|

اثر فشار اقتصادی بر افول ارزش‌های اخلاقی

گزارش‌های رسمی از گسترش سرقت‌های کوچک و بزرگ، نزاع‌های خیابانی، کودک‌آزادی، خشونت نسبت به زنان، احتکار برخی کالاهای ضروری مردم، انواع کلاهبرداری، رواج دروغ، خیانت در خانواده، خودکشی و مانند آن حکایت می‌کنند.

گزارش‌های رسمی از گسترش سرقت‌های کوچک و بزرگ، نزاع‌های خیابانی، کودک‌آزادی، خشونت نسبت به زنان، احتکار برخی کالاهای ضروری مردم، انواع کلاهبرداری، رواج دروغ، خیانت در خانواده، خودکشی و مانند آن حکایت می‌کنند. اخبار رشوه، اختلاس‌های بزرگ و کوچک در بانک و گمرک و مانند آن به گوش همگان می‌رسد. وعده‌های دروغین، خلف وعده‌ها، گزارش‌های خلاف واقع نیز به وفور رخ می‌دهد. اینها نشانه‌هایی از افول اخلاقی جامعه است؛ اما خطرناک‌تر از این‌همه، بی‌تفاوتی جامعه نسبت به این اخبار است؛ گویی اینها مسائل عادی زندگی ما شده‌اند که دیگر حساسیت کسی را برنمی‌انگیزد.

می‌توان علل متعددی برای افول ارزش‌های اخلاقی در جوامع بر‌شمرد؛ اما معضلات مالی و فشار اقتصادی از عوامل مهمی است که در مطالعات تجربی نیز تأیید شده است. وقتی کسی حق دیگری را زیر پا می‌گذارد، تخلف کرده و ارزش‌های اخلاقی را نادیده می‌گیرد، الزاما تحت فشار مالی نیست. با‌وجود‌این، فقر و محرومیت و مشکلات مالی، از‌جمله مهم‌ترین عواملی هستند که می‌توانند نظام ارزش‌های اخلاقی را به هم بریزند. بحران‌های اقتصاد به‌ویژه در صورت تداوم، تا اندازه زیادی در رشد آسیب‌های اخلاقی و اجتماعی در جامعه، نقش دارند. معمولا مردم دوست دارند اخلاقی زندگی کنند؛ اما وقتی شرایط اقتصادی رو به وخامت می‌گذارد و درآمدها کفاف هزینه‌های عادی زندگی را نمی‌دهند، پایبندی به اصول اخلاقی دیگر ساده نیست. نگرانی از دست دادن شغل، ابتلا به بیماری، حقوق پایین و مانند آن بی‌تردید فشار روحی زیادی به فرد وارد می‌کند. در این شرایط، افراد انگیزه عدول از اصول اخلاقی را پیدا می‌کنند؛ اما تنها چیزی که مانع آنان می‌شود، وجدان اخلاقی است. برای بسیاری از مردم ارتکاب رفتارهای غیراخلاقی در ابتدا آسان نبوده، ندای درون‌شان آنان را آزار می‌دهد. اینجاست که انسان سعی می‌کند وجدان خود را آرام کند. در این شرایط، فرد با توجیهاتی سعی می‌کند از قبح عمل غیراخلاقی خود بکاهد. گاه با این توجیه که به خاطر تأمین ضروریات و حداقل‌های زندگی خانواده ناچارم، گاه با تغییر کلمات مانند تغییر رشوه به هدیه، گاه با این توجیه که همه همین‌طورند، گاه با این ادعا که اقتضای سیستم همین است، گاه با این سخن که دارم حق خودم را از جامعه می‌گیرم و حقم بیش از اینهاست، گاه این توجیه که هزاران میلیارد اختلاس در کشور می‌شود که دزدی من در‌این‌میان گم است و مانند آن، فرد سعی می‌کند تا رفتار خود را توجیه و وجدان خود را آرام کند...

بنابراین با این توجیهات، اقدام به عمل خلاف اخلاق بدون عذاب وجدان رخ می‌دهد و با توجه به شرایط بحرانی جامعه، زمینه پذیرش آن در میان مردم فراهم می‌شود. بدین‌سان از نظر گروه‌هایی از مردم، محرومیت دلیلی موجه برای بی‌اخلاقی خواهد بود. و این یعنی معیارهای ارزیابی عمل اخلاقی در جوامع بحران‌زده نیز آسیب دیده است و مردم قضاوتی منفی نسبت به چنین متخلفانی ندارند.

آسیب چنین وضعیتی به طبقات محروم اختصاص ندارد. در شرایط فشار اقتصادی، حتی طبقاتی که توانایی مالی مناسبی دارند، نیز انگیزه زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی را بیشتر پیدا می‌کنند. رفتارهایی مانند دروغ‌گویی برای گرفتن بیمه یا برای فرار از مالیات، بزرگ‌کردن کار خود در کارهای تعمیراتی، نبودن کارتخوان برای گروهی از پزشکان و همه مشاغلی که مشمول اطلاعات نامتقارن می‌شوند، بیانی از محدود‌نبودن انحراف از اصول اخلاقی به اقشار پایینی جامعه است. وجود معیار اخلاقی و بیداری وجدان اخلاقی برای نظارت و کنترل جامعه، تداوم ارزش‌های اخلاقی، انسجام در جامعه، سرمایه و اعتماد اجتماعی را تضمین می‌کند؛ اما جامعه‌ای که حساسیتش را نسبت به دروغ، رشوه، اختلاس، دزدی، کلاهبرداری، خشونت و نزاع‌های خیابانی و مانند آن از دست بدهد، دچار افول ارزشی و اخلاقی شده است. تداوم شرایط بحرانی جامعه می‌تواند به تبدیل ضد‌ هنجارها به هنجارهای نهادینه‌شده بینجامد. دست‌کم یک دهه رشد اقتصادی نزدیک به صفر، نرخ تورم‌های بالا و رشد بی‌کاری جوانان شرایط زندگی را برای همگان سخت و سخت‌تر کرده است. جمعیت زیر خط فقر حداقل به یک‌سوم جمعیت کشور رسیده است. این امر به رشد زیاد آسیب‌های اخلاقی دامن زده است. در دهه ۹۰، خودکشی 45 درصد، مرگ‌های مشکوک 14 درصد، نزاع‌های فردی 101 درصد، سرقت از اماکن خصوصی (منازل و مغازه‌ها) بیش از 700 درصد و سرقت از اماکن دولتی 600 درصد رشد داشته است. بر‌اساس گزارش رئیس پلیس آگاهی تهران در سال 1399، بیش از 50 درصد سارقان برای اولین‌بار مرتکب جرم شده‌اند. دولت باید به تأثیر رویکردهای سیاسی و اقتصادی بر زوال ارزش‌های اخلاقی جامعه بیندیشد. پیامبر در آخرین خطبه خود بر فراز منبر، به راهبران پس از خویش هشدار داد که مبادا به اقداماتی دست بزنند که به فقر مردم منجر شود؛ زیرا که فقر، آنان را از مسیر دین و دینداری خارج می‌کند.