ما و پناهندگان افغانستانی
چه سیاست و برنامهای در قبال پناهندگان و مهاجران بهویژه افغانها عقلانیتر و کارآمدتر است؟ آیا سیاست درهای باز میتواند ادامه داشته باشد؟ سالهای متمادی است که افغانستان فاقد ثبات سیاسی و اقتصادی است.
چه سیاست و برنامهای در قبال پناهندگان و مهاجران بهویژه افغانها عقلانیتر و کارآمدتر است؟ آیا سیاست درهای باز میتواند ادامه داشته باشد؟ سالهای متمادی است که افغانستان فاقد ثبات سیاسی و اقتصادی است. جنگ و خشونت زندگی بسیاری را در این کشور تباه کرده است؛ کشوری که هنوز نتواسنته است دولت ملت شود. افغانها در چنین شرایطی به کشورهای همسایه پناه برده و میبرند تا جانشان در امان باشد و بتوانند زندگی آرامتری داشته باشند. بحث و گفتوگوی زیادی درباره حضور، نحوه حضور و حتی چرایی حضور افغانها در ایران مطرح شده است؛ درحالیکه در گذشته حضور آنها در ایران با چالش جدی مواجه نبوده است. به دلایل انساندوستانه و اشتراک فرهنگی و دینی جامعه ایران از آنها استقبال کرده است و حتی گفته میشد برخی از آنها بهعنوان نیروی کار در مشاغلی که ایرانیها تمایل به کارکردن در آنها را ندارند، باعث رشد اقتصادی ایران شده است. در این اواخر چند مسئله درباره حضور افغانها در رسانهها و شبکههای اجتماعی مجازی مطرح شده است.
1. گفته شده که افغانها بخش بزرگی از یارانه نان و انرژی را مصرف میکنند؛ درحالیکه برخی از آنها غیرقانونی وارد کشور شدهاند و مالیات هم نمیپردازند. 2. هویت بسیاری از آنها روشن نیست. 3. به جهت اینکه نیروی کار ارزان هستند و ساعتهای زیادی کار میکنند، در مشاغلی وارد شدهاند که جوانان ایرانی توانایی و رغبت انجام آنها را دارند. مشاغلی مانند فروشندگی، پیمانکاری، فعالیت در بازارمیوه و سبزی، نیروی کار در صنایع و...
ترکیب جمعیت در برخی شهرها به نفع افغانها رقم خورده است. به این معنی که در برخی شهرهای کوچک تعداد افغانها بیشتر از جمعیت بومی شده است. اما هیچکدام از این فرضها و مسائل مطرحشده چندان مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. اما نکته مهمی که وجود دارد بحث بازاندیشی در سیاستگذاریهای مربوط به این حوزه است. نیاز به سیاست جامع و کامل درباره نحوه حضور پناهندگان و مهاجران افغان که از خشونت و آزار و اذیت و جنگ فرار کردهاند، احساس میشود. تجربیات جهانی در حوزه مهاجران و پناهندگان پیشروی ما است و میتوان از آنها بهره برد. در موقع ورود، پناهندگان و مهاجران ابتدا وارد مراکز قرنطینه میشوند و از نظر سلامت بررسی میشوند. سپس وارد کمپهای مخصوص میشوند که با نامهایی مانند مراکز انتقال، میهمانشهرها، مراکز استقرار و... خوانده میشوند. برای هرکدام پرونده کاملی تشکیل میشود. با توجه به وضعیتشان دستهبندی میشوند، بچهها میتوانند آموزش ببیند، زنان و دخترانی که مورد خشونت قرار گرفتهاند، تحت درمان و حمایت قرار میگیرند، با توجه به نیاز کشور به نیروی کار و تناسب آن با مهارتهای پناهندگان و مهاجران میتوان مجوز موقت کار برای آنها صادر کرد که فقط در مشاغل خاص میتوانند مشغول به کار شوند. درخواست پناهندگی برخی از آنها مورد پذیرش قرار میگیرد تا با بهترشدن اوضاع به کشورشان برگردند. برخی هم ممکن است بعد از فرایندهای مختلف مجوز اقامت بگیرند. با توجه به اشتراکات فرهنگی و دینی بین ما و افغانستانیها این فرایند کوتاه و با سرعت و دقت بیشتری انجام میشود. چنین رویکردی که میتوان آن را رویکرد تنظیم نام گذاشت با سیاست درهای باز متفاوت است؛ سیاستی که گاهی درباره پناهندگان و مهاجران افغان اجرا شده و باعث شده پناهندگان و مهاجران در نقاط مختلف کشور پراکنده شوند و هویتیابی آنها دشوار و پرهزینه شود.
به نظر میرسد باید از سیاست درهای باز به سیاست تنظیم گذر کنیم. با درپیشگرفتن سیاست تنظیم که مراحل پذیرش پناهندگان از قرنطینه تا اقامت را در بر میگیرد، اعتماد جامعه هم بیشتر میشود و با دیدن افغانها در جامعه، مطمن میشوند که فرایند هویت و مجوز حضور در کشور را طی کردهاند. با اجرای این سیاست افراد جامعه مطمئن میشوند که افغانها در مشاغلی که نیاز به آنها وجود دارد، مشغول به کار میشوند اما سیاست تنظیم بودجه زیادی میخواهد که لازم است بخشی از آن با همکاری سازمانهای مختلف مانند سازمان ملل متحد تأمین شود. با طراحی و اجرای سیاست تنظیم، جامعه مطمئن میشود که در قبال پناهندگان و مهاجران که از کشورهای همسایه وارد کشور میشوند، سیاست جامع، مستمر و دقیقی وجود دارد. ناچار هستیم سیاست حوزه پناهندگی و مهاجرتی به داخل را بازاندیشی کنیم که نام آن را سیاست تنظیم گذاشتهام اما باید اضافه کرد که سیاست تنظیم بهمعنای بستن درها به روی پناهندگان نیست، فقط پذیرش آنها در قالب مراحل دقیق انجام میشود که هم به نفع پناهندگان و هم مطلوب جامعه میزبان است.