منافع ملی؛ تکاپوی منطقهای
برایند ژئوپلیتیک مفهوم چندان پیچیدهای نیست. رویارویی دولتهای منطقهای در راستای منافع ملی سرانجام به یک تعادل استراتژیک میانجامد. رهاورد این نقطه تعادل هیچگاه برابری نبوده و نقطه تعادل شکلگرفته میان دو کشور به گرانیگاه منافع یکی از طرفین نزدیکتر است.
برایند ژئوپلیتیک مفهوم چندان پیچیدهای نیست. رویارویی دولتهای منطقهای در راستای منافع ملی سرانجام به یک تعادل استراتژیک میانجامد. رهاورد این نقطه تعادل هیچگاه برابری نبوده و نقطه تعادل شکلگرفته میان دو کشور به گرانیگاه منافع یکی از طرفین نزدیکتر است. عوامل بسیاری در نزدیکشدن نقطه تعادل استراتژیک به منافع ملی تأثیرگذار است. در اینجا موضوع مزیتهای نسبی هر کشور مطرح میشود؛ جغرافیا و مزیت ژئوپلیتیک، توانمندی اقتصادی-نظامی و از همه مهمتر دیپلماسی. بهرهمندی از ویژگیهای ژئوپلیتیکی و منابع اقتصادی و نظامی بدون بهکارگیری دیپلماسی کارا در کشاکش تأمین منافع ملی کارساز نخواهد بود. دراینمیان دیپلماسی نقش تعیینکنندهای دارد. احساس عدم حسن همجواری میتواند به اجماع منطقهای علیه یک دولت منجر شود که دراینمیان کشورهای کوچک شرکتکننده در این اجماع نقطه تعادل استراتژیک را به منافع ملیشان نزدیکتر میکنند. اختلاف ایران با عربستان و کویت بر سر میدان گازی آرش خلیج فارس در چنین سازوکار سیاسیای جای میگیرد. کشور مصنوع و هندسی کویت که در امتداد خطکش استعمارگران انگلیسی شکل گرفت، ادعای بیپایه سهیم نبودن ایران از میدان آرش را مطرح میکند؛ کویتی که در عهد باستان بخشی از امپراتوری ایرانی ساسانی بود. یگانه راه اصولی برای افزایش قدرت چانهزنی، دیپلماسی است. راههای زیادی برای جلوگیری از شکلگیری اجماع منطقهای علیه منافع ملی کشورمان وجود دارد. نخستین گام زدودن احساس تهدید منطقهای است. احساس تهدید دیپلماسی را ناکارا کرده و مستعمرهای که تنها شش دهه از استقلال آن میگذرد، کنشهایی سیاسی در تضاد با منافع ملی کشورمان خواهد داشت.