تغییر نامی که برای فوتبال ایران ضروری است؛
باشگاههای فرهنگی، ورزشی، شکایتی!
وقتی باشگاهها عنوان فرهنگی- ورزشی را یدک میکشند، سوال این است که چنین رفتار و گفتاری از کدام فرهنگ یا روح ورزش نشات می گیرد که مجبوریم دائما طعم تلخ توهین را تجربه کنیم؟ شاید بهتر باشد نام کاملتر و مناسبتری برای باشگاه ها انتخاب شود.
شکایت استقلال از بیرانوند، شکایت استقلال از داور دربی، شکایت پرسپولیس از نورافکن، شکایت سپاهان از پورغلامی مربی ملوان، شکایت سپاهان از داوری دیدار با ملوان و شکایت باشگاه ملوان از امدادگران ورزشگاه نقش جهان. این لیست شکایتهای باشگاهها در یک فصل مسابقات فوتبال ایران نیست، بلکه این سیاهه تنها در 72 ساعت ثبت شده و صرفا مربوط به هفته بیست و هفتم لیگ برتر است! فوتبالی که مدت هاست از عناصر مهمی چون احترام و پیشرفت، فاصله گرفته و به مواردی چون شکایت و بیانیهنویسی متوسل شده است. در واقع آنچه باید به ندرت اتفاق بیفتد، حالا به متن تبدیل شده و جزءلاینفک بالاترین سطح مسابقات فوتبال باشگاهی کشورمان است. برای همین است که پس از برگزاری دیدارهای هر هفته، به جای اینکه در برنامه های تخصصی تلویزیون و البته رسانه ای مختلف نوشتاری، شاهد آیتم ها و مطالب فنی باشیم، بیشتر به حواشی و کشمکش های میان باشگاه ها پرداخته می شود. متاسفانه این وضعیت روی ذائقه فوتبالدوستان هم تاثیر منفی گذاشته و آنها بیشتر پیگیر حواشی هستند.
همین چند روز پیش بود که مقاله ای در سایت TOP SOCCER BLOG منتشر شد و براساس آن، لیگ برتر خلیج فارس (ایران) در ردهبندی لیگهای آسیایی پس از کشورهای کره جنوبی، ژاپن، عربستان، قطر، چین، امارات و استرالیا در رده نازل هشتم قرار گرفت. رده ای که باید خواب را از چشمان متولیان و دلسوزان فوتبال و ورزش مان برباید؛ البته اگر دلسوزی به معنای واقعی وجود داشته باشد.
مطمئنا طیف گسترده هواداران و تماشاگران یکی از مولفههای مهم است و عجیب اینکه برای فراری دادن این عنصر مهم در فوتبال از ورزشگاهها، شاهد انواع و اقسام تصمیمات و رفتارهای بعضا عجیب و نابخردانه هستیم. همین دربی شماره ۱۰۰ پایتخت را در نظر بگیرید که بعد از کلی کش و قوس اعلام شد تنها ۱۵ هزار هوادار امکان حضور در ورزشگاه آزادی را دارند. گرچه در نهایت حدود 40 هزار هوادار در میان بی برنامگی و با سختی های زیاد وارد ورزشگاه شدند. علاوه بر این بهرغم وعده تاج و سجادی، در نهایت خبری از مجوز برای حضور بانوان در ورزشگاه نشد. هواداری که از وقت خود میزند و در این شرایط سخت اقتصادی و معیشتی هزینه میکند تا شاهد فوتبالی زیبا و دلچسب باشد، مجبور است صحنه هایی را نظاره و اخباری را مطالعه کند که نه تنها جاذبهای ندارد بلکه به معنای واقعی دافعه ایجاد می کند. باورش سخت است که دروازهبان شماره یک تیم ملی که تجربه میادین و تورنمنتهای بزرگی چون جام جهانی را دارد، شادیاش از برد تیمش را با علامت «بریدن سر» نشان دهد و شکست حریف را به چنین چیزی تعبیر کند! یا آن یکی بازیکن ملیپوش که تیمش تا همین هفته پیش صدرنشین بود، حالا در اظهارنظری تحریکآمیز مدعی شود رقیبشان همیشه از داوریها سود برده و خودشان سالهاست که متضرر میشوند. یا تیمی که میبازد و آن را به گردن داور میاندازد تا از خشم هواداران در امان بماند. به همه اینها بیانیههای پرشمار باشگاهها که حاوی شکایت و بعضا کنایه علیه حریف یا ارکان فدراسیون است را هم اضافه کنید.
وقتی باشگاهها عنوان فرهنگی- ورزشی را یدک میکشند، سوال این است که چنین رفتار و گفتاری از کدام فرهنگ یا روح ورزش نشات می گیرد که مجبوریم دائما طعم تلخ توهین را تجربه کنیم؟ شاید بهتر باشد نام کاملتر و مناسبتری برای باشگاه ها انتخاب شود؛«باشگاه های فرهنگی، ورزشی، شکایتی!» در پایان اشاره ای کنیم به اظهارنظر چند روز پیش معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش و جوانان. سیدمحمد پولادگر در مصاحبه ای گفت:«اگر وزیر ورزش اجازه بدهد از هادی ساعی (رییس فدراسیون تکواندو) شکایت میکنم...»