حملات به مدارس و پیامدهای آن
اخبار مربوط به حمله با گاز به مدارس مختلف در سطح کشور بهویژه حمله به مدارس دخترانه بازتاب وسیعی در افکار عمومی داشت. افزون بر رسانههای داخلی، در بسیاری از شبکههای اجتماعی و برخی رسانههای خارجی نیز دراینباره مطالبی منتشر شد.
اخبار مربوط به حمله با گاز به مدارس مختلف در سطح کشور بهویژه حمله به مدارس دخترانه بازتاب وسیعی در افکار عمومی داشت. افزون بر رسانههای داخلی، در بسیاری از شبکههای اجتماعی و برخی رسانههای خارجی نیز دراینباره مطالبی منتشر شد. همزمان با گسترش این حملات به مدارس در سطح کشور و افزایش اخبار مربوط به آن، انتشار تصاویر برخورد خشن و خارج از ضوابط با یکی از بانوان در ماجرای مدرسه 13 آبان نیز بر ابعاد موضوع افزود.
1- در ماههای گذشته کشور شاهد بروز نارضایتی و ناآرامیهایی بود. پس از فروکشکردن نسبی اعتراضات امید میرفت تا با برخی اقدامات شکاف ایجادشده بهتدریج ترمیم شود. اعلام عفو گروهی از بازداشتیها و محکومان حوادث اخیر نیز از همین دریچه مورد تحلیل قرار گرفت. اما در این میان انتشار اخباری مبنی بر حملات با گاز در مدارسی در سطح شهر قم موضوع جنجالی تازه آفرید. در روزها و هفتههای نخست واکنش مسئولان مربوطه و دیگر نهادها و شخصیتها به این موضوع حساس بسیار کمرنگ و در برخی موارد تقلیل یا حتی تکذیب ماجرا بود. این دست از مسئولان امر بیآنکه متوجه شرایط حساس کشور باشند، موضوع را چندان شایسته توجه جدی و واکنش فوری نیافتند. اما همزمان با این کمتوجهیها، شمار مدارسی که با این حملات مواجه شدند، افزایش یافت و به دیگر شهرها و نقاط کشور سرایت کرد. انتشار فیلم و اخبار گسترده دراینباره هم موجب نشد تا مسئولان مربوطه در چند هفته گذشته به خود آیند و جدیتر با موضوعی با چنین اهمیت و حساسیتی مواجه شوند. کمتوجهی رسانههای پربیننده و شنونده داخلی به موضوع هم فضا را برای دریافت اخبار از دیگر مجاری مهیا کرد. این روند موجب شد تا با طرح شایعاتی مسئولیت موضوع داخلی و متوجه افراطگریهای داخلی شود. مسئولان امر هم متوجه اثرات عمیق چنین اخباری بر افزایش بیاعتمادی و استهلاک بیشتر سرمایه اجتماعی نشدند. افزایش شمار مدارس و ابعاد مختلف حملات به مدارس این فرض را ایجاد کرد که شباهت حملات به معنای سازمانیافتگی پدیده در سطح ملی است. بیآنکه مواضع جدی و شفاف و گسترده مسئولان در هفتههای گذشته، مبنی بر محکومیت چنین اقداماتی موجب اطمینان خاطر شهروندان شود.
2- افزایش شمار حملات بهتدریج موجب واکنش مسئولان و حتی برخی از شخصیتهای عالیرتبه روحانی در قم شد. پس از آن نیز مسئولان و دیگران به واکنش پرداختند. اما آنچه در این مرحله مورد کمتوجهی قرار گرفت، اطلاعرسانی دقیق، فوری و شفاف از روند و ابعاد حوادث بود. پرسشهای فراوانی پیرامون موضوع شکل گرفت. ازجمله اینکه با توجه به آغاز این روند در ماه گذشته چرا نهادهای مسئول امنیتی و انتظامی درباره این پدیده با سرعت به مواجهه نپرداختهاند یا اگر پرداختهاند چرا ابعاد این موضوع را برای افکار عمومی روشن نکردهاند. این نهادها برای ریشهیابی و مقابله جدی و قاطع با این دست از اقدامات مخاطرهانگیز و غیرانسانی چه برنامههایی در دست دارند؟
3- حملات سازمانیافته به مدارس جدای از ابعاد فوق، موجب بروز ناراحتی عمومی شده است. این پدیده به بروز واکنشهای روانی و استرس در میان خردسالان، نوجوانان، مادران، معلمان و کادر آموزشی مدارس هم منجر شده است. پیامد این وضعیت در کوتاهمدت التیامی نخواهد داشت و نیازمند اقدامات بعدی مشاورهای و رواندرمانگری است. ابعاد وسیع و ملی آن نیز بیانگر پیامد گسترده موضوع است. رسانههای پربیننده نیز دراینباره با تولید برنامههای علمی و مشاورهای میتوانستند نقش اثربخشی ایفا کنند که متأسفانه تاکنون چنین نبوده است.
4- حملات به مدارس بهویژه برخی پیامدهای آن مانند اعتراض والدین در کنار مدارس موجب شده تا حاشیههایی روی دهد، مانند آنچه در ماجرای مدرسه 13 آبان بروز کرد، این دست از پدیدهها نیز پیامدهای ویرانگری در پی دارد. آیا مسئولان امر به ابعاد این پیامدها اندیشیدهاند؟ برخورد فوری و شفاف با تجاوزکنندگان به حقوق شهروندان و اطلاعرسانی مستمر به شهروندان درباره نتیجه بازداشت و بازجویی و برخورد قضائی با این دست از خاطیان نظم ضروری است. تنها انتشار اطلاعیه پلیس مبنی بر اینکه این قانونشکنان مأمور نبودهاند، اگرچه اقدام مثبتی بود، اما کافی نیست. باید به اقناع افکار عمومی هم اندیشید تا به بار بیاعتمادیها بیش از این افزوده نشود. آیا وزارت آموزشوپرورش با استفاده از ظرفیت مراکز پژوهشی آن وزارتخانه و نیز ظرفیت دیگر مراکز مطالعاتی کشور درباره ابعاد و پیامدهای این وضعیت و نیز نظرسنجیهای ملی برای سنجش افکار عمومی و اینکه افکار عمومی درباره این پدیده چه میگوید، اقدامی کرده است؟ آیا این دستگاه متولی آموزشوپرورش درباره آسیبشناسی این رویداد و پیامدهای آن تأملی داشته است؟ آیا وزارت آموزشوپرورش درباره موضوع با افکار عمومی به خوبی و روشنی و شفافیت تمام سخن گفته است؟ ابعاد موضوع را شکافته است؟ از مسئولان امر خواسته است موضوع به این مهمی را جدیتر مورد توجه قرار دهند و با محکومیت چنین اقداماتی نسبت به برنامهریزی برای زدودن آثار منفی و روانی این پدیده اقدام کنند؟ آیا با معلمان ارجمند کشور سخنی گفته شد؟