|

جامعه بسامان؛ جامعه آزاد و خردمند

در زبان فارسی واژه بسامان هم به‌معنای نیک، خوب و راست به کار می‌رود و هم به معنای منظم و مرتب و گاهی به‌معنای آسوده‌خاطر (سامانه تحت وب لغتنامه دهخدا) و این هر سه می‌توانند ویژگی‌های یک جامعه آزاد، آرام، کارا، توأم با عدالت و انصاف و خردمند باشند.

در زبان فارسی واژه بسامان هم به‌معنای نیک، خوب و راست به کار می‌رود و هم به معنای منظم و مرتب و گاهی به‌معنای آسوده‌خاطر (سامانه تحت وب لغتنامه دهخدا) و این هر سه می‌توانند ویژگی‌های یک جامعه آزاد، آرام، کارا، توأم با عدالت و انصاف و خردمند باشند. جامعه‌ای که بحران‌ها، چالش‌ها و مسائل خود را با اندیشه مستقل و بدون تقلید از دیگر اندیشه‌ها و با مشارکت و همکاری افراد درون خود حل می‌کند. نظریه‌پردازی عدالت در هر جامعه‌ای از منطق سازمان‌دهنده جامعه و باور و داوری مردمان آن برمی‌خیزد. بنابراین این نظریه‌پردازی‌ها در جوامع گوناگون می‌توانند تفسیرهای خاص آن جامعه را داشته باشند. در جامعه‌های مردم‌سالار غربی از ایده‌محوری «نظام مشارکت و همکاری منصفانه اجتماعی قابل‌انتقال از نسلی به نسل دیگر» و ایده‌های همراه آن، ایده شهروندان آزاد و برابر و ایده جامعه بسامان به‌عنوان پایه‌ای برای نهادهای مردم‌سالار استفاده می‌کنند. ایده جامعه بسامان سه مشخصه دارد: ۱- به‌عنوان یک توافق عمومی هرکسی در این جامعه مفهوم عدالت را می‌فهمد و آن را می‌پذیرد و می‌داند که دیگران هم همان برداشت را دارند و آن را می‌پذیرند. ۲- عامه مردم به انسجام عمده نهادهای اجتماعی و سیاسی در برآورده‌کردن اصول عدالت باور دارند.۳- حس شهروندان از عدالت معمولا مؤثر است و آنها را بر فهم و کاربرد اصولی که عامه از عدالت دارند، توانا می‌سازد (جان راولز، ۲۰۰۱: 5-9). جامعه غربی بعد از رنسانس با نقد اندیشه ایستا و تقلیدی قرون وسطی به اندیشه و گفتار مدرنیته رسیدند. اینان پیشینه قانون اساسی خود را از جایی به امانت نگرفتند. مرجعیت مطالعات مبتنی بر شواهد با شرطی را که از قبل پذیرفته شده ‌برای تخمین میزان احتمال رویدادهای دنیای واقع به کار گرفته و با گفتمانی پیوسته به دانش دنیا می‌افزایند. اما در جوامعی که «آزادی، اسبی‌ است خسته و لنگان» (شیرکو بیکس، ۱۳۸۱‌) امتناع و‌ ایستایی اندیشه پیش‌فرض عملکرد جامعه است. اندیشه‌های ترجمه‌ای و تقلیدی دنیای غرب و اندیشه‌های ثابت و لایتغیر سنت مانع از استقلال و پویایی اندیشه می‌شوند. به‌کارگیری اندیشه‌های ترجمه‌ای، بدون نقد آنها نه‌تنها گرهی از جامعه نمی‌گشاید بلکه به ایجاد مسائل و چالش‌های تازه اجتماعی منجر می‌شود. آزادی برابر شهروندان در یک جامعه پیش‌زمینه برابری فرصت‌ها و توزیع برابر تهدیدهاست، مشروط بر آنکه اندیشه جامعه مستقل و وام‌دار دیگر جوامع نباشد. از اندیشه دیگران بهره گیرد ولی برده اندیشه دیگران نباشد که نتواند به خود بیندیشد. جامعه بسامان جامعه‌ای است که اندیشه آزاد داشته باشد. افراد در این جامعه پیش از فرصت‌های برابر برای امکان انتخاب، آزادی اندیشه داشته باشند و از اینکه به گزینه‌های دیگر و حتی گزینه‌های متضاد و متناقض بیندیشند، نهراسند و حتی خود، این دگراندیشه‌ها را بیازمایند تا سره از ناسره آشکار شود. معلم مدرسه و دانشگاه بپذیرد که گفتمان درباره دانش و اینکه آنچه در رفرنس‌ها و اصول و مبادی نوشته شده ممکن است اشتباه باشد. به گونه‌ای جدای از پیش‌داوری، مطالعات را مرور کند و با پیش‌شرط رواداری میزان خطا مقایسه کند و از نقد مرجعیت انسانی باکی نداشته و این جرئت‌ورزی اندیشه را با هدفی روشمند به دانش‌آموز و دانشجوی خود منتقل کند. رسانه‌ها ضمن پایبندی به اخلاق و پرهیز از هتاکی و تهمت‌های ناروا از نقد اندیشه خود، مخالفان‌شان و حکومت واهمه نداشته و این امکان را برای آزادی اندیشه و بیان فراهم کنند. نویسندگان در هنگام نقد اندیشه مسلط و حاکم، به زندان و محرومیت اجتماعی و عواقب زیانبار آن برای خانواده و نزدیکان خود نیندیشند. کارکنان سازمان‌های دولتی و خصوصی از نقد اندیشه سازمان خود نپرهیزند و به فکر از‌دست‌دادن مزایا و شغل خود نباشند. جامعه بسامان در کشوری مانند ایران باید پیش از آزادی انتخاب یک جامعه خردمند باشد. جامعه‌ای که اندیشه مردمان آن منجمد نشده باشد. جامعه‌ای که این امکان برای آن فراهم است که مفاخر خود و سنت اندیشه پیشینیان را با اصول علمی پیش‌گفته نقد کند. از بزرگی و وزانت نام‌ها نترسد. اخلاق و روش علمی را در نقد سنت و اندیشه‌های غرب به کار گیرد. جامعه بسامان خرد را نه به‌صورت تک‌گویی بلکه به شکل گفتمان و به‌عنوان یک کارکرد اجتماعی به کار می‌گیرد.

قفل اندیشه را چگونه می‌توان باز کرد؟ کدامین راهبردها و برنامه‌ها در میان‌مدت و چه بسا در درازمدت به آزادی اندیشه می‌انجامند؟ راهبردها به دو دسته آموزشی و عمومی بخش می‌شوند.

الف- راهبردها و برنامه‌های آموزشی

الف-1- در محدوده مدارس با آموزش ضمن خدمت و الگوسازی معلمان و ایجاد امنیت برای کودکان در بازی‌های آموزشی تا چنانچه بیان و رفتاری غیر از فضای مسلط جمع موجود در بازی داشتند از حذف و ‌تنبیه توسط همسالان نهراسند. همچنین ایجاد بستری برای اندیشه نوجوانان دال بر پذیرش اندیشه به‌عنوان اندیشه (و نه رفتار) حتی اگر با اندیشه حاکم بر همسالان و جامعه تفاوت داشته باشد، تمرین اندیشه‌ورزی و جرئت تأمل بر اندیشه‌هایی که با اندیشه ابتدایی نوجوان تفاوت دارد، تربیت علمی روشمند‌، گنجاندن ماده درسی کتاب‌خوانی در آزمون نیم‌سال مدارس به‌ویژه مطالعات غیردرسی جذاب در قالب داستان‌های کوتاه و بلند به همراه پیش‌بینی فضایی برای کتابخانه به‌عنوان کلاس آموزش زبان و ادبیات فارسی، تغییر روش آموزشی دبیرستان‌ها به‌ویژه در سال‌های پایانی از روش تقلیدی فعلی به روش خلاقیت علمی با آموزش روشمندی دانش و چگونگی آزمون و‌ ابطال فرضیه‌های علمی.ادامه در صفحه 4

الف-2- در محدوده دانشگاه‌ها و سایر نهادهای آموزشی با اختصاص بخشی از سهم آموزش و پژوهش به پروژه‌های آفرینش دانش جدای از تقلید علم برای حل مسائل جامعه و‌ افزودن به میراث دانش بشری، انجام مطالعات علمی مستقل با مالکیت ایرانی به‌منظور تدوین متدولوژی علمی، دستورالعمل‌ها و‌ گایدلاین‌های ملی، پیش‌بینی مکان و ‌زمانی در دانشگاه‌ها برای گفتارهای آزاد استادان خارج از برنامه رسمی دانشگاه‌ها

ب- راهبردها و برنامه‌های بخش عمومی

توسعه کتابخانه‌های عمومی رایگان، حمایت از انجمن نویسندگان و ناشران بدون سوگیری ایدئولوژیک، ترویج و اعطای امتیاز ویژه به مطالعه آزاد غیرمرتبط با حرفه شغلی در گزینش سازمان‌های دولتی و شرکت‌های خصوصی، بازنگری قانون مطبوعات، کاهش تدریجی محدودیت فیلترینگ رسانه‌ها، مبارزه با مافیای شرکت‌های فروش فیلترشکن‌ها، بازنگری در قانون نحوه فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی در جهت استقلال و پاسخ‌گویی بیشتر آنها، پیش‌بینی اماکن و زمان‌های مشخص برای بیان اندیشه‌های مخالف با هژمونی حاکم در دانشگاه‌ها و ‌فضاهای عمومی.