|

رضایت عمومی و عملکرد سیاسی

دلسوزان و دغدغه‌مندان سلامت، امنیت و توسعه کشور، پیوسته تلاش کرده و می‌کنند تا راهکارهایی کم‌هزینه و پایدار برای مدیریت و حل‌وفصل انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و ملی تدبیر کنند.

دلسوزان و دغدغه‌مندان سلامت، امنیت و توسعه کشور، پیوسته تلاش کرده و می‌کنند تا راهکارهایی کم‌هزینه و پایدار برای مدیریت و حل‌وفصل انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و ملی تدبیر کنند. شاید یکی از نواقص تلاش‌های بی‌منت و دلسوزانه، اهداف سیاسی مبهم به‌مثابه زمینه شرایط پرچالش اجتماعی است که دلیل اصلی عدم هم‌اندیشی، تبادل‌ نظر، همکاری، توجه‌نکردن به دیدگاه‌های متفاوت، توجه‌نکردن به ضرورت اجماع‌ نظر میان دیدگاه‌های متفاوت، کمک‌نگرفتن از منطق و داده‌های علمی و... میان افراد، گروه‌ها و جناح‌های گوناگون است. یکی از راهکارهایی که برخی دلسوزان و دغدغه‌مندان «سلامت، امنیت و توسعه ملی» معتقدند می‌توان به کمک آن، انواع و انبوه چالش‌های فلج‌کننده را مدیریت و حل‌وفصل کرد «راهکار و ابزار پروپاگاندا» است. در راستای یاری‌رساندن به تلاش‌های دلسوزانه و بی‌منت میهن‌دوستان، این موج تلاشی است برای تبیین کلی و مختصر مفهوم پروپاگاندا. یقینا تبیین قابل قبول مفهوم پروپاگاندا بسیار فراتر از مجال و توان یک موجز است، با‌وجود‌این نکاتی کلی و مختصر ارائه می‌شود. نکته درخور‌توجه اینکه راهکارها محصول درک و تحلیل شرایط عینی است و درک و تحلیل برایند «اهداف خاص» افراد و جناح‌های گوناگون است. به عبارتی «اهداف، شعاع و عمق درک و تحلیل را تعیین می‌کنند». 

مثلا اگر هدف فردی رفتن به سینما یا کنسرت باشد، فرد مد‌نظر بسیاری از وقایع و تصاویر گوناگون در مسیر رفتن به سینما را نمی‌بیند یا می‌بیند و اهمیتی نمی‌دهد. یا در شرایطی که هدف پنهان یک کارگزار سیاسی کسب منفعت از جایگاه (عمومی) خود باشد، نمی‌تواند وسعت و عمق فقر میلیون‌ها شهروند را ببیند یا می‌بیند و از نظر احساسی متأثر نمی‌شود و... . ازاین‌رو اهداف فردی و سیاسی، نقش اساسی در وسعت شعاع و عمق درک انسانی به‌مثابه زمینه راهکارهای گوناگون ایفا می‌کنند. به‌ گواه شواهد تاریخی و تجربی، در همه جوامع و اعصار از مفهوم و ابزار پروپاگاندا در راستای مقاصد گوناگون، از سوی افراد و گروه‌ها استفاده شده، می‌شود و خواهد شد؛ اما در جهان توسعه‌یافته دانش و اطلاعات بنیادی، پروپاگاندا بیشتر در امور تجاری و اقتصادی کاربرد دارد. به منظور فهم چیستی و کارکرد پروپاگاندا، تبیین کلی و مختصری از این مفهوم ارائه می‌شود.

فلسفه پروپاگاندا؟

پروپاگاندا معطوف به مطلع، ترغیب و جذب مشتری درباره یک کالا یا خدمت (خدمات) خاص از هر نوعی است. به‌ عبارتی پروپاگاندا در جهان معاصر ابزار یا روش اتصال عرضه‌کننده و متقاضی یک چیز (کالا، خدمت و...) است. دو نکته بسیار کاربردی درباره پروپاگاندا شایان توجه و تأمل است؛ یک، وجود مشتریانی که یک‌سری نیاز دارند و دو، کالا و خدمتی که با هدف تهیه و تأمین نیازهای مشتریان عرضه می‌شود. بنابراین «با‌معنا و کاربردی‌بودن پروپاگاندا، منوط به وجود شرایط یا رابطه عرضه و تقاضا است»؛ اینکه پروپاگاندا بدون عرضه کالا و خدمات متصور نخواهد بود.

تفاوت پروپاگاندا با اطلاع‌رسانی

اطلاع‌رسانی الزاما منجر به رابطه دوجانبه نمی‌شود و معمولا کارکردی یک‌سویه دارد؛ مثلا گزارش‌های هواشناسی شهروندان را از وضعیت آتی هوا مطلع می‌کند و قصد جذب شهروندان به سازمان هواشناسی برای تعامل تجاری یا اقتصادی ندارد. یا وزارت بهداشت و درمان شهروندان را از شیوع یک بیماری مطلع می‌کند و هدف سازمان بهداشت و درمان جذب شهروندان به قصد تبادل با هدف کسب منفعت یا سود نیست. به تعبیری اطلاع‌رسانی منفعت عمومی (ملی) را مدنظر دارد؛ اما ذات، کارکرد و هدف پروپاگاندا، برقراری رابطه میان عرضه‌کننده کالا و خدمات با مشتریان (مصرف‌کنندگان) است. به تعبیری، پروپاگاندا منفعت فردی یا یک اقلیت را مد‌نظر دارد. برخی کالاها، خدمات، پدیده‌ها و... (داروخانه، مدرسه، بیمارستان، نیروی انتظامی، آتش‌نشانی و...) به دلیل اهمیت ذاتی، نیازی به تبلیغات ندارند، بلکه شهروندان (مصرف‌کنندگان خدمات) به شیوه‌های گوناگون تلاش می‌کنند از آنها مطلع شوند یا آنها را در صورت لزوم به دست آورند. بنابراین اساسا «پروپاگاندا معطوف به امور و پدیده‌هایی است که اهمیت عمومی (اجتماعی و ملی) ندارند». مثلا صاحبان سینما یا تولیدکنندگان یک فیلم به منظور کسب منفعت فردی یا گروهی اقدام به تبلیغ یک فیلم می‌کنند؛ اما مشتری به دلایل گوناگون ممکن است نخواهد یا علاقه‌ای به دیدن فیلم نداشته باشد. از این‌رو هدف پروپاگاندا ترغیب و متأثرکردن مشتری به اتخاذ یک تصمیم خاص است. هدف پروپاگاندا (افزایش) فروش است. پروپاگاندایی که منجر به (افزایش) فروش کالا و خدمات نشود، تنها سرمایه‌گذاری بی‌حاصل و ضرر است. به بیانی کاملا کاربردی، پروپاگاندا مطلع‌کردن بخشی از شهروندان از وجود یک کالا، خدمات یا... است. به عبارتی، وجود پدیده‌ای (کالا، خدمات و...) برای عرضه، پیش‌نیاز فعل تبلیغ است. پروپاگاندا بدون وجود چیزی برای عرضه یک پارادوکس پرهزینه، غیرکاربردی و بی‌نتیجه است. شاید با این مقدمه بتوان به تأمل و تعمق درباره یک مسئله اجتماعی، اینکه آیا پروپاگاندا ابزار یا روشی کاربردی در مدیریت سیاسی است، پرداخت. در جهان خرد، اخلاق، دانش و فناوری‌بنیاد، سازوکار مدیریت سیاسی نمود و ابزار «خرد و اراده جمعی» به منظور تحقق «اهداف جمعی» است. اگر تعریف کلی و مختصر از چیستی و کارکرد مدیریت سیاسی منطقی، کاربردی و اجتماعی تلقی شود، آن‌گاه باید تأکید شود که روابط ساختار تصمیم‌گیری مدیریتی با شهروندان نه از طریق پروپاگاندا، بلکه از طریق رضایت شهروندان تنظیم و ارزیابی می‌شود. اینکه رضایت شهروندان تابع کیفیت زیست روزمره است که برایند عملکرد مدیریتی است. اگر بپذیریم که پروپاگاندا در جهان توسعه‌یافته معاصر یک پدیده تجاری و اقتصادی است، آن‌گاه باید گفته شود که تعامل میان سیاست‌ورزان و شهروندان در عالم سیاست برخلاف عرصه تجارت که مبتنی بر عرضه کالا به مشتری است، مبتنی بر کارآمدی و رضایت شهروندان است. به عبارتی در عرصه مدیریت سیاسی، آن‌گونه که در عرصه تجارت مرسوم است، نیازی به پروپاگاندا نیست، بلکه عملکرد مدیریت سیاسی در زیست روزمره شهروندان نمود پیدا می‌کند و در نتیجه رضایت‌داشتن یا نداشتن شهروندان نسبت به مدیریت، برایند مستقیم عملکرد مدیریت کلان است. نکته درخور توجه و تعمق برای میهن‌دوستان اینکه «چیستی و کارکرد مدیریت سیاسی معطوف به برخی وظایف است» که «باید و الزاما» از طرف کارگزاران انجام شود. بنابراین انجام وظیفه برخلاف فروش کالا و خدمات نیازی به پروپاگاندا ندارد، بلکه رضایت شهروندان که از کیفیت زیست روزمره ناشی می‌شود، معیار عملکرد و در نتیجه مطلوب یا نامطلوب‌بودن مدیریت است. به عبارتی «مدیریت برای جلب رضایت شهروندان (مردم) باید متکی بر عملکرد کارآمد و نه پروپاگاندا باشد»؛ چراکه پروپاگاندا منهای کارآمدی نمی‌تواند رضایت شهروندان درباره ساختار تصمیم‌گیری و کارگزاران در سطوح گوناگون را به همراه داشته باشد. در عصر اطلاعات و فناوری اطلاعات، توسعه ملی و «پایداری سیاسی»، بدون درک، پذیرش و تکیه بر «فهم جمعی» ناممکن است. به‌ گواه شواهد بی‌شمار تجربی و معاصر، در جهان اطلاعات، فناوری و دانش‌بنیاد، جایی برای ساختارهای سیاسی مبتنی بر یک اقلیت وجود ندارد. اگر استدلال فوق کاربردی و منطقی تلقی شود، آن‌گاه باید تأکید شود که مدیریت کلان باید با «اتخاذ اهداف ملی» اقدام به کارآمدی عملکرد خود کند تا از این طریق کیفیت «زیست غیراجتماعی» شهروندان تغییر کند و بهبود یابد. کارآمدی یا ناکارآمدی مدیریت ارتباطی به پروپاگاندا ندارد، بلکه کیفیت زیست روزمره شهروندان کاربردی‌ترین و معتبرترین  سنگ محک برای درک، ارزیابی و قضاوت چگونگی عملکرد است.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها