پدیدارشناسی خوداصلاحی
دلسوزان و دغدغهمندان سلامت، امنیت و توسعه کشور با توجه به شرایط سیاسی، پیوسته در تلاش بیمنت برای چارهاندیشی به منظور عقلانی و ملی کردن عرصه سیاستورزی بوده و هستند اما این تلاش دلسوزانه منجر به تحولات لازم نشده است.
دلسوزان و دغدغهمندان سلامت، امنیت و توسعه کشور با توجه به شرایط سیاسی، پیوسته در تلاش بیمنت برای چارهاندیشی به منظور عقلانی و ملی کردن عرصه سیاستورزی بوده و هستند اما این تلاش دلسوزانه منجر به تحولات لازم نشده است. شاید یکی از اصلیترین دلایل بیسرانجامبودن راهکارهای دلسوزانه، شفافنبودن مبانی و سرچشمه(های) انواع چالشهای اجتماعی است. نکته درخور توجه اینکه واقعبینی برآمده از درک شرایط عینی به معنی «آنچه ممکن» و «نه آنچه مطلوب یا برخی آرزوها و آرمانها»، نیاز مبرم به منظور برونرفت از شرایط پرچالش اجتماعی است. بیشتر مواقع اظهارنظرها و توصیههای سیاسی مبتنی بر درک تجربی و مشاهدات و نه «درک علمی» مبتنی بر تحلیل عمیق و کاربردی شرایط هستند. اخیرا یکی از دغدغهمندان عرصه سیاسی، راهکاری مبنی بر ضرورت «خوداصلاحی» ارائه کرده است. نکته درخور توجه اینکه خوداصلاحی حاوی یک تناقض مفهومی است، بدین معنی که همه پدیدهها و امور در «عالم قابل فهم»، تحت تأثیر نیروهای (انواع عوامل) بیرونی تغییر (اصلاح) مییابند. به عبارتی، پدیدهها و امور در تعامل با شرایط پیرامون تغییر (اصلاح) و تکامل مییابند.
در راستای کارآمدی و ملیکردن مدیریت سیاسی و بهمنظور درک راهکار «خوداصلاحی»، تبیینی کلی و مختصر از دو مفهوم امکان و اصلاح ارائه میشود. یقینا تبیین قابل قبول برخی مفاهیم و موضوعات سیاسی بسیار فراتر از توان و مجال یک موجز است، با این وجود نکاتی کلی و مختصر پیرامون توصیه «خوداصلاحی» ارائه میشود. امکان؟ امکان معطوف به وقوع یا عدم وقوع یک امر، موضوع، شرایط یا یک پدیده است. نکته درخور توجه اینکه برای وقوع یک امر، برخی الزامات یا یکسری پیششرطها باید مهیا باشد. بهعنوان مثال، برای توسعه اقتصاد ملی، داشتن روابط خارجه بدون تنش، ملی و سودمند، یک الزام اجتنابناپذیر است. یا برای توسعه صنایع ملی، توسعه و مولدبودن دانشگاهها یک الزام اجتنابناپذیر است. بنابراین، انتظار توسعه صنایع ملی همزمان با شرایط بیثبات دانشجویان و اساتید دلسوز، یا جایگزینکردن اساتید مجرب، میهندوست و بیمنت با افراد فاقد دانش و تخصص علمی، یک ادعای غیرکاربردی و غیرملی است و... . اصلاح؟ در ادبیات و امور سیاسی و اجتماعی اصلاح
(reform) معطوف به «تغییر شکل (ساختار) رفتاری یا عملکرد» افراد، گروهها و دولتهاست. اما از نظر کاربردی مفهوم تکامل و نه اصلاح برای درک پدیدهها و وقایع اجتماعی و سیاسی مناسبتر است؛ چراکه مفهوم اصلاح پدیدهای است که در امور کشاورزی و فناوری ژنتیک کاربرد دارد.
به عبارتی، مفهوم اصلاح مناسب «دستکاری ژنتیک» در کشاورزی و نه عرصه سیاسی است. در عالم سیاست برخلاف کشاورزی، ساختارها تکامل مییابند و اصلاح نمیشوند. به عبارتی، مفهوم اصلاح به معنی دستکاری ژنتیک انواع بذر یا مولکولهای بنیادی موجودات زنده، کاربردی و قابل فهمتر است و مفهوم تکامل به منظور درک پدیدهها، عملکردها و امور سیاسی و اجتماعی کاربردی و قابلفهمتر است.اجازه دهید برای درک کاربردی شرایط و چالشهای اجتماعی، مفهوم تکامل را جایگزین مفهوم اصلاح کنیم و توصیه «خوداصلاحی» را مبتنی بر دو قانون علمی، یک، حرکت اجسام در فیزیک، و دو، قانون بقا در زیستشناسی درک کنیم. قانون حرکت اجسام؟ جسم تمایل به حفظ حالت خودش دارد، اگر ساکن است که ساکن میماند و اگر در حال حرکت است با همان سرعت به حرکتش ادامه میدهد. بنابراین برای تغییر وضعیت اجسام (پدیدهها) الزاما باید نیروی بیرونی بر جسم وارد شود. در غیر این صورت جسم تا بینهایت در وضعیت خود باقی میماند. قاعده بقا؟ بنابر قواعد فراانسانی و طبیعی، محیط زیست (بستر هستی) و همه پدیدهها در عالم، پیوسته و بیوقفه در حال حرکت، تغییر و تکامل هستند. از این رو، موجودات زنده برای تداوم بقا باید بتوانند خود را با شرایط متغیر محیط پیرامون تطبیق دهند و موجوداتی که به هر دلیل توانایی تطبیق با شرایط محیط متغیر را نداشته باشند، جبرا حذف خواهند شد. اگر قاعده لزوم واردکردن نیروی بیرونی برای تغییر وضعیت اجسام را با قانون (تکامل) تطبیق با شرایط متغیر محیطی به منظور تداوم بقا، ترکیب کنیم، آنگاه، بستری برای درک کاربردی از ملزومات تحولات سیاسی و اجتماعی ایجاد خواهد شد. یک، ساختارهای رفتاری (عملکرد سیاسی و اجتماعی) بدون «متأثرشدن از نیروی بیرونی تغییر نخواهد کرد». دو، شرط بقای سیاسی، بروز و تطبیقشدن عملکردها با شرایط متغیر فراانسانی و طبیعی است. خوداصلاحی؟ اگر دو قاعده علمی ذکرشده کاربردی و منطقی تلقی شود، آنگاه، باید گفته شود که توصیه «خوداصلاحی»، حاوی یک پارادوکس ذاتی و مفهومی است. به این معنی که «خوداصلاحی» بدون تأثیرپذیری از نیروهای بیرونی و تطبیق عملکرد (رفتار) با شرایط متغیر محیط زیست سیاسی، میسر نیست. لازم و کاربردی است تا آنها که در پی «حفظ قدرت» با «تحولات اجتماعی و سیاسی ملی» هستند، به نکته بسیار کاربردی توجه خاص داشته باشند. اینکه «خالصسازی ملی» و «نه خوداصلاحی»، «امکانی محتمل» است. خالصسازی ملی به این معنی که اذهان و ارادههایی در ساختار تصمیمگیری متوجه شوند که جایگزینی اهداف و منافع جناحی با اهداف و منافع ملی، تنها شرط بقای سیاسی است.