دیپلماسی برای صلح
جنگ پایان دیپلماسی و صلح سرآغاز آن است. تاریخ نشان میدهد هیچ جنگی برنده ندارد و در فرجام این بازندگان هستند که دگربار به دیپلماسی رو میآورند. هزینه بازسازی دیپلماسی را ملتهای درگیر در جنگ میپردازند. جنگ اوکراین میتوانست به وقوع نپیوندد اگر دیپلماسی سازندهای را به کار گرفته بودند. روسیه در تکاپوی موازنه قوا در مرزهای غربی خود بوده و پیشروی ناتو به سوی شرق را با منافع حیاتی خود در تضاد میداند.
جنگ پایان دیپلماسی و صلح سرآغاز آن است. تاریخ نشان میدهد هیچ جنگی برنده ندارد و در فرجام این بازندگان هستند که دگربار به دیپلماسی رو میآورند. هزینه بازسازی دیپلماسی را ملتهای درگیر در جنگ میپردازند. جنگ اوکراین میتوانست به وقوع نپیوندد اگر دیپلماسی سازندهای را به کار گرفته بودند. روسیه در تکاپوی موازنه قوا در مرزهای غربی خود بوده و پیشروی ناتو به سوی شرق را با منافع حیاتی خود در تضاد میداند. اعلام بیطرفی اوکراین و شرکتنکردن این کشور در پیمانهای دفاع جمعی میتوانست از جنگ جلوگیری کند. و اکنون راهبردهایی در چارچوب چنین استراتژیای، کارسازترین دیپلماسی برای پایاندادن به جنگ است. هنوز ظرفیتهای دیپلماتیک سازنده برای اعمال چنین استراتژیهایی در طرفهای اروپای غربی وجود دارد. شکی نیست که پیشگرفتن این استراتژی تنها شیوه پایان درگیریهای نظامی است. روسیه عضویت سه کشور لیتوانی، استونی و لتونی در پیمان ناتو را با منافع خود در حوزه بالتیک در تضاد دانسته و در صورت تداوم درگیریها، تنش به حوزه دریای بالتیک کشیده خواهد شد و در این میان بلاروس کمینگاه حمله به این سه جمهوری جداشده از شوروی خواهد بود. اوکراین برای روسیه اهمیت ژئوپلیتیکی دارد. پیوستن اوکراین به ناتو میتواند جنگ کنونی را به نبردی فرسایشی تبدیل کند؛ شرایطی که اتحادیه اروپا خواستار تداوم آن نیست. اروپا با عضویت اوکراین در ناتو مخالف بوده و این امر را در تضاد با منافع بلندمدت خود میداند. آرامآرام این استراتژی پررنگ شده و آمریکا در این راستا با اروپا همداستان خواهد شد.