مغالطه بزرگ با اسم رمز ستیران!
اخیرا در فضای مجازی و برخی سایتهای خبری یادداشتی با عنوان «طرح ستیران و جایگاه حملونقل در آن» منتشر شده که در آن به موارد و موضوعات عجیبی اشاره شده بود: «طرح آمایش سرزمین شرکت ستیران در سال 1347 شروع شد و در سال 1353 تحویل داده شده که افق آن 25ساله و تا سال 1378 بود.
اخیرا در فضای مجازی و برخی سایتهای خبری یادداشتی با عنوان «طرح ستیران و جایگاه حملونقل در آن» منتشر شده که در آن به موارد و موضوعات عجیبی اشاره شده بود: «طرح آمایش سرزمین شرکت ستیران در سال 1347 شروع شد و در سال 1353 تحویل داده شده که افق آن 25ساله و تا سال 1378 بود. نکتهای که در این طرح بهدرستی به آن توجه شده بود، این بود که ایران کشوری خشک است و در فلات مرکزی به منابع آب پایدار دسترسی ندارد و همچنین با این فرض و با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران و همچنین داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز در جنوب ایران، جمعیت ایران در پایان طرح یعنی سال 1378 کلا 50 میلیون پیشبینی شده بود و قرار بود از این 50 میلیون جمعیت 25 میلیون آن در سواحل شمالی خلیج فارس (سواحل مکران) مستقر شوند. در این طرح گفته شده بود دلیل این استقرار اولا موقعیت ترانزیتی مرزهای آبی ایران در خلیج فارس و ثانیا دسترسی به آب فراوان و پایدار اقیانوس هند بهخصوص برای سیستم سرمایشی صنایع بود که اینچنین آبی در داخل سرزمین ایران برای صنایع آببَر وجود ندارد، ثالثا وجود انرژی در پهنه سواحل ایران در خلیج فارس است و مضافا قرار شد که سالانه در سواحل مکران صد میلیون تن محصول (کشاورزی- صنعتی) تولید شود. در طرح آمایش سرزمین، همچنین گفته شده بود که 25 سال بعد از سال 1378 و در صورت تحقق اهداف میتوان 25 میلیون نفر دیگر را در این سواحل مستقر کرد و کلا 50 میلیون نفر را در این سواحل استقرار داد».
در واقع بر اساس این گزاره اینگونه استدلال شده که موضوع «توسعه دریامحور» در ایران قبل از انقلاب اسلامی مورد توجه و تأکید برنامهریزان بوده و جمهوری اسلامی با وجود درک این قابلیت و فرصت کمنظیر، از آن غفلت کرده و «توسعه خشکیمحور» و استقرار مراکز سکونتی و فعالیتی در ایران مرکزی را متأثر از فشارهای سیاسی و جریانات رانتجویانه پیگیری کرده است. بررسی و صحتسنجی این ادعای بزرگ از مطالعات وزین و ارزشمند ستیران اما حکایت از واقعیت دیگری دارد. مهندسان مشاور ستیران با دورنمای درازمدت 20 و 30ساله و با توجه به آنکه سال 1351 را سال عطف این مطالعه در نظر گرفته بودند، افقهای گزیده این مطالعات به ترتیب در سالهای 1371 و 1381 قرار داده شد. با این وجود در مطالعات طرح پایه برای اغلب شاخصهای اصلی، پیشبینی سال 1391 (40 سال بعد) نیز صورت گرفته بود. در این مطالعات ارزشمند که از چند ویژگی ممتاز ازجمله آیندهنگری تحولات آتی و اقتضائات مترتب بر آن، جامعیت کارآمد و توجه به همه ابعاد و وجوه توسعه ملی و منطقهای و محلی، اجتناب از کلیگویی و تعیین تکلیف مقتضیات جغرافیایی بسیاری از راهبردها و سیاستها و وجود برشهای بخشی و منطقهای برای ایفای نقش هرچه بهتر به عنوان نقشه راه ملاک عمل تصمیمگیران برخوردار بوده است، آسیبها و چالشهای فراروی سرزمین به درستی شناسایی و تحلیل شده و متناسب با رویکرد کلان «صنعتیسازی» و «شهریسازی» جامعه ایران، پیشنهادها و پیشبینیهای بسیار خوبی برای توسعه متوازن و پایدار کشور ارائه شده است. برخی از مهمترین پیشنهادها و پیشبینیهای این مطالعات عبارت بودند از:
- جمعیت ایران در سال 1391، 60 میلیون نفر خواهد بود که احتمالا در سال 1381 نیز قابل دستیابی است
- جمعیت منطقه شهری تهران در سال 1391 به 11 میلیون نفر خواهد رسید
- تأکید بر تداوم توسعهمحور غرب کشور (محور توسعه خوزستان – آذربایجان) برای اسکان جمعیت و استقرار صنایع و سایر فعالیتها
- کنترل آمرانه مهاجرت به سوی شهرها (جواز اقامت) و جلوگیری مهاجرت از روستاها
- پیشبینی اقداماتی عامدانه به سود شهرهای متوسط واقع در خارج از محورهای اصلی توسعه مانند زاهدان، بیرجند، شاهرود، اردبیل، فسا، یزد و... .
- قطبسازی در شهرهای کوچک از طریق استقرار خدمات گوناگون و ایجاد بهبود در امر راههای ارتباطی و ایجاد مشاغل متنوع در آنها
- ایجاد چهار بانک توسعه منطقهای در شهرهای مشهد، اصفهان، شیراز و کرمانشاه
- ایجاد نظامی از 12 شهر اصلی که هر یک از آنها بتوانند تا سال 1391 نیم تا دو میلیون نفر جمعیت داشته باشند و به عنوان مراکز مسلط منطقهای عمل کنند که این شهرها عبارتاند از: پنج پایتخت منطقهای موجود (اصفهان، تبریز، مشهد، شیراز و اهواز)، یک پایتخت منطقهای جدید در ناحیهای نسبتا پرجمعیت (کرمانشاه)، سه مرکز جاذب منطقهای (بندرعباس، کرمان و زاهدان) در مناطق کمجمعیت، سه مرکز تقویتی توسعه منطقهای در متراکمترین نواحی کشور (رضائیه، رشت، آمل، ساری و شاهی)
- عدم تمرکز توسعه شهری در داخل منطقه شهری بهویژه محور تهران- کرج
- نگهداشتن جمعیت ساحلنشین از طریق مدرنیزهکردن وسایل تولید و ذخیره و توزیع
- توسعه بنادر کشور با تأکید بر بندر شاهپور (بندر امام خمینی فعلی) و بندرعباس
همانطور که از موارد بالا مشخص است این طرح بر اساس تحلیل روندها و قابلیتسنجی سرزمین کماکان بر تداوم استقرار جمعیت و فعالیت در محور غربی و نیمه شمالی کشور که از سه دهه قبل (1320 به بعد) آغاز شده تأکید داشته و در کنار آن به صورت بطئی و محدود به توسعه محور شرقی و سواحل جنوبی (عمدتا بندرعباس، بوشهر و بندر امام خمینی فعلی) اشاراتی دارد.
این تأکید بر توسعه محور غرب از آن رو مطرح شده که بنا بر اقتضای خشک و کمآبی تاریخی سرزمین ایران و صعوبت تأمین آب مورد نیاز از یک سو و نیز فقر زیرساختهای پایه و شهرهای پرجمعیت در محور شرق از سوی دیگر، تغییر جریان توسعه سرزمینی از محور غرب و نیمه شمالی کشور به محور شرق و سواحل جنوبی امری بهشدت پرهزینه و برخلاف مصالح ملی تصور میشد. علاوه بر این در آن زمان هنوز مسئله ضرورت بهرهبرداری و اهرمسازی «مزیت موقعیت منطقهای کشور» در ترانزیت بینالملل در نظر برنامهریزان و تصمیمسازان کشور هرچند مطرح بوده، ولی دارای اهمیت و جایگاه درخوری نبوده و لذا با توجه به ایفای نقش رژیم پهلوی در نظام تقسیم کار جهانی به عنوان بخشی از زنجیره استقرار صنایع مصرفی و مونتاژی، سهم و نقش قابل توجهی برای ایران در این موضوع قائل نبودند.
بعد از انقلاب، در پاسخ به رویکرد ستیران بر توسعه و آبادانی «محور غرب»، در مطالعات آمایش سرزمین ایران اسلامی در دهه 1360، برای اولین بار با هوشمندی مسئله «محور شرق» مورد توجه قرار گرفت و موضوع توسعه قلمرو مکران با تأکید بر چابهار و جاسک نیز در این مطالعات مطرح شد، ولی به اقتضای دوران سازندگی پس از جنگ تحمیلی در نیمه غربی و شهرهای بزرگ، مجالی برای توجه به توسعه این قلمروهای مستعد برای دولتهای بعد از جنگ فراهم نشد. در دهه 1380 نیز ابرپروژه بزرگ شهر منطقه انرژی سرخس (شمس) برای آبادانی و عمران محور چابهار-سرخس و نیز در دهه 1390 توسعه منطقه مکران (محور چابهار-میناب) با توسعه و تجهیز بنادر، اتصال ریلی آنها به خطوط ریلی و مراکز لجستیکی، بارگذاری صنایع جدید صادراتی و آببر، ایجاد مراکز سکونتی جدید در کرانه دریای عمان و خلیج فارس، ساخت بزرگراه ساحلی گواتر- خرمشهر و... در کشور مطرح شد که اولی به سبب تشدید تحریمها و تنش در روابط خارجی کشور به فراموشی سپرده شده و سرنوشت دومی هنوز در آغاز راه بوده و نیازمند بازآرایی نهادی و جذب اعتبارات بسیار زیادی بوده که از توان دولت خارج است.
بنابراین به عنوان جمعبندی باید گفت طرح ادعای وجود ظرفیت استقرار 50 میلیونی جمعیت در افق 1402 در سواحل جنوب کشور توسط مطالعات ستیران، از اساس غلط بوده ولی با این حال باید پذیرفت برخلاف تجربه دنیا که حدود 40 درصد از جمعیت جهان در محدوده 60کیلومتری سواحل زندگی میکنند و 14 کلانشهر از 15 کلانشهر پرجمعیت دنیا در مجاورت سواحل قرار دارند، در کشور ما با احتساب سواحل دریای خزر کمتر از 12 درصد (3.8 درصد در سواحل جنوب کشور) از جمعیت در سواحل مستقر هستند و تنها یک کلانشهر کشور (بندرعباس) در مجاورت دریا قرار دارد. لذا ضرورت تحول بلندمدت در نظام استقرار شهرها و مراکز سکونتگاهی کشور از ایران مرکزی به سمت سواحل جنوب با برنامهریزی هدفمند و توسعه و بسط زیرساختها، رونق اقتصاد دریامحور و ایجاد مراکز فعالیتی و کسبوکارهای نوین در این قلمروها، امری اجتنابناپذیر است تا بتوان در افق 1424 حداقل 15 تا 20 درصد جمعیت کشور را در شهرها و سکونتگاههای ساحلی جنوب کشور مستقر کرد.