|

انتخابات و توسعه‌نیافتگی

امروزه به جز معدودی از کشورهای دنیا، در اغلب کشورها انتخابات برگزار می‌شود. شاید مضحک‌ترین آنها، انتخابات کره شمالی باشد. اما این سؤال مطرح می‌شود که چرا انتخابات کارکردی که در کشورهای توسعه‌یافته دارد و... در کشورهای توسعه‌نیافته ندارد. انتخابات، آخرین حلقه دموکراسی است. در واقع جایگاه انتخابات پس از وجود احزاب مستقل و قوی، نهادهای مدنی و صنفی و در نهایت رسانه‌های آزاد معنادار است.

امروزه به جز معدودی از کشورهای دنیا، در اغلب کشورها انتخابات برگزار می‌شود. شاید مضحک‌ترین آنها، انتخابات کره شمالی باشد. اما این سؤال مطرح می‌شود که چرا انتخابات کارکردی که در کشورهای توسعه‌یافته دارد و... در کشورهای توسعه‌نیافته ندارد. انتخابات، آخرین حلقه دموکراسی است. در واقع جایگاه انتخابات پس از وجود احزاب مستقل و قوی، نهادهای مدنی و صنفی و در نهایت رسانه‌های آزاد معنادار است. انتخابات فرایندی است که احزاب با نگرش‌های مختلف پیشنهادهایی برای بهبود شرایط کشور ارائه داده و مردم نیز با ارزیابی وضعیت موجود و چگونگی دولت مستقر، از میان جریان‌های فکری که در قالب احزاب فعالیت می‌کنند، فرد یا افراد مورد نظر خود را به مجلس یا دولت می‌فرستند. در نگاه جدید، انتخابات از جمله حقوق شهروندی است که با اتکا به تجارب بشری برای مهار قدرت و پاسخ‌گو‌کردن آن مطرح شده است. با وجود این، گاهی انتخابات از مسیر اصلی خود خارج می‌شود، هرگاه به احزاب مستقل، قوی و نهادهای مدنی امکان رشد داده نشود. هرچند به ظاهر احزاب زیادی فعالیت می‌کنند چنانچه صدوچهلمین تشکل سیاسی نیز در آبان امسال آغاز به فعالیت کرد ( پایگاه اطلاع‌رسانی دولت، 9 آبان 1402). اما این احزاب هیچ‌گاه در قالب یک حزب واقعی عمل نکرده و بیشتر به حلقه‌ها و دورهمی‌های معدودی از افراد هم‌فکر شبیه بوده که در ایام انتخابات فعال می‌شوند. از این رو در میان مردم جایگاهی نداشته و حتی بسیاری از آنان در نزد مردم ناشناخته هستند. 

احزاب واقعی دارای کمیته‌های تخصصی بوده و در صورت به‌دست‌نیاوردن کرسی در دولت به عنوان دولت سایه بر عملکرد دولت نظارت می‌کنند. احزاب واقعی به تربیت نخبگان سیاسی پرداخته و افراد را آماده گرفتن پست‌های تقنینی و اجرائی می‌کنند. اما در فقدان چنین احزابی، انتخابات به رقابت میان افراد و ائتلاف‌های شکننده تبدیل می‌شود. در این صورت شعارهای انتخاباتی بر اساس فضای کشور و بدون هرگونه پشتوانه علمی گزینش می‌شود؛ شعارهایی که یا امکان تحقق ندارند یا نیازمند تحقق بستر مناسب هستند. در همین انتخابات 1400، وعده ساخت یک میلیون مسکن سالانه داده شده. وعده نصف‌شدن تورم در سال نخست و تورم تک‌رقمی در سال پایانی داده شد. وعده‌های فرهنگی داده شد اما نه‌تنها هیچ‌کدام تحقق نیافتند بلکه محدودیت‌ها بر فضای مجازی بیشتر شد. بنا بود گشت ارشاد مسئولان جای گشت ارشاد فعلی را بگیرد اما نشد و... . در جامعه فاقد احزاب قوی و مستقل، شعارهای انتخاباتی باید جذاب و فریبنده باشند تا بتوانند مردم را به رأی‌دادن امیدوار کنند و البته این شعارها فاقد هرگونه پشتوانه علمی است. در اینجا یک تفاوت آشکار میان انتخابات در چنین جوامعی با انتخابات در جوامع توسعه‌یافته آشکار می‌شود. وعده‌های انتخاباتی در جوامع توسعه‌یافته همراه با بیان منابع تأمین مالی این وعده‌هاست. اگر حزبی مدعی شد که سالانه فلان مقدار مسکن ساخته خواهد شد، باید چگونگی تأمین مالی آن، مجریان و ذی‌نفعان آن طرح مشخص شوند و اینکه این اقدام چه تأثیری بر نرخ‌های مالیاتی خواهد گذارد؛ اما در جامعه‌ای مانند ایران، شاید این سؤال‌ها به ذهن کاندیدای انتخاباتی هم خطور نکرده باشد. او بیان می‌کند که حرف‌هایش هفت هزار صفحه پشتوانه دارد بدون اینکه پس از گذشت بیش از دو سال، مستند خود را در معرض دید همگان قرار دهد. بنابراین در این شرایط انتخابات از مسیر تأثیرگذاری بر کنترل قدرت و پاسخ‌گوکردن آن خارج می‌شود. رسانه‌های آزاد و امنیت خبرنگاران نیز یکی از بسترهای مهم برای انتخابات مؤثر است و فقدان آن، قدرت نظارت مردمی را به شدت کاهش می‌دهد. در این شرایط تریبون‌ها یک‌سویه خواهد شد و دولت از موفقیت‌های خود سخن می‌گوید و کسی نمی‌تواند به‌طور مؤثر پرسشگر باشد. پوپولیسم از دیگر نتایج چنین وضعیتی است. در نتیجه انتخابات از مسیر خارج شده است. چرایی خروج از مسیر، دلایل فکری و اجرایی متعددی دارد. تضعیف احزاب و نهادهای مدنی و اعمال محدودیت بر رسانه‌ها موجب شده است تا مجلس و دولت کارآمد نباشند. مردم پس از مدتی عادت کرده‌اند که در ایام انتخابات در باغ سبز نشان داده می‌شود اما پس از آن، زندگی آنان نه‌تنها بهبود نمی‌یابد بلکه بدتر می‌شود؛ بنابراین علاقه‌مندی خود را به رأی‌دادن از دست می‌دهند. این وضعیت با نظارت استصوابی که روندی سخت‌گیرانه‌تر از گذشته پیدا کرده، تشدید شده است.