|

نیاز بنیاد روابط خارجه

شرایط پرچالش و بدون چشم‌انداز اجتماعی و ملی بر هیچ ذهن وطن‌پرستی پوشیده نیست. پربیراه نیست اگر عملکرد متولیان روابط خارجه را با درنظرگرفتن زیست بسیار دشوار بخشی از شهروندان، پرابهام و سؤال‌برانگیز تلقی کنیم. به منظور درک عملکرد پرهزینه متولیان روابط خارجه و پیامدهای اجتماعی و ملی روابط خارجه ناکارآمد، نکاتی به اختصار ارائه می‌شود.

شرایط پرچالش و بدون چشم‌انداز اجتماعی و ملی بر هیچ ذهن وطن‌پرستی پوشیده نیست. پربیراه نیست اگر عملکرد متولیان روابط خارجه را با درنظرگرفتن زیست بسیار دشوار بخشی از شهروندان، پرابهام و سؤال‌برانگیز تلقی کنیم. به منظور درک عملکرد پرهزینه متولیان روابط خارجه و پیامدهای اجتماعی و ملی روابط خارجه ناکارآمد، نکاتی به اختصار ارائه می‌شود.

آیا کارگزار، صاحب‌منصب یا متولی در ساختار مدیریت وجود دارد که هدف (اهداف) پیگیری‌شده و دستاوردهای حاصله در روابط خارجه در چند دهه گذشته را به‌طور شفاف و ملموس تبیین کرده و توضیح دهد؟ اجازه دهید برای درک پرسش مطرح‌شده تبیینی کلی، کاربردی و مختصر از چیستی، کارکرد و اهمیت روابط خارجه ارائه کنیم.

چرا کشورها «تمایل دارند یا تمایل ندارند» با دیگر کشورها ارتباط برقرار کنند؟ به عبارتی، هدف یا اهداف از برقراری روابط دو یا چند جانبه بین کشورها چیست؟ شاید کلی و مختصرترین پاسخ این باشد که یک کشور، هر اندازه بزرگ، ثروتمند یا مقتدر، به دلایل گوناگون نمی‌تواند یا مقرون‌به‌صرفه نیست که برخی نیازهای (اقتصادی، صنعتی، دفاعی، علمی، فناوری و...) ملی خود را مبتنی بر توانایی‌ها، منابع، ذخایر، متخصصین و... بومی تهیه و تأمین کند. ازاین‌رو، در راستای تحقق منافع ملی (رفاه، آرمش و امنیت شهروندان)، یک کشور تمایل دارد با دیگر کشورهایی که امکان تأمین نیازهای ملی او را دارند، ارتباط برقرار کند. به بیانی بسیار کاربردی، روابط خارجه نوعی روابط تجاری و دادوستد است.

 پربیراه نیست اگر عرصه روابط بین‌الملل را یک بازار یا مرکز تجاری وسیع که همه کالاهای مدنظر یک مشتری در آن عرضه می‌شود، تلقی کنیم. اگر تبیین فوق منطقی و کاربردی تلقی شود، آن‌گاه «می‌توان ادعا کرد که روابط بین‌الملل بازاری است که در آن انواع نیازها و کالاها، خدمات و راهکارهایی به منظور برآوردن نیازهای گوناگون، عرضه و تقاضا می‌شود». شاید با این تبیین کلی و مختصر از چیستی و کارکرد روابط خارجه بتوان به ارزیابی اهداف و دستاوردهای راهبرد روابط خارجه در چند دهه گذشته پرداخت. یقینا هر راهکار یا راهبرد سیاسی نتایجی در برخواهد داشت. اما پرسشی که باید «پاسخی شفاف و ملی» برای آن ارائه شود، این است که چه کسانی، گروه‌ها یا کشورهایی از راهبرد روابط خارجه پیگیری‌شده در چند دهه گذشته منتفع شده‌اند؟ از دو جهت می‌توان راهبرد روابط خارجه پیگیری‌شده در چند دهه گذشته را ارزیابی و درک کرد. یک، دستاوردهای ملی و دو، دستاوردهای بین‌المللی. شاید درک و ارزیابی دستاوردهای ملی روابط خارجه نیازی به تخصص، هوش، زیرکی و آگاهی خاصی نداشته باشد؛ چراکه انبوه و انواع چالش‌ها در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، علمی، صنعتی، اشتغال، معیشت، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و... به گویا و شفاف‌ترین بیان، تبلور دستاوردهای راهبرد روابط خارجه است. اما پیامدهای خارجی راهبرد روابط خارجه، «قابل تعمق و توجه» هستند. ‌یک، شرایط خاورمیانه قبل از «1357». کشورهای حاشیه خلیج فارس تا قبل از 57 زیستی مانند قرون پیشین داشتند. دو، فقط چند کشور رژیم صهیونیستی را به رسمیت می‌شناختند. سه، ارتش‌های مقتدر عراق، سوریه و مصر، «سردرد دائمی» برای رژیم صهیونیستی بودند. چهار، شرایط خاورمیانه میانه «1401». کشورهای حاشیه خلیج فارس تبدیل به توسعه‌یافته‌ترین کشورهای جهان شده‌اند. تقریبا اغلب کشورهای مسلمان و غیرمسلمان، نه‌تنها رژیم صهیونیستی را به رسمیت می‌شناسند بلکه روابط سودمندی با این رژیم دارند. کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس که روزگاری حتی اسم اسرائیل را به زبان نمی‌آوردند، روابط دوجانبه بسیار دوستانه و حتی صمیمانه‌ای با رژیم صهونیستی برقرار کرده‌اند. پنج، بی‌تردید خاورمیانه متشنج (به‌جز بحران اوکراین) و بی‌ثبات‌ترین منطقه جهان است.‌حال با توجه به انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و ملی که چشم‌انداز روشنی برای رهایی از آنها دیده نمی‌شود، آیا خطاست اگر گفته شود یا انتظار داشته باشیم که اهداف و راهبرد روابط خارجه، «باید» به رفاه، آرامش و امنیت شهروندان منجر شود؟ آیا خطاست اگر انتظار داشته باشیم که محو کودکان کار، آشغال‌گردی، کولبری، سوخت‌بری، فروش اعضای بدن به دلیل فقر و... یا ایجاد امکان آموزش و تحصیل برای همه شهروندان در جای‌جای ایران، دسترسی شهروندان به بهداشت و درمان، دسترسی به آموزش عالی برای مشتاقان، توسعه صنعتی و تجاری ملی، امکان اشتغال برای جوانان باانگیزه، پرانرژی، وطن‌پرست و دارای تحصیلات دانشگاهی و... «باید» اصلی‌ترین هدف و راهبرد روابط خارجه باشد؟ آیا خطاست اگر انتظار داشته باشیم که اهداف و راهبرد روابط خارجه «باید» تبلور و انعکاس منافع ملی باشد؟

شاید بیش از هر زمان دیگر در تاریخ چندهزارساله و پرفرازونشیب ایران‌زمین، ضروری است تا «وطن‌پرستان» درباره پرسش‌هایی مانند روابط خارجه چیست؟ کارکرد روابط خارجه چیست؟ اساسا چرا باید یا نباید با برخی کشورها ارتباط داشت یا نداشت؟ «اهداف مشروع و ملی روابط خارجه کدام هستند؟» یا آیا راهبرد روابط خارجه می‌تواند مبتنی بر اهداف جناحی یا یک اقلیت، تدوین و پیگیری شود؟ «تعمق و توجه معنادار» کنند.