بریکس؛ درخت دوستی یا نهال دشمنی؟
«آنچه انجام شده یک رخداد اتفاقی نیست»؛ (آقای رئیسی با اشاره به پیوستن ایران به بریکس) نگاه غیرواقعی به سیاست آنهم سیاست خارجی که عوامل و متغیرها و بازیگرانی با منافع حیاتی بس گوناگون را شامل میشود، نگاهی نیست که تأمینکننده منافع ملی باشد؛ نگاهی که بنیانهای ارزشی و ایدئولوژیک دارد و با آگاهی کاذب، جهان را به دوست و دشمن و اهورا و اهریمن تقسیم میکند.
«آنچه انجام شده یک رخداد اتفاقی نیست»؛ (آقای رئیسی با اشاره به پیوستن ایران به بریکس) نگاه غیرواقعی به سیاست آنهم سیاست خارجی که عوامل و متغیرها و بازیگرانی با منافع حیاتی بس گوناگون را شامل میشود، نگاهی نیست که تأمینکننده منافع ملی باشد؛ نگاهی که بنیانهای ارزشی و ایدئولوژیک دارد و با آگاهی کاذب، جهان را به دوست و دشمن و اهورا و اهریمن تقسیم میکند. در این نگاه واقعیت و عینیت و آنچه روی زمین است، چندان اهمیتی ندارد بلکه آنچه اصالت دارد، آرزو و خواست نگارنده است. در موضوع عضویت کشورمان در گروه اقتصادهای نوظهور «بریکس» به نظر با همین نگاه مواجهیم؛ ثنویتی که عضویت در این پیمان را بهجای یک فرصت اقتصادی سیاسی، در معنای نفی دیگری (دشمنان) و ظفرمندی خود تعبیر میکند. نگاهی که کمتر نشان از واقعیت دارد و بازمانده از دوران جنگ سرد و گفتمان «تضاد منافع» و ظلمستیزی و مبارزه با تبعیض در عرصه جهانی بهجای «اشتراک منافع» و رقابت و بسط منافع ملی در پرتو همکاریهای بینالمللی است. متأسفانه بهجای درک سپریشدن آن دوران و پیچیدگی اشکال همزیستی در جهان امروز، همچنان از همان نگاه به جهان نگریسته میشود و مخالفان این نگرش به درکنکردن منافع ملی متهم میشوند. چنانکه خبرگزاری فارس در گزارشی این سؤال را طرح میکند که «چرا جریان غربگرا از عضویت ایران در بریکس عصبانی شده است؟»
و خود پاسخ میدهد: «زیرا دولت سیزدهم خط «دیپلماسی التماسی» جریان غربگرا را رعایت نکرد و بهجای توجه صرف به غرب، شرق را برای همکاری اقتصادی خود انتخاب کرده است» (5/6/1402). این خبرگزاری در ادامه تحلیل خود از بیتفاوتی اصلاحطلبان نسبت به «گشایشهای دیپلماسی در دولت سیزدهم» بهشدت گلایه و عنوان میکند همین «اصلاحطلبان در روزنامههای خود با تیترهای عجیب و غریب به استقبال برجام رفع تحریمها رفته بودند!» (همان). این در حالی است که در بیانیه پایانی همین اجلاس بریکس بهطورکامل از برجام حمایت و عنوان شده «ما بر اهمیت حفظ برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت همچنین صلح و ثبات گستردهتر تأکید میکنیم و امید داریم که بهزودی طرفین مرتبط با برجام با اجرای مؤثر و کامل آن بازگردند». درواقع عضویت در گروه بریکس یا پیمان شانگهای یا اوراسیا و... نه در تضاد با برجام که درواقع همراستا با آن و از لوازم تحقق عضویت در این گروهها و پیمانهای منطقهای و جهانی و مهمترین آنها «سازمان تجارت جهانی» است که کشورمان بزرگترین غایب آنهاست.
این نگاه عصبی و نفیانگارانه فقط به این مورد خلاصه نمیشود بلکه در نگاه به کلیت گروه بریکس و نیز اهداف اقتصادی آن و بهویژه ارز مورد معامله در این گروه هم تسری مییابد. چنانکه درحالیکه هم ساختار و هم ترکیب اعضای فعلی و آتی این گروه عمدتا در جهت بسط و گسترش همکاریهاست و نه تقابل و نفی سایر بلوکهای اقتصادی و سیاسی اما قرائت مسئولان کشورمان از عضویت در گروه بریکس، ضدیت این گروه با غرب و آمریکا معنا شده است. چنانکه هم خود آقای رئیسی در سخنرانی خود بر این جنبه تأکید میکند (عضویت ایران در بریکس موجب تقویت رویکردهای اصولی این گروه از جمله مخالفت با یکجانبهگرایی آمریکاست) و هم سایر مقامات و مسئولان و رسانههای اصولگرا و... (برای نمونه، «فعالیت و تلاشهای کشورهای عضو میتواند جهش مهمی در پایاندادن به استعمار کشورهای توسعهطلب تلقی شود»- ولایتی، «ورود ایران به بریکس به تضعیف یکجانبهگرایی میانجامد» - صفری، معاون دیپلماسی وزارت خارجه و...) درحالیکه حتی ولادیمیر پوتین نیز در نطق ویدئویی خود در این اجلاس این نگاه را تا حدی نفی میکند: «بریکس با کسی رقابت نمیکند و خود را مقابل کسی قرار نمیدهد» و شی جین پینگ نیز «سازوکار بریکس را قطبنمای پیشرفت جامعه بشری» میخواند و اینکه «کشورهای بریکس باید هماهنگی و همکاری در مسائل جهانی و منطقهای را تقویت کرده و تلاشهای بیشتری برای میانجیگری و حل مسائل حاد جهانی انجام دهند».
درباره مسائل اقتصادی نیز درحالیکه سخن محوری آقای رئیسی «دلارزدایی» از تبادلات اقتصادی بود و آن را هدفی در دسترس و سهلالوصول عنوان میکرد، این موضعگیری چندان در بین رهبران کشورهای عضو و میهمان مقبولیتی نداشت. چنانکه ولادیمیر پوتین دراینباره عنوان کرد که: «ارز واحد (بریکس) برای پرداختها موضوع بسیار پیچیدهای است اما به این سمت حرکت خواهیم کرد» و رهبران کشورهای چین و هند و برزیل نیز اعلام کردند نمیخواهند دلار را حذف کنند؛ چراکه این کشورها که تبادلات تجاریشان با آمریکا سر به هزاران میلیارد دلار میزند بهخوبی میدانند این کار تا افقهای آینده نه ممکن و نه مطلوب است (تنها تبادلات تجاری چین با اروپا و آمریکا حدود هزار و 500 میلیارد دلار و صادرات نرمافزار هند به این کشورها حدود 200 میلیارد دلار است. بخش اعظم تبادلات تجاری کشورهای برزیل و آفریقای جنوبی هم با اروپا و آمریکاست). پیوستن به بریکس اقدامی مثبت و ارزشمند است و قطعا اتفاقی نیست؛ اما برای آنکه انفعالی و مبتنی بر نفی دیگری نباشد، نیازمند اتخاذ سیاستهایی اثباتی است که هم با ایجاد فضای آزاد و رقابتی و اصلاحات ساختاری در عرصه اقتصادی امکان جذب و ارتقای سرمایه مادی و فکری و زیرساختها فراهم شود و هم با تعامل هوشمندانه با همه کشورها و از جمله کشورهای اروپایی و آمریکا و ژاپن و... حضور در زنجیره تولید و ارزش جهانی به نفع توسعه و پیشرفت کشور عزیزمان امکانپذیر شود. با نگاه ایدئولوژیک و رمانتیک به جهان و تعاملات اقتصادی قطعا این مقصود حاصل نمیشود، ایران بیش از هر زمان دیگری امکان و نیاز به توسعه و دولت توسعهگرا دارد؛ دولتی که از امکانات و فرصتهای جهانی در جهت ارتقای توانمندیهای بسیار این مردم و سرزمین استفاده کند و بهجای تعارض و نهال دشمنی، درخت دوستی بنشاند، چراکه «در گلهای ناممکن هوا سرد است»!*
* چرا مردم نمیدانند / که لادن اتفاقی نیست... / که در گلهای ناممکن هوا سرد است» (شعر آفتابی، سهراب سپهری)ش