رگ گردنشان ورم میکند، حرفهای نامناسب یا رفتارهای غیرمنطقی از آنها سر میزند، گاهی بیمنطق و بیدلیل قضاوت میکنند، دعوا راه میاندازند، داد و فریاد میکنند، چیزی را میشکنند یا گاهی آماده درگیری فیزیکی هستند!؟ همه اینها ناشی از نوعی اختلال رفتاری است.
آمارهای وزارت بهداشت گواه آن است که حدود ۳۰ درصد مردم ایران دچار اختلالات کوچک و بزرگ رفتاری و روانی هستند. شاید تصور کنید وضعیت اقتصادی جامعه در تشدید چنین اختلالاتی مؤثر است. اگرچه وضعیت اقتصادی جامعه هم یکی از عوامل مؤثر بر روح و روان مردم است؛ اما بههیچعنوان دلیل اصلی فراوانی چنین اختلالاتی نیست. به طور کلی بعد از عامل وراثت، وضعیت فرهنگ و آموزش در خانواده و جامعه، بحران معیشت و اقتصاد، چالشهای اجتماعی و سیاسی همه و همه عواملی تأثیرگذار بر روان مردم است. در حقیقت چنین رفتارهایی ناشی از یک نوع اختلال ژنتیکی، نقص در تربیت خانوادگی و اجتماعی در دوران کودکی و پس از آن است و البته در بزرگسالی هم موقعیت اجتماعی، جایگاه قدرت و منفعت افراد، بهویژه در اهالی سیاست، در بروز چنین رفتارهایی مؤثر است. اینها اختلالاتی هستند که طیف وسیعی از نقصها یا رفتارهای غیرعادی را در بر میگیرند.
در یک سوی این طیف اختلالات معمولی و فراگیر مانند ناتوانی در کنترل خشم و عصبانیت قرار دارد که با نامهایی مانند نداشتن «مهارت کنترل خشم»، نداشتن «مهارت کنترل تکانه» یا نداشتن «مهارت خویشتنداری» نامیده میشوند. چنین مهارتی معمولا با آموزش و تمرین قابل اکتساب است و نیازمند مداخلات دارویی نیست؛ اما در حالتهای حاد میتواند به اختلالات شدیدتری منجر شود که نیاز به جلسات مکرر رواندرمانی و مصرف دارو هم دارد. البته اختلالات روانی تنوع و گستردگی زیادی دارند. انواع توهمات، خودبزرگپنداری، خودشیفتگی، احساس مصلح اجتماعی بودن نیز در این طیف جا میگیرد. درماننشدن چنین اختلالاتی اول خود فرد، بعد خانواده، بعد نزدیکان، دوستان، همکاران و در نهایت جامعه را دچار آسیب میکند. سپردن مسئولیتهای مهم به چنین اشخاصی دور از درایت و عقلانیت است؛ چون چهبسا آبروی ملتی را بر باد خواهند داد؛ کمااینکه در دورههایی افرادی با چنین ویژگیهایی را در مصدر کار تجربه کردهایم و عواقب آن را دیده و چشیدهایم.
یکی از دشوارترین کارها فهماندن و قبولاندن این اختلال رفتاری به سیاستمداران متوهم و متکبر است که خود را سالم و از هر نقص و اختلالی مبرّا و چنین رفتارهایی را تلاش برای دفاع از حقوق مردم، عادی و ضروری میدانند! معمولا افراد ناتوان در کنترل خشم و تکانه، مرزهای غیظ و عصبانیت و جوشآوردن، از کوره دررفتن و پرخاشگری را رد میکنند؛ اما اغلب پس از آن پشیمان میشوند، گاهی خجالت میکشند و دنبال عذرخواهی و جبران میگردند؛ درحالیکه آب رفته به جوی بازنمیگردد و پلهای پشت سر خراب شده است. معمولا چنین طغیانهای رفتاری و کلامی بیمقدمه و بدون تفکری درباره عواقب آن رخ میدهد و میتواند شامل پرخاشگری بیانی یا فیزیکی باشد. نشانههای بروز چنین اختلالاتی عصبانیت شدید، از کوره دررفتن، با تندی صحبتکردن، جروبحثکردن، دادزدن، ایرادگرفتن، تنهزدن، هلدادن، تخریب اموال و حتی تهدید یا حمله است. در افرادی با چنین ویژگیهایی معمولا روابط بینفردی آسیب میبیند و دیگران آنها را بهعنوان کسانی میشناسند که همیشه عصبانی هستند. چنین رفتارهایی منجر به مشکلات عاطفی، تنهایی، استرس و گاهی متارکه میشود و در محل کار، منزل یا میان اقوام، دوستان و آشنایان مشکلاتی را برای فرد بیمهارت ایجاد میکند.
بعید نیست زمینهساز ازدستدادن شغل، تصادف با ماشین، مشکلات اقتصادی یا مشکلات قانونی هم شود. معمولا سیاستمدارانی که چنین ویژگیهایی دارند، مورد اعتماد نیستند و فقط یک بار قد علم میکنند و سپس برای همیشه افول میکنند. کمااینکه بسیاری از چنین سیاستمدارانی تنها برای اینکه مهارت کنترل تکانه نداشتهاند و بیموقع حرف بیربطی زدهاند یا رفتار نابخردانهای کردهاند، گرفتار پروندههای قانونی یا پزشکی هستند. معمولا مشکلات جسمی هم در این افراد رایجتر است، از فشار خون بالا گرفته تا دیابت، بیماری قلبی و سکته، زخم معده و دردهای مزمن.
در یک کلام چنین افرادی اول به خودشان آسیب میرسانند. اصولا درمان فوری و واحدی هم برای چنین افرادی وجود ندارد و بسته به میزان و مراتب چنین اختلالی شامل آموزش و کسب مهارت، رواندرمانی و دارودرمانی میشوند. البته با آموزش و خودمراقبتی مداوم میتوان برخی اضطرابهای گذرا و رفتارهای پرخاشگرانه چنین شهروندانی را کاهش داد. اگر من و شما دچار چنین رفتارهایی هستیم و هنوز به مرحله رواندرمانی و دارودرمانی نرسیدهایم، خوششانس بودهایم و نباید درنگ کنیم. اکنون زمان مناسبی برای آموختن روشها و مهارتهای کنترل خشم، خویشتنداری و پیشگیری از بروز مشکلات آتی است. بهترین روش برای کسب چنین مهارتها و سازوکارهای کنترلی خودشناسی است. برخی از ایدههای مفید برای کسب مهارت کنترل خشم و خویشتنداری عبارتاند از: درباره عواقب رفتارتان فکر کنید و آگاه باشید که رفتارهای خشمگونه بر روابط عاطفی، شغلی و خانوادگی تأثیر منفی عجیبی میگذارد که جبران یا ترمیم آن حداقل در کوتاهزمان محال است؛ موضوعاتی که شما را ناراحت یا خشمگین میکند، شناسایی کنید و همیشه برای کنترل آنها برنامه داشته باشید؛ همیشه واژه یا جملهای آرامبخش مانند «میتوانم خودم را کنترل کنم» را در ذهن داشته باشید و در موقع بروز طغیان تکرار کنید؛ در مواقع ناراحتی چشمهایتان را ببندید و درباره فرد، مکان و موضوع ویژهای که خاطرات خوبی را برایتان تداعی میکند، بیندیشید؛ در صورت امکان بیدرنگ از فرد یا مکانی که باعث خشمتان شده دور شوید؛ پیادهروی طولانی و فعالیتهای بدنی یکی از بهترین راههای فروکشکردن خشم است؛ چون سبب ترشح ماده شیمیایی آرامشبخش و شادیآفرینی در مغز میشود؛ به دیدن فرد قابل اعتمادی که شنونده و راهنمای خوبی است، بروید و با او گفتوگو کنید. آفرینشهای ادبی و هنری، مطالعه یا نوشتن و همچنین گوشدادن به موسیقی مورد علاقه هم موجب آرامش روح و روان و کاهش خشم و عصبانیت میشود؛ اما مهمتر از همه پذیرش این موضوع است که من یا شما از مهارت کنترل خشم یا مهارت خویشتنداری بیبهرهایم و تا این واقعیت را نپذیریم در درمان آن ناتوانیم. اگر اینها افاقه نکرد حتما دارای اختلال مزمن روانی هستیم و باید به روانپزشک و روانکاو مراجعه کنیم... .